شوخی
نویسنده:
میلان کوندرا
مترجم:
فروغ پوریاوری
امتیاز دهید
✔️ شوخى اولین رمان میلان کوندرا است. زمانى که این کتاب را در حکومت نووتنى (Nvotny) منتشر کرد، وضعیت سانسور در چکسلواکى کمى بهبود یافته بود اما از آنجا که معمولاً کوتاه ترین لطیفه ها بهترین آنها هستند، چند سال بعد که کتاب به زبان فرانسوى منتشر شد، تانک هاى روسى وارد پراگ شدند و کتاب شوخى در سرزمین مادرى خود ممنوع اعلام شد. نتیجتاً در سراسر جهان به عنوان یک سند مبارزه و یک شب نامه سیاسى تلقى شد که البته هر دوى اینها بود، اما فقط اینها نبود.
=================================
فصل 4 از بخش 5 در این کتاب (ترجمه) به صورت - خلاصه مترجم - آمده(در اصل حذف شده!) ...
فصل کامل ترجمه شده به دلیل ف/ی بودن سایت اصلی در بخش افزونه ها آپلود شد
مترجم : پری آزاد
سایت ترجمه : خوابگرد
بیشتر
=================================
فصل 4 از بخش 5 در این کتاب (ترجمه) به صورت - خلاصه مترجم - آمده(در اصل حذف شده!) ...
فصل کامل ترجمه شده به دلیل ف/ی بودن سایت اصلی در بخش افزونه ها آپلود شد
مترجم : پری آزاد
سایت ترجمه : خوابگرد
دیدگاههای کتاب الکترونیکی شوخی
کتاب واقعا فوق العاده ایه، اصلا نمیشه یه دقیقه کنارش گذاشت.من مدتها بعد از خوندنش بهش فکر میکردم و مغزمو مشغول کرده بود. واقعا تاثیر گذاره. و بنظرم همه خصوصا سیاستمدارها و مسئولان یک کشور باید حتما این کتاب روبخونن.
بیخبری - میلان کوندرا (روشنگران)
بار هستی - میلان کوندرا (گفتار / قطره)
کتاب خنده و فراموشی - میلان کوندرا (روشنگران)
شوخی - میلان کوندرا (روشنگران)
--
خدا : چرا اسپارتا ؟ :-)
---
اسپارتا : آخه بابامجان من تورو قادر مطلق میدونم
من در برابر تو هیچم هییییییییچ
تو چرا واسه من شاخ و شونه میکشی ؟
چرا همش تو قرآنت میگی میسوزونمت - آتیشت میزنم - جزقالت میکنم ؟
ضعیف کشی تو رسم لوتیا نیست
---
خدا : اسپااااااااارتااااااااااااااااااا (?)
انسان خودش خودش را حقیر میداند ما که انسان را حقیر نمیدانیم
ما به تمام فرشتگانمان دستور دادیم انسان را سجده کنند
ما از روح خودمان در انسان دمیدیم
ما انسان را جانشین خود قرار دادیم
پس حق داریم برای جانشین خود خط و نشان بکشیم
گوش کن اسپارتا
روزی که پرده ها فرو افتد همۀ انسانها ( تاکید میکنم همۀ انسانها ) حسرت خواهند خورد پس تا آن روز
-----
پاینده باشید
اسپارتا
صرف نظر از خط روايي داستان كه نويسنده ترا به آن ميبرد . بيان كاملا بديع و يگانه ميلان كنراد از روحيات ادمها ي داستان با برگردان ستودني سركار خانم پورياوري چه رسوب ملايم و شيريني بر خواننده ميگسترد ! من باز بايد كتاب را ورق بزنم .كاش اماني بيابم و حوصله ايي . ميلان كنراد همان نويسنده ايي بود كه به گناه اجازه نشر ترجمه كتابهايش عطا الله مهاجراني شديدا مواخذه شد واستيضاح !!! بخوانيم شايد از استيضاح سر در آورديم !