رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

اثبات وجود خدا

اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 113 رای
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
694
بازهم بحث به تفکر یونانی و تفکر درک شهودی رسید.
این روش تفکر سالها جزو ابزار متفکران یونان و روم باستان بشمار میرفت.ایشان تفکر میکردند و فلسفه مینوشتند و سپس بدنبال اثبات فلسفه ی خود در طبیعت بدنبال مثال بودند.

""معنویت را هم حالتی از ماده میدانم و مادیت را هم حالتی از معنویت""
اگر معنویت حالتی از ماده است پس ماده است...حالات ماده یا گازند یا جامد و یا مایع(حالات دیگری در سطح دانشگاهی مکشوف واقع شده اند که مجال پرداختن به آنان نیست)
معنویت اگر حالتی از ماده باشد باید برایش جایگاهی در جدول تناوبی در نظر گرفت.باید با یک چیزی واکنش بدهد و ترکیب تولید کند...باید گرانش داشته باشد...
معنویت جایگاهی در علم وسیع ماده ندارد.
.
.
""مثلا همان سیبی که از نظر ما نسبت به کره ی زمین به سمت پایین میرود, اگر از ماه به زمین نگاه کنیم ممکن است جهت سقوط سیب را به سمت بالا ببینیم.
یا مثلا آب و پتاسیم که مثال زدید ممکن است در شرایط نامساعد واکنش ندهند مثلا اگر فشار و دما را تغییر دهیم...""
سپاس که منظور بنده از "درک شهودی" را زیبا تر بیان نمودید.اینان درک شهودی و نسبی اند.ما در آزمایشگاه در شرایط کنترل شده آنقدر سیب را به زمین میزنیم تا از گرانش زمین قانونی بیرون بکشیم.سپس آن قانون را بصورت فرمولی در جهت بهبود وضعیت تکنولوژی و صنعتمان استفاده نماییم.اینست فرق کسی که فقط سیب را در حال افتادن میبیند و کسی که گرانش را کشف میکند و حاصل آزمایشاتش را در اختیار بشریت قرار میدهد...
آب و پتاسیم نیز تحت شرایط کنترل شده ی آزمایشگاه گستره ای خاص از دما را برای پیشرفت در جهت رفت خود اختیار خواهد نمود...اینها همه قوانین تایید شده و مشخصی از علم اند.بعبارتی از حالت "درک شهودی" خارج و به حیطه ی خواص ایندو ماده وارد شده اند.
.
.
""اصلا از نظر من, جهان همین طور "عشقی" و بی دلیل اما با هدف خلق شده است.""
بنده ابتدا مشاهده میکنم و سپس با توجه به داده ها سعی میکنم فکر کنم و نظری دست و پا کنم.شما ابتدا فکر میکنید و با خود به این نتیجه میرسید که ابتدا "جهان خلق شده است" و سپس میگویید "عشقی خلق شده ایت" و در ادامه به این جمله میرسید :"باید هدفی در کار باشد" و سپس به دنبال هدف در این جهان میگردید.
این روش تفکر سالها جزو ابزار متفکران یونان و روم باستان بشمار میرفت.ایشان تفکر میکردند و فلسفه مینوشتند و سپس بدنبال اثبات فلسفه ی خود در طبیعت بدنبال مثال بودند.
و در هر صورت این نظر شماست و هردو متفقیم نظرات با توجه با ناظران نسبی اند.
.
.
""عقل ما فقط وفقط می تواند بگوید خدایی هست حالا چگونه خدایی است این دیگر عقل ما نمی تواند درک کند واین از بدیهیات است""
عقل ما در طول تاریخ بار ها ثابت کرده که میتواند خیلی چیز ها بگوید.زمانی عقل ما میگفت زمین مرکز کائنات است و اکنون علممان میگوید درک شهودی ما قابل اعتماد نبوده است.اگر چیزی غیر مادی وجود دارد(غیر ماده چگونه میتواند "وجود" داشته باشد در حالیکه "وجود" از خواص ماده است؟)که در هر حال فرا تر از درک و اندیشه و ظرفیت ماست و هیچوقت قادر به درک آن نخواهیم شد پس چرا با آگاهی به اینکه نمیتوانیم به او محیط شویم از ما مطیع بودنمان را خواسته؟
.
.
""هر کس یک ذره عقل داشته باشد میداند خالقی هست که فوق تمام این مخلوق هاست ""
مخالفم.
""میشه بگید این خوابی که میبینید تو چه دسته ای قرار میگیره. یا حرکاتی که مرتاضان هندی انجام میدهند. یا چشم برزخی برخی از علمای ما که من به شخصه با یکی از آنها روبرو شدم و زندگی خودم به کلی دگرگون شده. شما نمیتونید روح رو نفی کنید. همچنین جنیان را. در ضمن دوستانی که گفته بودند که نظریه تکامل باید به عرضشون برسونم که این نظریه در زمان حاضر باطل شده و برخی از منعصبین مادی گرا فقط به آن و استدلالهای آن چسبیده اند.""
مغز بنده در روز حدود دو تا سه ساعت به استراحت احتیاج دارد.بدن بنده نیز به حدود پنج تا هشت ساعت.حدود سه تا هفت ساعت این وسط میماند که بدنم در حال استراحت میباشد و مغزم بیدار...در این زمان بنده شروع به دیدن رویا میکنم.
رویایی که من میبینم شالوده ای از خاطرات و آمال و اتفاقات روزمره و گاهی تراوشات دهن بیمار و پریشانم است.خواب حاصل تصویر پردازی مغز مادی است.چشمان خود را ببندید و سعی کنید صحنه ای خیالی را مجسم کنید. این صحنه تقریبا از همان جنسی ست که در خواب نیز مشاهده مینمایید.
مرتاض هندی هم میتواند خودش را به پیشرفته ترین مراکز علوم تحقیقاتی دنیا معرفی نماید تا توانایی هایش را جهانیان با سند و مدرک بشناسند...آنگاه مشخص میشود که آیا شعبده بازی در جمع کاریست متافیزیکی یا تقلبی.
با چشم برزخی نیز تا بحال برخورد نداشتم و اظهار نظر نمیکنم...خوشا بحالتان که حجتتان را یافته اید و حیاتتان دگرگون شده...حقیر خیر...هنوز شبهاتش را در سوراخ سمبه های جهان مادی میپوید.
روح را بقدر کافی در همین تارنما نفی کردیم...آنقدر که دیگر تمام بحث ها تکراری شد...روح البته اکنون اسم علمی "هورمون" به خود اختصاص داده است...که وظایفش بسیار به روح شبیه و از جنبه های گوناگون اندکی متفاوت است.
جنیان نیز بیایند تا به مذاکره بنشینیم...تجربه ی جالبی خواهد بود.
نظریه تکامل از زمان تولدش تا کنون خود نیز دستخوش تکامل و بازبینی و بررسی شده و اکنون بسیار کامل تر و جامع تر گشته است...افتخاری دیگرست برای بشریت در شناخت جهان پیرامون خودش...
.
.
""ماده و معنا هم یگانه اند و همه چیز ماده ی محض نیست بلکه ماده هم معنویست. یعنی ماده و معنا دو روی سکه ی واحدی هستند.""
دو روی سکه ی جهان را ماده تشکیل میدهد...در فیزیک فرمول تبدیل ماده به انرژی در قرن بیستم توسط اینشتین ارائه گردید اما فرمولی بعنوان تبدیل ماده به معنا هرگز...معنای محلول یک مولار هیدروکلریک اسید چیست؟
شاید خواص این ماده را معنایش در نظر بگیرید...مثلا معنای این ماده تند و سوزنده است و بر پوست و گوشت آدمی اثرات مخرب دارد...فلان رنگ و فلان مزه را دارد...براستی معنای هیدروکلریک اسید چیست؟
شاید فرا تر روید و بگویید معنایش در جهت گیری اوربیتالهای الکترونی اتمهایش در حالت محلول در آب و نیز تفکیکش بصورت یونی نهفته باشد...
من این خصوصیات را ماده ی محض میبینم.
.
.
""اگر همه چیز ماده است پس مثلا به صرف وجود فیزیکی مغز و سلول های مغزی باید فرایند تفکر و اندیشه صورت گیرد, اما چرا بسیاری از انسان ها قادر به تفکر نیستند و یا چرا گوریل و حتی فیل که مغز بزرگتری از انسان دارد قادر به اندیشه گری نیست?""
بعنوان نژاد انسان تفکر خود را مدیون 23 جفت کروموزوم در هر سلول بدنمان هستیم.همین 23 جفت از گوریل و فیل متمایزمان نموده و توانایی تکلم بما بخشیده.بگذریم که ایشان نیز توانایی تفکر به سبک خود را دارا اند.همه ی انسانها نیز قادر به تفکر اند...اگر منظورتان استعداد افراد بود که امروزه در روانشناسی زیاد تحویلش نمیگیرند.آنان که افتخار میافرینند غالبا مستعد نیستند و نامشان را مدیون پشتکار بی نظیرشانند که امریست بسیار نیکو.
جناب من و من وشما،
اجازه بدهید با سخن خودتان پاسختان را بدهم
شما میگویید "خدا آن نیست که ما فکر میکنیم " بله دقیقا: .. خدا آن نیست که شما فکر میکنید
اما شر وخیر ،خوبی وبدی ،بستگی به نگاه ما به خوبی ها وبدیها دارد که اینها بر میگردند به نگاه ما به بلاها واصولا این بلاها شر هستند یا خیر
که به باور من بلاها دو گونه هستند 1.از طرف خداوند حکیم 2.از طرف خودمان
آنچا که از طرف خداوند متعال است عین خیر وخوبی است وآنچه که از طرف ماست بستگی دارد به نوع بلا
خدا آن نیست که ما فکر می کنیم خدا آن هست که خودش خودش را توصیف وتعریف کرده
عقل ما فقط وفقط می تواند بگوید خدایی هست حالا چگونه خدایی است این دیگر عقل ما نمی تواند درک کند واین از بدیهیات است
در عجبم از کسایی که منکر یا در وجود خدا شک میکنند در حالی که هر کس یک ذره عقل داشته باشد میداند خالقی هست که فوق تمام این مخلوق هاست
عزیزان را به کتابی به نام توحید مفضل راهنمایی میکنم که در این کتاب امام صادق علیه السلام به همین چیزهای اطراف ما تذکر ویادآوری میدهند
اطمینان دارم آنهایی که وجود بدی را یکسره در زبان انکار میکنند ، در دلشان آگاهند و بایستی بارها همچون مانی و ابن مقفع و خیام و بابا طاهر و صدها اندیشمند ایرانی و خارجی از خود پرسیده باشند
"در این جهان چیزی هست که با عقل و عدالت جور درنمیآید"
یا " ای کاش جهان طور دیگری بود"
یا" ای کاش در این جهان زاده نشده بودیم"
باز هم چند پرسش فلسفی انتقادی را برای آنهایی که مدافع عقیده به نیک بودن آفریدگار اند را مطرح میکنم
1- با توجه به تضادهای انکار ناپذیر پدیده ها، چگونه آفریدگاری یگانه میتواند ضد خودش را پدید آورد هستی مطلق نمیتواند چیزی دیگری بجز خود بیافریند (از سپیدی مطلق سیاهی پدید نمیآید) ؟
2-اگر جهان مادی درون آفریدگار باشد پس آیا آفریدگار شامل چیزهای متضاد است
3-اگر جهان مادی بیرون از آفریدگار باشد ، پس او محدود است
4-اگر آفریدگار نمیخواست که چیزی باشد پس چرا آنرا آفرید، آیا از نتیجه آن آگاه نبود؟
5- اگر بگویند آفریدگار انسان را برای به کمال رسیدن آفرید پس میتوان به تنیجه گرفت که او از آغاز انسان را ناقص و ناکامل آفرید پس آیا نمیتوانسته و یا نمیخواسته انسان را کامل بیافریند؟
البته نیازی نیست تا بدنبال پاسخ برای این پرسشها بگردیم زیرا این بحثی چند هزار ساله است ، اما پرستش و ستایش این آفریدگار را نیز نمیتوان توجیه کرد.

بهترین و زیباترین سخن را فیلسوف یونانی به نام "اپیکور" (سال 350پ.م) درباره خدا گفته، که از این قرار است:
یا خداوند میخواهد شرّ را از میان بردارد اما نمیتواند یا اینکه او میتواند اما نمیخواهد یا اینکه نه میخواهد و نه میتواند!
اگر او میخواهد اما نمیتواند پس ناتوان است؛
اگر میتواند اما نمیخواهد پس او شرور و نابکار است؛
اما اگر خداوند هم میخواهد و هم میتواند که شرّ را از میان بردارد، پس چگونه است که شرّ همچنان در جهان وجود دارد؟!

خیلی ها (مخصوصا فیلسوفان) هنوز خیر و شر را "دوگانه" میبینند ؛ این هم یک نمونه اش بود.
من خدای خوبی ها را قبول ندارم؛ چون خدایی محدود است.
خدای خوبی ها باید خدای بدی ها هم باشد . اصلا خوبی بدون بدی معنا ندارد و فهمیده نمیشود. پس خوبی و بدی دست در دست هم میخواهند به منِ انسان بفهمانند که یکی هستند.
اگر کسی بخواهد که خوبی باشد و درک شود، ناچار است که بخواهد که بدی هم باشد اصلا بدی همان خوبی است.
مطلق خوبی وجود ندارد همانطور که مطلق بدی هم وجود ندارد؛ اما "مطلقِ خوبی ـ بدی" هست.
فکر کنم که تا اینجا مطلب را رسانده باشم!
اگر نگاه قرآن را هم ببینیم بد نیست :
«... و اگر به آنها نیکی برسد، می‌گویند: «این، از ناحیه خداست.»و اگر بدی برسد، می‌گویند: «این، از ناحیه توست.» بگو: «همه اینها از ناحیه خداست.» پس چرا این گروه حاضر نیستند سخنی را درک کنند؟
آنچه از نیکیها به تو می‌رسد، از طرف خداست؛ و آنچه از بدی به تو می‌رسد، از سوی خود توست...» «78و79 النساء »
پس از دیدگاه قرآن هم ، خیر و شر یگانه اند؛ اما پس چرا این گروه حاضر نیستند سخن را درک کنند؟!!
بهترین و زیباترین سخن را فیلسوف یونانی به نام "اپیکور" (سال 350پ.م) درباره خدا گفته، که از این قرار است:
یا خداوند میخواهد شرّ را از میان بردارد اما نمیتواند یا اینکه او میتواند اما نمیخواهد یا اینکه نه میخواهد و نه میتواند!
اگر او میخواهد اما نمیتواند پس ناتوان است؛
اگر میتواند اما نمیخواهد پس او شرور و نابکار است؛
اما اگر خداوند هم میخواهد و هم میتواند که شرّ را از میان بردارد، پس چگونه است که شرّ همچنان در جهان وجود دارد؟!
پس یعنی شما نظر تون اینکه اصلا آدم و حوا یی وجود نداشته و ما آدم هام آروم آروم از تغییر ژنتیکی موجودات دیگر به وجود اومدیم! !!
ولی من کاملا با این حرف شما مخالفم!
وقتی شما میگید آدم وجود نداشته پس یعنی شیطانی هم نبوده که در برابر آدم سجده نکنه پس یعنی شیطان یک چیز کاملاً تخیلی است و وجود نداره.
خوب شما اگر زیارت نامه خونده باشید میبینید که اسم حضرت آدم هم در آن هست!
و در بعضی از روایات اسم حضرت آدم نقل شده شما وقتی میگید که حضرت آدم وجود نداشته شما صحت همه این روایات روزیر سوال میبرید!!
اثبات وجود خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک