رسته‌ها
قتل کسروی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 85 رای
نویسنده:
درباره:
احمد کسروی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 85 رای
پرونده قتل کسروی همچنان گشوده است. همه کسانی که استقرار جامعه ای بر پایه عدل و داد و آزادی و برابری را در ایران خواهانند می باید رسیدگی مجدد به پرونده قتل کسروی را خواستار شوند. تا این ظلم بزرگ برجاست کجا می توان از داد و دادگستری سخن گفت.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
228
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
reza447reza447
reza447reza447
1391/03/01
درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قتل کسروی

تعداد دیدگاه‌ها:
143

ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ
ﻣﺪﺕ ﻋﻤﺮ : 65 ﺳﺎﻝ .
ﺯﺍﺩﮔﺎﻩ : ﻣﺪﯾﻨﻪ .
ﻣﺪﺕ ﺍﻣﺎﻣﺖ : 34 ﺳﺎﻝ .
ﺯﻧﺎﻥ : ﺣﻤﯿﺪﻩ ﺍﻟﺒﺮﺑﺮﯾﻪ ، ﻓﺎﻃﻤﻪ .
ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ : 10 ﻧﻔﺮ .
ﺷﻐﻞ : ﻣﺒﻠﻎ ﻣﺬﻫﺒﯽ .
ﺻﻔﺎﺕ : ﺭﺍﺳﺘﮕﻮ ، ﮐﺎﺷﻒ ﺣﻘﺎﯾﻖ ، ﻓﺎﺿﻞ ، ﺻﺎﺑﺮ ، ﻃﺎﻫﺮ ، ....
ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﻧﻮﺍﺩﮔﺎﻥ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ، ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ،ﯾﻌﻨﯽ ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ،ﺧﻮﺵ ﺷﺎﻧﺲ ﺗﺮﯾﻦ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﭼﻮﻥ ﺯﻧﺪﮔﯿﺶ ﻣﺼﺎﺩﻑ ﺑﺎ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﻣﻮﯾﺎﻥ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻋﺒﺎﺳﯿﺎﻥ ﺑﻮﺩﻩ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺍﯾﻨﮑﻪ،ﻣﺜﻞ ﺳﻠﻒ ﺧﻮﺩ، ﺷﻮﺭ ﺑﺎﺯ ﭘﺲ ﮔﯿﺮﯼ ﻗﺪﺭﺕ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﻭ ﺑﯿﺸﺘﺮﯾﻦ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺣﯿﺎﯼ ﻧﺴﻞ ﻣﺤﻤﺪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﻭﺯ ﺩﺍﺩ .
ﺍﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺧﻮﺩ ، ﻣﺮﻭﺟﺎﻥ ﻭ ﻣﺒﻠﻐﺎﻥ ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺗﺄﺛﯿﺮﮔﺬﺍﺭﺍﯾﺸﺎﻥ،ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻫﺰﺍﺭﺍﻥ ﺣﺪﯾﺚ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺣﺪﻭﺩ ﯾﮑﺼﺪ ﺳﺎﻝ ﺍﺯ ﻣﺮﮒ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺷﺘﻪ، ﺻﺤﺖ ﻭ ﺳﻘﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﺑﺸﺪﺕ ﻣﻮﺭﺩ ﺷﮏ ﻭ ﺷﺒﻬﻪ ﺍﺳﺖ .
ﻭ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻋﻤﻠﮑﺮﺩ ﺍﻭ ﻗﺎﺑﻞ ﺍﺳﺘﻔﻬﺎﻡ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﯾﺸﺎﻥ،ﺑﺮﺍﯼ ﺩﺭ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺯﯾﺮ ﺳﻠﻄﻪ ﺧﻼﻓﺖ ﺍﻣﻮﯾﺎﻥ ﻭ ﻋﺒﺎﺳﯿﺎﻥ ، ﺷﯿﻮﻩ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﻣﺬﻫﺐ ﺭﺍ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻃﺒﻌﺎً ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻦ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻭ ﻧﯿﺰ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﻠﻮﻩ ﺩﺍﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺑﻌﻨﻮﺍﻥ ﺩﯾﻦ ﺩﺍﺭ ﺳﺮﻩ ﻭ ﺧﺎﻟﺺ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺣﻘﺎﻧﯿﺖ ﺧﻮﺩ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﺍﺣﺎﺩﯾﺚ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺎﺕ ﻣﻨﺘﺴﺐ ﺑﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺭﺍ ﺩﺍﺷﺖ . ﭘﺲ ﺗﻨﻮﺭ ﺣﺪﯾﺚ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﻍ ﻧﮕﺎﻩ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﺸﺎﺭ ﺁﻥ ﻫﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮐﻮﺷﯿﺪ .
ﺩﺭ ﺩﻭﺭﻩ ﺍﻭ، ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﻗﺪﺭﺕ ﺑﻮﺩ؛ ﻟﺬﺍ ﭼﻨﺪﺍﻥ ﮐﻨﺘﺮﻟﯽ ﺑﺮ ﺍﺣﻮﺍﻻﺕ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﺪﺍﺷﺖ ﺑﻪ ﻃﻮﺭﯾﮑﻪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﻣﺬﻫﺐ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪﻧﺪ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﺳﻤﺎﻋﯿﻠﯿﻪ ﻭ ﭘﯿﺮﻭﺍﻥ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻓﻄﺢ ﻭ ﻣﺬﻫﺐ ﺟﻌﻔﺮﯼ 12 ﺍﻣﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺍﻭ ﺁﻧﺮﺍ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﮐﺮﺩ . ﺑﻌﺪ ﺍﺯ 4 ﻣﺬﻫﺐ ﺑﺰﺭﮒ ﺍﻫﻞ ﺳﻨﺖ، ﺍﯾﻦ ﻣﺬﻫﺐ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﭘﯿﺮﻭﺍﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻥ ﺷﯿﻌﯽ ﺭﺍ ﺷﺎﻣﻞ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﺍﻭ ﻣﺪﺭﺳﻪ ﺩﯾﻨﯽ ‏( ﺣﻮﺯﻩ ﻋﻠﻤﯿﻪ ﺍﻣﺮﻭﺯﯼ ‏) ﺩﺍﯾﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻥ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺮﻭﯾﺞ ﺩﯾﻦ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩ .
ﺩﺭ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ 12 ﻧﻮﺍﺩﻩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ، ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺑﻪ ﺟﺰ ﻋﻠﯽ ﮐﻪ ﻇﺎﻫﺮﺍً ﭘﺴﺮ ﻋﻤﻮﯼ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺟﻌﻔﺮ ﺻﺎﺩﻕ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﺧﻮﺩ ،ﯾﻌﻨﯽ ﺗﺸﮑﯿﻞ ﺍﭘﻮﺯﯾﺴﯿﻮﻥ ﺿﺪ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﻭ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺩﯾﻦ، ﻣﻮﻓﻖ ﺗﺮ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ . ﺍﻟﺒﺘﻪ ﺩﺭ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﺿﺪ ﺣﮑﻮﻣﺘﯽ ﮐﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﻋﻤﻼً ﺩﺳﺘﺶ ﺍﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﻣﺜﻞ ﺳﻠﻒ ﺧﻮﺩ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻣﺎﻧﺪ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﮐﺎﺭ ﻣﺬﻫﺐ ﺗﺮﺍﺷﯽ ﻭ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻋﻘﺎﯾﺪ ﭘﻮﭘﻮﻟﯿﺴﺘﯽ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻮﻓﻖ ﺑﻮﺩ .
ﻧﮑﺘﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﺍﯾﻦ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺣﺎﯾﺰ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺧﻮﺩ، ﻧﮕﺎﺭﻧﺪﻩ ﻓﺮﻣﺎﯾﺸﺎﺗﺶ ﻧﺒﻮﺩﻩ ﻭ ﺷﺎﮔﺮﺩﺍﻧﺶ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺛﺒﺖ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ . ﺷﺎﯾﺪ ﻋﻠﺘﺶ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩﯼ ﺍﻭ ﯾﺎ ﭼﯿﺰ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺑﺎﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﺁﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺵ،ﻣﺬﻫﺐ ﺯﺍﯾﯽ ، ﺗﺤﺮﯾﻒ ﻭ ﺍﻧﺤﺮﺍﻑ ﺍﺯ ﺍﺻﻞ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﺤﺘﻤﻞ ﺍﺳﺖ .
ﭼﻮﻥ ﯾﮑﺼﺪ ﺳﺎﻝ ﺑﺎ ﻣﻮﺳﺲ ﯾﮏ ﺩﯾﻦ ﻓﺎﺻﻠﻪ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﻫﻢ ﻧﻤﯽ ﻧﻮﯾﺴﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺛﺎﻧﯽ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﯾﮏ ﺍﯾﺪﺋﻮﻟﻮﮊﯼ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ ﺣﺪﯾﺚ ﻭ ﺭﻭﺍﯾﺖ ﻣﺸﮑﻮﮎ،ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺍﺻﻞ ﮐﺘﺎﺏ ﻣﺤﻤﺪ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﺍﺳﺖ،ﭼﻪ ﺟﺎﯾﮕﺎﻫﯽ ﺩﺍﺭﺩ ؟ ﻭ ﭼﻪ ﮐﻤﮑﯽ ﺑﻪ ﻧﺴﻞ ﺑﺸﺮ ﮐﺮﺩﻩ، ﯾﺎ ﻣﯽ کند؟
[quote='padshah nashnas']دلم به حال امثالmohsenniroozad میسوزد که به هر روش چه در گفتار و چه در مذهب سعی در متفاوت کردن خود از عامه مردم دارند و فکر می کنند هنری است و در حال روشنگری و مبارزه با خرافات[!] هستند.
البته یکی از بدبختی های مملکت هم این است که قشر تحصیل کرده و کتابخوان سعی دارند به هر روشی خود را از عامه مردم متفاوت جلوه دهند.حالا چه در نحوه حرف زدن و چه در مذهب.
تازه جالب است که در اکثر موارد ابتدا به آیین جدیدشان اعتقاد چندانی هم ندارند اما صرفا برای متفاوت بودن[!] این آیین را می پذیرند!
اکثر این به اصطلاح پاک دینان احتمالا بعد از خواندن چرندیات کسروی حتی یک کتاب شیعی در جواب این مزخرف گویی ها نخوانده اند.
البته می دانم حالا از طرف همه به من انگ دشمنی کورکورانه ، ایدئولوژی محوری ، بت پرستی ، نواب پرستی ، تروریست بودن ، بد دهن بود و...... را می چسبانند اما بگذار بگویند امثال اینها حرفهایشان پشیزی برای من ارزش ندارد ، بگذار دلشان خوش باشد.
انشاالله خداوند همه ما را به راه راست هدایت کند.[/quote]
درود بر شما،
این هم اندیشه ایست اما بهتر بود که این را از خود من میپرسیدید که آیا شما به راستی هدفتان اینست که خود را از توده مردم جدا نشان دهید؟
من هیچگاه ادعای جدایی نکرده ام. میکوشم در گفتار تا جایی که توانم از واژگان بیگانه کمتر بهره برم ولی به راستی این به شوند این نیست که خودنمایی کنم و خود به خوبی میدانم که در درجه ای نیستم که خودنمایی کنم،
درباره مذهب و باور ها، تفاوت اهمیتی ندارد. این بر هر تن است که بﻫ پژوهش برخواسته و کژی ها را از راستی ها بیابد و راه راستین خود را داند و برود. شاید به دیدگاه کسی که در راه دیگریست ما راه کژی را میپوییم که البته اینها همه نیازمند فرنود آوریست.
بﻫ هر چم بهتر بود به جای تاختن بر شخصیت ما و بزرگ مردی چون کسروی، بگویید که ایشان چه خطا هایی کرده اند و چه سخنانی را به ناروا رانده اند تا گفتگوی پربار تری داشته باشیم...

...در ضمن لازم است که متذکر شوم که امام ششم شیعه(جعفرصادق) در سال 83 تا148 هجری میزیسته در صورتی که ابن سینا این پزشک مشهور ایرانی در سال 359 تا 416 هجری میزیسته است. یعنی بیش از دو قرن پس از وفات این امام شیعه حال چگونه است که او(ابن سینا) شاگرد این شخص (جعفر صادق) بوده این دیگر سوالیست که یحتمل پاسخش را شما باید بدهید.
[quote='padshah nashnas']آقای بهرام خان
مگر باید تمامی اکتشافات علمی باشد؟!
ائمه در واقع اسوه ای نیکو در زمینه های اخلاقی هستند.(البته علم فقه نیز داشته اند.)
مثلا جرج جرداق در وصف علی(ع) می گوید:
کجا هستند نویسندگان حقوق بشر تا حقوق بشر را در علی بفهمند ، نه در سخرانی و خطبه و مراسم و سازمان ملل و یونسکو که همه دروغ اند.
بله علی چنین کسی بود.
البته نباید فراموش کرد که امام پنجم و ششم خود دانشمندان بزرگ زمانه خود بودند و ابن سینا هم یکی از شاگردان امام ششم بوده است.
خنده دار است!
لطفا برای ادعا فاسق و فاسد بودن ائمه و اینکه نیمی از حدیث های امام صادق در مورد مسائل جنسی است مدرک ارائه کنید.
اگر نگاهی به کتب حدیث بیندازید می بینید تقریبا تمام حدیث ها اخلاقی است. [/quote]
دوست گرامی اینکه جرجی جرداق چه نظری در باب اعمال و رفتار علی بن ابی طالب بیان داشته به هیچ عنوان نمی تواند ملاک بر درستی و صحت گفتار این نویسنده باشد. اول باید دید تعریف این مولف از حقوق بشر چیست و برپایه کدام استدلال چنین ادعایی می نماید. مطمئنا با یک خط گفتار یک نویسنده نمی توان چهره واقعی شخصیت تاریخی را به خوبی مشخص نمود حال میخواهد این فرد جرجی جرداق باشد یا یک تذکره نویس دیگر.
در ضمن دوست گرامی علم فقه یک علم نظری و علم کلام است اگر پیش از آنکه بخواهید علم فقه را جزو علوم بخوانید تعریفی درست و علمی از واژه((علم)) بیاورید خواهید دید که این علوم نظری هرگز به معنای علم محض نیست که بتوان با قاطعیت بر احکام و نظرات فقهی آن استناد نمود. وقتی می گوییم علم پزشکی یعنی علمی که بکار تمامی ابنای بشر می آید مسیحی،یهودی، مسلمان و زرتشت و بی دین نمی شناسد ولی وقتی می گویید علم کلام یا علم فقه این یعنی تنها برای بخش اندکی از ابنای بشر که قائل به پیروی از اصول این احکام فقهی هستند کاربرد دارد(که البته در میان پیروان یک فرقه نیز بعضا میتواند اختلاف رای و عقیده در میان رجال فقهی و مجتهدین مشاهده شود) پس آنچیزی که شما علم میخوانید بود و نبودش چندان مشکلی را از مشکلات جامعه بشری حل نمی نماید.
به قول میرزا آقاخان کرمانی خواندن و نخواندن ده ها جلد بحار الانوار مجلسی با بیش از هزاران حدیث ثقه و ضعیف و تواتر و مرسل نه دردی را از بشر امروزی می کاهد و نه سودی برای جامعه بشری دارد چه بسا که بودن یکی از این کتب در هر جامعه ای میتواند باعث ضایع شدن و تباه گشتن قوه خرد و منطق آن اجتماع گردد. پس بود و نبود آن توفیری برای بشریت ندارد(که البته نبودش میتواند ذهن و فرهنگ جامعه را از خرافه پرستی و اوهام نجات دهد.) ولی برای مثال شما نمی توانید بگویید که تحقیقات و کشفیات پزشکی بزرگانی همچون جالینوس ، زکریای رازی ، ابن سینا و ابوریحان بیرونی بود یا نبودش برای حال بشریت توفیری ندارد. مشخصا همان عالم حدیث نیز وقتی به درد و مرضی دچار میگردد بجای تلاوت نمودن این حدیث یا آن حدیث و انتظار اعجاز داشتن دست به دامن طبیبی حاذق میگردد.
بفرمایید این امامان مذهب تشیع کدام یک دارای چنین مقالات و چنین کتبی هستند؟(لطفا نام کتاب را بفرمایید) تنها کافیست نگاهی به الفهرست ابن ندیم بیندازید خواهید دید بیش از 80 مقاله و کتاب پزشکی از رازی را نام برده که تا همین یکی دو قرن پیش نیز در مراکز علمی جهان مورد استفاده قرار میگرفته است و پایه و اساس علم پزشکی جدید را از همین نظرات طبیبان گرفته اند، کتاب شفای ابن سینا منبع بی بدیلی از شناخت از داروهای گیاهی بوده و تا چند قرن پیش مورد استفاده اطبای جهان قرار میگرفته ولی کدام یک از این کتاب حدیث برای جامعه بشری سودی در برداشته؟ بود و نبود این کتب آیا تفاوتی به حال جامعه شرقی دارد؟
منطقا و عقلانا خیر
[quote='padshah nashnas']در باره اخبار نقل شده در باره ائمه:
همانطور که خود بهتر از بنده می دانید در تشیع چهار کتاب (به اصطلاح کتب الاربعه) شامل کتاب اصول الکافی ،تهذیب الاحکام ، من لایحضره الفقیه و الاستبصار فیما اختلف من الاخبار وجود دارد که علاوه بر ارزش مذهبی دارای ارزش تاریخی هستند و اکثر روایاتشان کامل صحیح و دارای مدارک کافی و معتبر هستند. به همین جهت بنده بعید می دانم در باره سیره و صورت ائمه چندان اختلافی وجود داشته باشد.[/quote]
دوست گرامی کتب اربع اکثرا منابع حدیث هستند نه منبع تاریخی، هرچند که اگر منبع تاریخی نیز می بودن به هیچ عنوان نمی توان قاطعانه به آنها استناد نمود، اصول کافی تالیف یعقوبی کلینی که در قرن سوم هجری میزیسته تنها دوران حیات حسن عسکری امام یازدهم شیعه را تجربه نموده پس از او محدثین دیگر چندین قرن فاصله زمانی با این امامان شیعه داشته اند و آنچه که نقل نموده اند برپایه اخبار و روایاتیست که از دیگر ناقلین و محدثین نقل نموده اند. در صورتی که تنها این چند منبع را معتبر بدانید که برای اعتبار هر کدام نیز احتیاج به علم جرح و درایه و رجال میباشد، برای درک بهتر از روزگار این امامان این منابع حدیث و روایت چندان کفایت نمی کند. اینکه این منابع حدیث از نظر شما(کاملا صحیح) می باشد برگرفته از تعصب شیعی است که به این مذهب دارید،در یک تحقیق علمی هرگز ملاک را برپایه تعصب و وابستگی عقیدتی قرار نمی دهند. بی طرفانه تمامی منابع حدیث و اخبار رو مورد برسی و مطالعه قرار میدهند و از جمع شهود و منابع است که به یک نتیجه گیری منطقی و مستدل دست می یابند.
ورود مجدد استاد کایدان را به کتابناک خیرمقدم عرض می کنم. مدتها بود تشریف فرما نمی شدند.
[quote='padshah nashnas']جنابkaydan
جواب شما ربطی به نوشتار من نداشت.
بنده شباهت های که بین نحله وهابیت و عقاید کسروی است را نوشتم.
بنده نگفتم هر کس با تفکری متفاوت با تشیع تفکری وهابی مانند دارد اما شما به شکلی جواب دادید که انگار بنده گفتم:
بلی!هرکس که شیعه نباشد وهابی است.
لطفا با دقت بیشتری کامنت بنده را مطالعه فرمایید.[/quote]
دوست محترم نظرات بنده دقیقا اشاره به گفتار شما داشت، اینکه پاسخی برای آن نیافتید و به همین بسنده نمودید که نظرات بنده بی ارتباط با گفتار شماست چیزی از اصل موضوع نمی کاهد! تنها نشانگر این است که مخاطب استدلالی منطقی برای رد آن نیافته است.
شما آنچه که در باب عقاید کسروی نوشتید جملگی آن چیزی بود که از ذهن خود بیان داشتید و گویی هرآنچه که کسروی در نقد تشیع آورده را به نوعی با تفسیر به رای و مصادره به مطلوب نمودن به نقد کشیدید!
خیر دوست عزیز شیوه نقد منطقی و استدلالی به این شکل است که اول عین گفتار کسروی را با ذکر منبع و ریفرینس دقیق بیان می کنید و سپس آن نظر را با هر عقیده و مسلکی که همسو دانستید عین آن عقیده را با ذکر منبع می آورید و سپس نتیجه گیری می کنید.
اینگونه که هر ادعایی را به کسروی نسبت دهید و در نهایت نتیجه گیری کنید که این گفتار کسروی عین فتاوی فلان فرقه است به هیچ عنوان عقلانی و مستدل نیست.
[quote='mahan bahram khan']اماﻡ ﺻﺎﺩﻕ ‏( ﻉ ‏) : ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺷﺮﺍﺏ ﻭ ﻫﺮ ﻣﺴﻜﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻴﻌﻪ ﺣﺮﺍﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣﺘﻌﻪ را داده است.[/quote]عزیزمن،
بنده هم می توانم یک حدیث در بیاورم و بنوبسم.
لطفا منبع تان را ذکر کنید.البته دقت کنید از منابع معتبر مانند اصول الکافی و وسائل الشیعه استفاده کنید نه کتابی مانند بحارالانوار که حدیث چه معتبر و چه نامعتبر در آن درج شده است.
کتاب احادیث رو تو لپتاپم دارم الان نه حوصله و نه وقتش رو دارم این مزخرفات رو بیام اینجا بنویسم
اماﻡ ﺻﺎﺩﻕ ‏( ﻉ ‏) : ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺷﺮﺍﺏ ﻭ ﻫﺮ ﻣﺴﻜﺮ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻴﻌﻪ ﺣﺮﺍﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭ ﻋﻮﺽ ﺑﻬﺎﻳﺸﺎﻥ ﻣﺘﻌﻪ را داده است.:D
PDF
2 مگابایت
قتل کسروی
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک