رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

اثبات وجود خدا

اثبات وجود خدا
امتیاز دهید
5 / 4
با 121 رای
امتیاز دهید
5 / 4
با 121 رای
خدا موجود مادی و طبیعی نیست که بتوان آن را تحت مطالعه آزمایشگاه قرار دارد.بلکه او یک وجود روحی و معنوی است که قادر متعال و خالق کائنات است.
نیاز به بیان نیست که اغلب نظریه ها و حقایق علمی که بعضی ها در صحت آن شک ندارند هنوز به اثبات نرسیده از غالب آن نظریه ها در کاوش کارهای طبیعت بیش از حقایق مسلم می شود استفاده کرد. اگر شما وارد خانه تان شوید و ببینید که چیزهایی از خانه شما دزدیده شود در عین حال مردی را مشاهده می کنید که از در عقبی فرار می کند.نمی توانید حکم قطعی به دزد بودن او بدهید ولی شواهد ظاهری او را محکوم می کند.یک قاضی قبل از صدور حکم اهمیت دلایل و شواهد را مورد مطالعه قرار می دهد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اثبات وجود خدا

تعداد دیدگاه‌ها:
695
به موقعیت من به عنوان وجودی در جهان یا در ذهن دیگری یا... می توان شک کرد، اما به این که من وجود دارم نمی توان شک کرد، خود فرآیند شک یعنی یک چیزی هست که دارد شک می کند یا یک چیزی هست که به آن شک می شود خود فرآیند شک یک نوع وجود است، من شک می کنم پس من هستم. آگاهی یک امر بین الاذهانی است شما کامنت گذاشتید و نمی دانید در واقعیت گذاشتید یا در خیال، من کامنت شما را دیدم شاید بتوان شک کرد که در واقعیت دیدم یا در خیال، پس من بخشی از خیال شما هستم یا شما بخشی از خیال من؟ هیچکدام. ما هر دو در دنیایی خیالی هستیم یا در دنیایی واقعی؟ بالاخره در یک جایی هستیم و نقطۀ عزیمتی برای عبور از آگاهی بی میانجی به آگاهی کلی خواهیم یافت. ما به یک سلسله مشاهدات مداوم دست می زنیم که آنها را در ذهن خود نظم می بخشیم و از آنها اصولی استخراج می کنیم، درین اصول، در مشاهدات، در متد، می توان شک کرد اما تنها در جهت بهبود آن و استحالۀ آن به اصولی که بتواند پدیده های بیشتری را توجیه کند، کاری که اینشتین با نیوتن کرد و اگر در خود نظام مندی شک داریم، می توانیم دست به آزمایش های مداوم بزنیم، که در زمینۀ واقعیت های تاریخی باید مبتنی بر پرورش ذهن خویش برای مواجهه با مدارک تاریخی باشند و در زمینۀ واقعیت های اجتماعی این آزمایش ها باید تا حدودی غافلگیرانه هم باشند!
[quote='tirkemoon']کسی که به جای نور جهت داده شده به دستی که نورافکن را جهت میدهد بنگرد حقیقت را خواهد فهمید، پیش از آنکه ما اصول را در ذهن خود ببافیم الگوهای تکرار شونده و تغییر یابنده که در هر سری از اعمال نظام مند و سیستماتیک یافت میشوند ما را به اصول کلیدی راهنمایی میکنند[/quote]
منظور شمارو میفهمم ولی باز هم مشکلی که من میبینم اینه که معلوم نیست این چیزهایی که در اعمال نظام مند و سیستماتیک میبینیم واقعا همون شکلی هستند که ما میبینیمشون یا اینکه سایر انسان ها آنرا به شکلی متفاوت میبینند.
یا یک سوال دیگه اینکه من الان واقعا دارم اینجا کامنت میذارم یا بخشی از خیالات من هست؟ خیالاتی که قرار هست شاید 50سال دیگه از اون ها بیرون بیام؟ باور کنید به همه چیز میشه شک کرد و این اصول قابل درک و استخراج نیستند چون هر اصلی که وجود داشته باشه باز هم میشه بهش شک داشت
در آخر اضافه کنم با وجود اینکه بسیار از کلمه «شک» استفاده کردم ولی معنا و مفهوم دقیقش رو نمیدونم و فقط معنای لغوی اون رو خوندم.
کسی که به جای نور جهت داده شده به دستی که نورافکن را جهت میدهد بنگرد حقیقت را خواهد فهمید، پیش از آنکه ما اصول را در ذهن خود ببافیم الگوهای تکرار شونده و تغییر یابنده که در هر سری از اعمال نظام مند و سیستماتیک یافت میشوند ما را به اصول کلیدی راهنمایی میکنند
برای اثبات یا رد اثبات باید مثل علوم ریاضی عمل کنیم یعنی اول بعضی اصول را بپذیریم و بعد با آن قضایا را رد یااصبات کنیم و با آن ها مسائل پیرامون خود را حل کنیم
ولی مشکل اینجاست که تقریبا هیچ اصل قابل قبولی وجود نداره
پس تا وقتی که این اصل یا اصول وجود ندارند « اصلا هیچ چیزی توی این جهان رو نمیتونید رد یا اثبات کنید حتی وجود داشتن حرف هایی که میزنیم »
در جبر وقتی اثبات زمان بر شد از برهان خلف یا مثال نقض استفاده میکنیم.
نه این حرف درست نیست.
اگر دو مجموعه ی مساوی را قیاس نمایید(بطوری که «آ» زیر مجموعه ی «ب» و در عین حال «ب» زیر مجموعه ی «آ» باشد) قضیه هایتان دو شرطی خواهد شد

مثل دو مجموعه ی مساوی «ماده» و «وجود»

ببین :
اگر اگر اگر «آ» زیر مجموعه ی «ب» و در عین حال «ب» زیر مجموعه ی «آ» باشد!
اگر اگر اگرماده مساوی وجود و وجود مساوی ماده باشد آنگاه هر چیزی "وجود" دارد اگر و تنها اگر "ماده" باشد»!
گفته ایم ثابت کن که: هر چیزی "وجود" دارد اگر و تنها اگر "ماده" باشد!
می گویی چون نمی بینیم پس وجود ندارد!
هرآنچه که بتوان در آزمایشگاه بوسیله ی ابزار های گوناگون با آن کلنجار رفت مادیست.از همان مغزی که فرآیند تفکر بوسیله اش انجام میشود تا شعله ای که روی آن غذایتان را حاضر میکنید گرفته تا نوری که جلوی پایتان را روشن میکند همگی مادی اند.از تعریف ماده نمیتوان به غیر ماده رسید.ما ماده را همواره دیده ایم

کسی که سوال از اثبات را با دیدن جواب می دهد یعنی در مخیله اش اثبات و دیدن را یکی می گیرد!
این را داشته باشید!
حالا :
بله...فرق است میان مشاهده و اثبات

جیک ثانیه بعد نقض میکند
اما دلیل بر این نیست که مشاهده غیر اثبات و اثبات غیر مشاهده باشد

این قول اخیرش را هم اینگونه نقض میکند
مشاهده ابزار اثبات و اثبات حاصل مشاهده است
مواد اولیه اثباتمان همان مشاهداتمان اند

بعد اینگونه ادامه میدهد:
ابتدا مشاهده میکنیم که اعدادی وجود دارند که...

سوای از محاکمه همه لفاظی هایت یک چیز و فقط یک چیز از تو می خواهیم :
ماده (وجود)این اعداد کجاست؟!
نقل قول از پیدای پنهان:""آن دسته از ریاضیدانانی که "حساب اعداد مختلط "و "حساب بی نهایت ها "را بنا نهادند خوب دانستند که وقتی عددی که به توان دو رسیده و منفی شده و وقتی مخرج صفر مطلق است باید چکار کرد! ""
بسیار عالی...میرسیم به "غیر" پردازیهایتان...آیا «حساب بی نهایت ها» غیر از مجموعه اعداد طبیعیست؟ آیا اعداد مختلط غیر از اعداد حقیقی اند؟ آیا اعداد صحیح غیر از ریاضی اند؟ آیا هویج غیر از کهکشان راه شیریست؟؟؟!!!
این تغایر ها از کجا ناشی شده اند؟ هرچیزی که هویج نباشد غیر هویج است؟حتی اگر از اجزای سازنده ی هویج باشد؟ مثلا ویتامین A غیر از هویج است؟
استدلال هویجی تان را تعمیم بدهیم ببینیم چه از آب بیرون میکشیم.آیا کره ی زمین غیر از کهکشان راه شیری است؟ به هر حال در این دنیای پر از احتمالات شاید کره ی زمین دیگری در کهکشان دیگری بدور خورشید دیگری بچرخد...
آیا کهکشان راه شیری غیر از دنیای مادیست؟ شاید در این جهان پر از احتمالات جهان مادی دیگری نیز موجود باشد که کهکشان راه شیری دیگری و در نتیجه هویجی در آن موجود باشد...
و در نهایت...آیا ماده غیر از وجود و وجود غیر از ماده است؟وجودی را توجیه کنید که مادی نباشد.ماده ای را توجیه کنید که لا موجود باشد.
نقل قول از پیدای پنهان:""فرق است میان دیدن و اثبات کردن !
حالا که هی دم از دیدن میزنی :
می خواهیم با استفاده از این دیدنتان نشانمان دهی که بی نهایت عدد اول وجود دارد!""
ندیده اثبات کردن میشود همان اثبات هویجی در خارج کهکشان راه شیری...یک بحث بیهوده و انحرافی...
ما ابتدا رفتار ذرات را "دیدیم" و سپس مذل اتمی ارائه نمودیم.ما ابتدا نیاز ارتباطی خود را دیدیم و سپس "تلفن" را اختراع نمودیم.گالیله از تلسکوپ خود حرکت اجرام آسمانی را "دید" و سپس گفت زمین کرویست...حیات امروزمان را مدیون دیدنهایمان هستیم...مواد اولیه اثباتمان همان مشاهداتمان اند.ابتدا مشاهده میکنیم که اعدادی وجود دارند که غیر از خود و یک بر عدد دیگری بخشپذیر نیستند.سپس اینگونه استدلال میکنیم که اگر n آخرین عدد اولی باشد که توانسته ایم بدست آوریم آنرا در تمام عداد اول پیشین خود ضرب نموده و حاصل را یکی میافزاییم.طبعا k بدست آمده بر هیچکدام از اولهای پیشینش بخشپذیر نیست و لذا عامل اولی در مجموعه ی مقسوم علیه هایش موجود نیست.پس خودش اول است.
بله...فرق است میان مشاهده و اثبات...اما دلیل بر این نیست که مشاهده غیر اثبات و اثبات غیر مشاهده باشد.مشاهده ابزار اثبات و اثبات حاصل مشاهده است.دیفرانسیل حاصل جمع و تفریق و جمع و تفریق ابزار حساب دیفرانسیل اند.
نقل قول از پیدای پنهان:""ابتدا این شیوه شیرین استدلال کردنتان را برای ما توضیح دهید!""
نقل قول از خودم:""اگر دو مجموعه ی مساوی را قیاس نمایید(بطوری که «آ» زیر مجموعه ی «ب» و در عین حال «ب» زیر مجموعه ی «آ» باشد) قضیه هایتان دو شرطی خواهد شد.مثل دو مجموعه ی مساوی «ماده» و «وجود»
استدلال حسین از نوع استقراست و حالت جبری آن بدین صورت تحت یک قضیه دو شرطی بیان میشود:«هر چیزی "وجود" دارد اگر و تنها اگر "ماده" باشد»
(این گزاره ها در جبر دو جمله را نتیجه میکند:1-فقط مواد وجود دارند 2-وجود مختص مواد است بعبارتی وجود،ماده و ماده،وجود را نتیجه میکنند)""
نقل قول از پیدای پنهان:""می خواهیم فرم قضیه شرطی را بیشتر بشناسیم!""
نقل قول از خودم:""اگر مجموعه ی «آ» عضوی از «ب» باشد لزوما «ب» همان «آ» نیست.مثل همان مثال برف...برف سفید است (آ عضو ب است) اما سفید فقط برف نیست(ب زیر مجموعه ی آ نیست...چون گچ و نمک نیز سفیدند)""
نقل قول از پیدای پنهان:""مثل این است که بگویی فرض "اگر مثلث قائم الزاویه باشد " همان قضیه فیثاغورث است !""
نوشته تان در رساندن مفهوم ناقص است.اصلاحش میکنم:قضیه فیثاغورث،مثلث قائم الزاویه را و مثلث قائم الزاویه،قضیه فیثاغورث را نتیجه میکنند.
نقل قول از پیدای پنهان:""مانند این است که گفته شود هر چیزی 4 است اگر همه چیز 2در2 باشد!""
باز هم از همان استدلالات آب هویجی...پنج رادیکال سه تقسیم بر پنج منهای یک را در استدلال شیرین خود که دوختید و بر من پوشاندید جای دهید.جمله ی «هر چیزی وجود دارد اگر و تنها اگر ماده باشد» به مزاجتان خوش نیامده؟بسیار بسیار عالی...استدلال نمایید.وجودی را توجیه کنید که مادی نباشد.ماده ای را توجیه کنید که لا موجود باشد.دو در دو های افکار خود را وارد عرصه ی اندیشه نکنید.
نقل قول از پیدای پنهان:""چگونه وجود همان ماده است؟!لابد بنابر قضیه فیثاغورث ؟!""
مثل این بود که بخواهیم از "دو در دو مساوی چهار"تان غیر هویج بودن راه شیری را نتیجه کنیم!
در جبر وقتی اثبات زمان بر شد از برهان خلف یا مثال نقض استفاده میکنیم.مشتاقید که رد کنید؟مثال نقضی بیاورید.وجودی را توجیه کنید که مادی نباشد.ماده ای را توجیه کنید که لا موجود باشد.
من در یک یا دو کامنت پیشین خود دو خاصیت تعریف نشده ریاضی راا بیان کردم !
ما میدانیم اگر عددی به توان زوج برسد قطعا مثبت است.اما خلاف آنرا نمیدانیم(عددی که به توان دو رسیده و منفی شده )!
ما میدانیم کسر هایی که مخرجشان صفر مطلق نیست چگونه توجیه میشوند اما غیر آن یعنی مخرج صفر مطلق تعریف نشده است!

خب اینکه شما نمیدانید یک چیز است!
واینکه دانسته نشده است چیز دیگر!
آن دسته از ریاضیدانانی که "حساب اعداد مختلط "و "حساب بی نهایت ها "را بنا نهادند خوب دانستند که وقتی عددی که به توان دو رسیده و منفی شده و وقتی مخرج صفر مطلق است باید چکار کرد!
هرآنچه به حیطه ی علم ما توانایی ورود داشته باشد یا مادی و یا وابسته به علم مواد است

هرچه می خواهد دل تنگت بگو ... ولی بدان که :
فاصله ایست به اندازه بی نهایت بین گفتن و بودن !
فرق است میان دیدن و اثبات کردن !
حالا که هی دم از دیدن میزنی :
می خواهیم با استفاده از این دیدنتان نشانمان دهی که بی نهایت عدد اول وجود دارد!
هر چیزی "وجود" دارد اگر و تنها اگر "ماده" باشد

وقتی وجود همان ماده باشد خب معلوم است که :
هرچیزی "ماده(وجود)" دارد اگر وتنها اگر "ماده" باشد!
اما بحث همین جاست که :
چگونه وجود همان ماده است؟!
لابد بنابر قضیه فیثاغورث ؟!
قضیه فیثاغورث یک قضیه دو شرطیست...قضیه ای که «ویژگی مثلثات قائم الزاویه» تلقی میشود!در این قضایا برخلاف اندیشه جنابتان ویژگی یک حکم عین فرض آن و فرض آن عین ویژگی آن است

از این عبارت نتیجه می گیریم که:
هر مثلثی که ویژگی" مربع ضلع بزرگتر مساوی با مجموع مربعات دو ضلع دیگر است" را داشته باشد قائم الزاویه است!
و برعکس هر مثلثی که قائم الزاویه باشد ویژگی " مربع ضلع بزرگتر مساوی با مجموع مربعات دو ضلع دیگر است" را دارد!
نه اینکه ثابت کنی :
قضیه فیثاغورث یک قضیه دو شرطیست...قضیه ای که «ویژگی مثلثات قائم الزاویه» تلقی میشود!در این قضایا برخلاف اندیشه جنابتان ویژگی یک حکم عین فرض آن و فرض آن عین ویژگی آن است >>> پس مثلث قائم الزاویه همان ویژگی " مربع ضلع بزرگتر مساوی با مجموع مربعات دو ضلع دیگر است"!
پس :
هر چیزی "وجود" دارد اگر و تنها اگر "ماده" باشد!
اثبات وجود خدا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک