اثبات وجود خدا
نویسنده:
جان کلوور
امتیاز دهید
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
بیشتر
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا
تعاریف حضرت علی در مورد خدا .
خداوند همواره بوده است و از عیب حدوث . منزه است . موجود است. نه آنسان که از عدم بوجود آمده باشد . با هر چیزی هست . ولی
نه بگونه ایی که همنشین و نزدیک او باشد. غیر از هر چیزی است . ولی نه بدان سان که از او دور باشد .کننده کارهاست ولی نه با
حرکات و ابزارها . به آفریدگان خود بیناست حتی آن زمانی که هنوز جامه هستی بر تن نداشت .
از همه برتر است و هیچ کس برتر از او نیست .به همه نزدیک است و هیچ چیز نزدیک تر ا او نیست .بلندی و برتریش او را از آفریدگانش دور نساخته و نزدیکیش سبب آن نگردیده که در مکان با آنها برابر باشد.
خداوندی که آفریننده است بی آنکه اندیشه و فکری بکار برد.زیرا اندیشه سزاوار کسانی است که دارای ضمیر باشند
اوست اول .پس او را آغازی نبوده است که پیش از آن چیزی بتواند باشد . اوست آخر . پس او را پایانی نیست که پس از آن چیزی تواند ب
بود. دیدگان را اجازت ندهد که او را بنگرند و دریباند. روزگار براو نگذشته است که با گذشت زمان دگرگون شود .در جایی مکان نگرفته
است که از آنجا به جایی دگر رود .
خداوندی که موجودات را از هیچ بیافرید .بدون هیچ نمونه ای که همانند آن بسازد .
یگانه است نه در عدد یک .
هرآنچه که بتوان در آزمایشگاه بوسیله ی ابزار های گوناگون با آن کلنجار رفت مادیست.از همان مغزی که فرآیند تفکر بوسیله اش انجام میشود تا شعله ای که روی آن غذایتان را حاضر میکنید گرفته تا نوری که جلوی پایتان را روشن میکند همگی مادی اند.از تعریف ماده نمیتوان به غیر ماده رسید.ما ماده را همواره دیده ایم.آنچه که نیازمند تعریف است غیر ماده است.به هیچ عنوان نمیتوان فهمید غیر ماده چیست.چه خود بخود...چه غیر خود بخود...اگر روزی غیر ماده قابل تعریف توسط ابزار های مادی مان باشند پس وارد به ماده گشته اند...همان ماده های خودمانند...
بنده بدون توجه به پیش زمینه ای مانند "تفکر توسط مغز مادی" نیز نتیجه میگیرم غیر ماده هیچگاه وجود نداشته و ندارد.وجود خاصیت ماده است.اگر غیر ماده وجود داشته باشد پس باید زیر میکروسکوپ نیز وجود داشته باشد و شتاب گرانش زمین بر آن نیرو وارد کند.غیر ماده "وجود" ندارد."وجود" از خواص ماده است.تعریفی از ماده خواستید.هرآنچه که "وجود" داشته باشد یا ماده است یا وابسته به ماده است.(وابسته به ماده مانند قوانین مدنی که وجود دارند و وابسته به تفکر مادی انسان اند)
قیاس جنابتان با مثال "نور" یک قیاس مع الفارغ است.تاریکی وجود دارد،از همان وجود هایی که وابسته به دیگر مادیات است.نور میتواند در تاریکی نیز وجود داشته باشد...بعبارتی منبع نور داشته باشیم اما همه چیز را تاریک مطلق مشاهده کنیم.
و اینکه نور نیز "وجود" دارد.ساطع شده از ماده و برانگیزاننده ی سطح انرژی الکترونهای ماده و دارای خواص منحصر بفرد است.
جناب پیدای پنهان...نکته سنجی هایتان ابتر است.
برداشت شما از جمله ای که نقل قول نمودید یک "سوال و جواب" بوده حالیکه آن دو جمله بترتیب یک"سوال" و یک "پیام" اند.و تفاوت ایندو از زمین است تا به آسمان.
"غیر مادی" پیشکشتان شما لطف بفرمائیدهمین" مادی" را معرفی کنید !
مادی چیست ؟! تا بعد خودبخود بفهمی غیرمادی چیست !
در ثانی آیا اینکه" فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادیست" ثابت میکند که غیر مادی وجود ندارد؟!
مانند این است که کسی از خودش بپرسد" نور چیست"؟!
بعدخودش برای خودش جواب دهد که :
"شب نیز تاریک است" !
بعد فی الفور نتیجه بگیرد که پس نور وجو ندارد !
ایشان احتمال بسیار بسیار ضعیف را برابر با غیر ممکن گرفته اند. و نتیجه گرفته اند که جهان نمی تواند تصادفی پدید آمده باشد پس ناچارا آفریدگاری دارد!!!
غیر مادی چیست ؟ فرایند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادی است.
در مقدمه ی اثبات ش پیش فرض هایی بی پایه آورده : "کیست">>>یعنی شخص است ؟ آیا نمی توان پرسید "چیست "؟ و نیز آورده : "بدو خلقت">>>خلقت و بدو آن را کی اثبات کرد ؟
بعد نتیجه گرفتیم که:براساس گفته ایشان باید فیزیک (طبیعت) را مساوی با هستی(وجود) بگیریم و متافیزیک(ماوراء طبیعت)را مساوی با فراهستی (مافوق وجود)!
بعد گفتیم همه شاهد باشید که ایشان طبیعت و هستی(وجود) را یک چیز پنداشته اند!
حالا نگاه کنید:
اینجا همصدا با امانوئل کانت اصل طبیعت(به عنوان یک مفهوم مطلق) را از بیخ و بن "هیچ" می پندارد!>>> پس ماده ایی که از آن سخن میگوییم خود گونه ایی مفهوم مطلق است که همچون دیگر مفهومهای مطلق وجود ندارد!!!
جالب است حال کسی که برای طبیعت و ماده هیچ واقعیت خارجی قائل نیست اما در عین حال" بدی های به قول خودش حاصل از برداشت از رویداد های ناخواسته" را به یک آفریدگار خارجی نسبت میدهد!
چقدر زیباست کشف کردن تناقضها!و چه سخت است کشف شدن تناقضها