رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

اثبات وجود خدا

اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 121 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 121 رای
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

Wittgenstein, A Religious Point Of View
Wittgenstein, A Religious Point Of View
0 امتیاز
از 0 رای
Excursions with Thoreau
Excursions with Thoreau
5 امتیاز
از 2 رای
بسط تجربه نبوی
بسط تجربه نبوی
4.2 امتیاز
از 47 رای
The Case for God
The Case for God
5 امتیاز
از 1 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
695
2.
به قول عرفا, انسان خلاصه و چکیده ی جهان است یعنی انسان, جهان اصغر است, و جهان، انسان اکبر است و به این دلیل است که هر آنچه در بیرون میبینیم در انسان ها هم میبینیم, مثل انسانهایی که همچون سنگ هستند, یا کسانی که زندگی خری و خوکی و گاوی و نباتی دارند... و بعضی از انسانها هم از حیوانات پست ترند و حتی وفاداری سگ و حیای کلاغ و... در آنها یافت نمیشود...!
وفاداری کیلویی چند است در آزمایشگاههایتان؟!
""هیچ آداب و ترتیبی مجو/هرچه می خواهد دل تنگت بگو !
ولی نه در عرصه اندیشه !
هرکس حقیقت را به بازی بگیرد در حقیقت خود را به بازی گرفته است!""
عرصه ی اندیشه _همانطور که از اسمش پیداست_ جولانگاه تفکر علمی-منطقیست.مراجعه به "دلِ تنگ" و "احساسات شهودی" در حیطه ی معرفت و عرفان است که به شخصه تمایل دخول به این ابواب را در خود نمیابم.
در این سه خط باز یک قیاس مع الفارغ یافتم...باز یک مثال باطل...قیاس اندیشه و دل...بگذریم...
خط آخر نقل قول را بار دیگر بخوانیم:هرکس حقیقت را به بازی بگیرد در حقیقت خود را به بازی گرفته است
پر واضح است که اینجانب "حقیقتی" را به بازی گرفته ام.حقیقت چیست؟
به بازی گرفتن یعنی چه؟
بفرمایید تا بدانیم.هرچه باشد «زکات علم نشر آنست»
.
.
""تشریح فرمودیم :آیا اینکه" فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادیست" ثابت میکند که غیر مادی وجود ندارد؟!
مانند این است که کسی از خودش بپرسد" نور چیست"؟!
بعدخودش برای خودش جواب دهد که :
"شب نیز تاریک است" !
بعد فی الفور نتیجه بگیرد که پس نور وجود ندارد !""
استدلالهای قیاسیتان نا رسا و غیر جامع اند.مثالهایتان را هوشمندانه تر برگزینید.
.
.
""وقتی نمی دانی که یک چیز(غیر مادی) چیست به تبع غیر آن چیز(غیرغیرمادی) را هم نمی دانی که چیست!""
باز هم یک استدلال غلط و نارسا.
ما میدانیم اگر عددی به توان زوج برسد قطعا مثبت است.اما خلاف آنرا نمیدانیم(عددی که به توان دو رسیده و منفی شده را با استدلال خود تفسیر نمایید)
ما میدانیم کسر هایی که مخرجشان صفر مطلق نیست چگونه توجیه میشوند اما غیر آن یعنی مخرج صفر مطلق تعریف نشده است(با استدلالتان قاعدتا باید بتواند تعریف شود)
ما میدانیم ماده چیست و تعریفش کردیم و همه روزه با آن سر و کار داریم.غیر ماده ابدا قابل تفسیر و توجیه نیست.اگر هست ، منتظریم.اگر نیست،خللی به تعریف ماده وارد نیست.نه در جبر،نه در ریاضیات،
و نه در خود علم ماده.
نقل قول از خودم:
""قیاس جنابتان با مثال "نور" یک قیاس مع الفارغ است""
و باز هم نقل قول از خودم:
""نکته سنجی هایتان ابتر است""
پیدای پنهان
نکته سنجی هایت تماما ابتر و قیاس هایت مع الفارغ است.حسین امید داشت تا اشکالات وارده را تصحیح کنی...هنوز هم دارد.
اگر حسین تیری در تاریکی انداخته خوشا به سعادتش...چرا که کشف پلی تترا فلوئورو اتن (تفلونی که در آن سرخ کردنی هایتان را طبخ میکنید)...کشف الکل...توجیهات و مدل های اولیه ی علمی همگی تیرهایی در تاریکی بودند...و تنها به درد تیراندازانشان نخوردند...در مدح تیری که به کشف تفلون منجر شد همین بس که در قریب به 90% محصولات آشپزیمان کاربرد دارد.
اما سخن حقیر با تعریفات نقش بسته در ذهنش تیری در تاریکی نبود.
پرتاب تیر در تاریکی را تعریف کنید.
.
.
""این یعنی اینکه وجود ویژگی است!
همه میدانیم که ویژگی یک چیز با خود آن چیز فرق دارد مثلا:
سفیدی ویژگی برف است ولی برف سفیدی نیست!""
خواسته یا ناخواسته به جبر فلسفی و کلامی پایبندید.حداقل از اشکال گیری هایتان اینگونه نتیجه میشود...اما کماکان ناقص استدلال میکنید.
آنچه بدان اشاره نمودی(برف و سفیدی) یک قضیه شرطیست...و عکس قضایای شرطی لزوما صحیح نیست.اگر مجموعه ی «آ» عضوی از «ب» باشد لزوما «ب» همان «آ» نیست.مثل همان مثال برف...برف سفید است (آ عضو ب است) اما سفید فقط برف نیست(ب زیر مجموعه ی آ نیست...چون گچ و نمک نیز سفیدند) آنچه در جبر و استدلالتان و دوختنش به استدلال من نادیده گرفته اید «قضایای دو شرطی» اند.در این قضایا برخلاف اندیشه جنابتان ویژگی یک حکم عین فرض آن و فرض آن عین ویژگی آن است.قضیه فیثاغورث یک قضیه دو شرطیست...قضیه ای که «ویژگی مثلثات قائم الزاویه» تلقی میشود.بدین ترتیب که «در هر مثلث قائم الزاویه،مربع وتر با مجموع مربعات دو ضلع دیگر برابرست» و نیز «اگر در یک مثلث ،
مربع ضلع بزرگتر با مجموع مربعات دو ضلع کوچکتر برابر باشد آن مثلث قطعا قائم الزاویه است».اینگونه قضایای دو شرطی در جبری که شالوده سخن خود را بر آن بنا نموده اید زیادند.
و اما بعد...
اگر دو مجموعه ی مساوی را قیاس نمایید(بطوری که «آ» زیر مجموعه ی «ب» و در عین حال «ب» زیر مجموعه ی «آ» باشد) قضیه هایتان دو شرطی خواهد شد.مثل دو مجموعه ی مساوی «ماده» و «وجود»
استدلال حسین از نوع استقراست و حالت جبری آن بدین صورت تحت یک قضیه دو شرطی بیان میشود:«هر چیزی "وجود" دارد اگر و تنها اگر "ماده" باشد»
(این گزاره ها در جبر دو جمله را نتیجه میکند:1-فقط مواد وجود دارند 2-وجود مختص مواد است بعبارتی وجود،ماده و ماده،وجود را نتیجه میکنند)
.
"پیدا"ست که به نکته سنجی و جبر فلسفی علاقمندید اما "پنهانی" پای بر خرخره ی جبر میفشارید.
ساده ترین راه برای نشان دادن خلاف یک حکم استقرایی در جبر آوردن یک مثال نقض است.من در سخن پیشین خود راه مثال نقض را بسته پنداشتم و استدلالم این بود که هرآنچه به حیطه ی علم ما توانایی ورود داشته باشد یا مادی و یا وابسته به علم مواد است.باز هم اگر مثال نقضی در چنته دارید رو کنید.هرچه باشد «زکات علم نشر آنست»
هر آنچه غیر از غیر مادیست، مادیست.

وقتی از غیر مادی سوال پرسیده ای که :
غیر مادی چیست؟... !

این سوال یعنی اینکه: نمی دانی غیر مادی چیست !
1)وقتی نمی دانی که یک چیز(غیر مادی) چیست به تبع غیر آن چیز(غیرغیرمادی) را هم نمی دانی که چیست!
2)وبالعکس وقتی بدانی که یک چیز(مادی) چیست غیر آن چیز(غیر مادی) را هم می دانی که چیست !
شما در صورت اول فرض کرده ای که نمی دانی غیر مادی چیست ولی می دانی غیر غیر مادی چیست!
ودر صورت دوم فرض کرده ای که می دانی مادی چیست ولی نمی دانی غیر مادی چیست!
پیش از آنکه پرسش خودم را به خودم پیشکش کنی

کجا ما پرسش شما را به خودتان پیشکش کرده ایم؟!
این سوال شما
غیر مادی چیست؟ فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادی است !

این هم دو تا سوال ناچیز ما
1) لطف بفرمائید" مادی" را معرفی کنید !
2) آیا اینکه" فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادیست" ثابت میکند که غیر مادی وجود ندارد؟!
>>> این نتیجه (غیر مادی وجود ندارد) را آنهایی که قائلند "حتی فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادیست" به صورت زیرپوستی می گیرند!
تشریح بفرما ...!

تشریح فرمودیم :آیا اینکه" فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادیست" ثابت میکند که غیر مادی وجود ندارد؟!
مانند این است که کسی از خودش بپرسد" نور چیست"؟!
بعدخودش برای خودش جواب دهد که :
"شب نیز تاریک است" !
بعد فی الفور نتیجه بگیرد که پس نور وجود ندارد !
پیش از آنکه پرسش خودم را به خودم پیشکش کنی : (غیر مادی چیست ؟) لطف بفرما چگونگی یافتن نتیجه گیری_آن هم فی الفور !_ از ""غیر مادی چیست؟ فرآیند تفکر(عقل) نیز حاصل کارکرد مغز مادی است !"" را تشریح بفرما تا بدانم هرچه دل تنگت خواسته، نگفته ای در عرصه ی اندیشه و نیز حقیقت را به بازی نگرفته ای تا آنگاه وارد میدان شوی.
بنده بدون توجه به پیش زمینه ای مانند "تفکر توسط مغز مادی" نیز نتیجه میگیرم غیر ماده هیچگاه وجود نداشته و ندارد

هیچ آداب و ترتیبی مجو/هرچه می خواهد دل تنگت بگو !
ولی نه در عرصه اندیشه !
هرکس حقیقت را به بازی بگیرد در حقیقت خود را به بازی گرفته است!
نقل قول:اگر صندوق بزرگی پر از هزاران حرف ابجدی داشته باشیی احتمال دارد که حرف الفی پیش میم قرار گیرد و کلمه ی "ام" را تشکیل دهندا احتمال اینکه این حروف بطور تصادفی طوری پیش هم قرار گیرند که "قصیده ی درازی" یا "خطاب پدری به فرزندش" را ترتیب دهند بسیار بسیار ضعیف بلکه غیر ممکن است.
نقل قول بهرام هدايت : ایشان احتمال بسیار بسیار ضعیف را برابر با غیر ممکن گرفته اند. و نتیجه گرفته اند که جهان نمی تواند تصادفی پدید آمده باشد پس ناچارا آفریدگاری دارد!!!
شاید هم شما یه احتمال بسیار بسیار ضعیف را برابر با ممکن قرار داده اید و نتیجه گرفته اید که جهان می تواند تصادفی پدید آمده
باشد . پس ناچارا آفریدگاری نیست [/quote]

دلم نیامد از یک موردت بگذرم!
فرمایش کرده ای که:
وجود خاصیت ماده است

این یعنی اینکه وجود ویژگی است!
همه میدانیم که ویژگی یک چیز با خود آن چیز فرق دارد مثلا:
سفیدی ویژگی برف است ولی برف سفیدی نیست!
طبق فرموده این شخص که : وجود خاصیت ماده است نتیجه می گیریم :
وجود ماده(یا به قول ایشان ویژگی ماده) با خود ماده یکی نیست !
حساب کنید وجود یک چیز با خود آن چیز فرق داشته باشد!
مثلا یک چیزی هم خودش باشد و هم خودش نباشد!!!
..........................
[edit=simin]1394/05/14[/edit]
برداشت شما از جمله ای که نقل قول نمودید یک "سوال و جواب" بوده حالیکه آن دو جمله بترتیب یک"سوال" و یک "پیام" اند.و تفاوت ایندو از زمین است تا به آسمان.

به همان کس که از او سوال شده بگو خودش وارد میدان شود!
وجود خاصیت ماده است

این تیر در تاریکی انداختن ها فقط به درد خودت می خورد!
اثبات وجود خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک