فیه ما فیه
نویسنده:
مولوی
امتیاز دهید
نسخه ی اسکن شده و کامل این کتاب نیز با حواشی استاد فروزانفر در کتابناک قرار دارد:
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=51295
فیهِ مافیهِ (که همچنین مقالات مولانا نیز نامیده شده) کتابی است به نثر فارسی اثر مولانا جلالالدین بلخی و موضوع آن نقد و تفسیر عرفان است و شامل یادداشتهایی است که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمدهاست.این سخنان توسط مریدان مولانا نوشته می شده است. نثر این کتاب ساده،روان و درون مایه ای ازمطالب عرفانی دینی واخلاقی دارد. در این کتاب اشاراتی دیده میشود که نشان دهنده حضور شمس تبریزی در آن مجالس است.
سه اثر منثور مولوی فیه مافیه، مکتوبات(مکاتیب نیز گفته میشده) و مجالس هستند. اما از میان این سه اثر منثور، تنها اثری که به قلم خود مولاناست، مکتوبات است. فیه مافیه و مجالس گفتهها و آموزههایی است که مولانا بیان میکرده و پیروان آن را مینوشتند.
101 صفحه
بیشتر
http://ketabnak.com/comment.php?dlid=51295
فیهِ مافیهِ (که همچنین مقالات مولانا نیز نامیده شده) کتابی است به نثر فارسی اثر مولانا جلالالدین بلخی و موضوع آن نقد و تفسیر عرفان است و شامل یادداشتهایی است که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمدهاست.این سخنان توسط مریدان مولانا نوشته می شده است. نثر این کتاب ساده،روان و درون مایه ای ازمطالب عرفانی دینی واخلاقی دارد. در این کتاب اشاراتی دیده میشود که نشان دهنده حضور شمس تبریزی در آن مجالس است.
سه اثر منثور مولوی فیه مافیه، مکتوبات(مکاتیب نیز گفته میشده) و مجالس هستند. اما از میان این سه اثر منثور، تنها اثری که به قلم خود مولاناست، مکتوبات است. فیه مافیه و مجالس گفتهها و آموزههایی است که مولانا بیان میکرده و پیروان آن را مینوشتند.
101 صفحه
آپلود شده توسط:
1372
1388/05/18
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فیه ما فیه
«کدامی وز کیانی؟» من چه دانم؟
مرا گویی: «چنین سرمست و مخمور
ز چه رطلِ گرانی؟» من چه دانم؟
مرا گویی: «در آن لب او چه دارد
کز او شیرین زبانی؟» من چه دانم؟
مرا گویی: «در این عُمرت چه دیدی
بِه از عمر و جوانی؟» من چه دانم؟
بدیدم آتشی اندر رخِ او
چو آبِ زندگانی، من چه دانم؟
اگر من خود توام پس تو کدامی؟
تو اینی یا تو آنی؟ من چه دانم؟
چنین اندیشهها را من که باشم؟
تو جانِ مهربانی، من چه دانم؟
مرا گویی که «بر راهش مقیمی؟»
مگر تو راهبانی! من چه دانم؟
مرا گاهی کمان سازی گهی تیر
تو تیری یا کمانی، من چه دانم؟
خُنُک آن دم که گویی: «جانت بخشم؟»
بگویم من: «تو دانی، من چه دانم؟»
ز بیصبری بگویم: «شمس تبریز،
چنینی و چنانی» من چه دانم؟
چراغ ناافروخته را بوسه داد
و رفت.
فیه مافیه
فایل مشکلی نداره دوست عزیز من دانلود کردم باز شد شاید کامل دریافت نکردید دوباره امتحان کنید .
« مولانا »
... تا درد چه باشد و تا صاحب درد که
. ور نه سکوت به از آن درد ...
"فاجاها المخاض الى جذع النّخلة قالت یا لیتنی متّ قبل هذا وکنت نسیا مّنسیّا"
سوره مریم ، آیه 23
( آنگاه درد زایمان او را به پناه تنه درخت خرمایى کشانید گفت اى کاش پیش از این مرده بودم و از یاد رفته بودم و فراموش شده بودم)
او را آن درد به سوی درخت آورد و درخت خشک میوه دار شد.
تن همچون مریم است و هر یکی عیسی داریم. اگر ما را درد پیدا شود، عیسای ما بزاید و اگر درد نباشد عیسی هم از آن راه نهانی که آمد باز به اصل خود بپیوندد، الا ما محروم مانیم و ازو بی بهره.
فیه ما فیه ، مولانا
مثلا دو گدا بر در شخصی آمدند؛ یکی مطلوب و محبوب است و آن دیگر عظیم(بسیار) مبغوض است. خداوندِ(صاحب) خانه گوید به غلام که زود بی تاخیر به آن (گدای) مبغوض نان پاره ای بده تا از در ما زود آواره شود و آن دیگر را که محبوب است وعده دهد که هنوز نان نپخته اند، صبر کن تا نان برسد و بپزد.
فیه ما فیه ، مولانا جلال الدین محمد بلخی
پی نوشت:
هرچند غرق بحر گناهم ز صد جهت
تا آشنای عشق شدم ز اهل رحمتم
حافظ