رسته‌ها
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 179 رای
نویسنده:
مترجم:
مصطفی رحیمی
امتیاز دهید
5 / 4.6
با 179 رای
✔️ سارتر در این کتاب مفاهیم فلسفی از دیدگاه اگزیستانسیالیسم را بررسی کرده است. وجود انسان طبق اگزیستانسیاسم سارتر مقدم بر ماهیت او می باشد. انسان پیش از آنکه تعریف آن به وسیلهٔ مفهومی ممکن باشد وجود دارد.
این کتاب خلاصه ای است از دیدگاه و سیستم فلسفی ژان پل سارتر در مورد اگزیستانسیالیسم و وجود انسان و ماهیت او.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
180
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر

تعداد دیدگاه‌ها:
103
مطالعه این کتاب رو به همه دوستان توصیه میکنم
فلسفه اگزیستانسیالیسم ، فلسفه یاس و بدبینی و جدایی و تنهایی است

عین حقیقت را گفته است . سارتر هم در زندگی شخصی همیشه با این موارد درگیر بود که بعدا بیشتر توضیح خواهم داد .
با تشکر از گذاشتن کتاب برای دانلود.
ولی ای کاش کیفیت خوب رو گذاشته باشین.
این کتاب حجم و قیمت بالایی نداره به دوستان توصیه میکنم این کتاب رو بخرن چون ارزش داره
نقطه سر خط
آماده ام برای همفکری درباره این کتاب و بحث در مورد مضمونش:-(
لطفا اجازه بدید این کتاب رو دانلود کنیم. هر کتابی رو می خوام با همین ماجرا روبه رو می شم! این چه وضعیه آخه!!! وقتی نشه کتابا رو دانلود کرد به چه دردی می خوره دیگه! اگر همین جوری پیش بره باید در کتابانک رو تخته کنید. حالا از ما گفتن بود :((
از دیدگاه فلسفه اگزیستانسیالیسم اخلاق مفهوم از پیش ساخته شده و موجودی نیست و همواره باید آن را ابداع کرد و آفرید.در توضیح این مطلب سارتر اخلاق را با هنر مقایسه می کند:
آیا هرگز به هنرمندی ایراد گرفته اند که چرا در آفرینش تابلویی از قواعد و ضع شده پیشین الهام نگرفته است؟آیا هرگز به هنرمند گفته اند که تابلویی که باید بیافریند چیست؟
واضح است که برای ساختن تابلو نمونه معینی وجود ندارد.
مسلم است که ارزش هنری ما قبل تجربی وجود ندارد،بلکه ارزشها پس از خلق اثر هنری، در انسجام اثر،در روابطی که میان اراده ی آفریننده و نتیجه و حاصل امر وجود دارد،نمایان می شود.
رابطه بین اثر هنری و اخلاق در شان آفرینندگی هر دو است.
ما هرگز از عبث بودن یک اثر هنری حرف نمی زنیم.هنگامی که از پیکاسو سخن می گوییم هر گز ادعا نمی کنیم کار عبثی کرده است.

سارتر اخلاق را انضمامی و عینی میداند و نه انتزاعی زیرا بر حسب موقعیت های پیش آمده بر طبق اصل آزادی میتوان دست به اتخابهای با معنا و متفاوت زد.در این باره دو مثال از پرسوناژهای اصلی دو دو رمان می آورد که در برابر یک موقعیت واحد دو عمل به ظاهر متناقض انجام می دهند:

رمان آسیا روی فلوس را در نظر می آوریم.

در این داستان با دختری روبرو می شویم به نام مگی تالیور که تجسمی از ارزش عواطف است و خود نیز این را می داند.این دختر دلباخته ی جوانی است به نام استفن.
جوان دارای نامزدی است بی قدر و عامی.مگی تالیور به جای اینکه با بی قیدی نسبت به دیگران،سعادت شخص خود را بجوید،به نام همبستگی بشری،راه فداکاری را بر می گزیند و از مردی که دوست دارد چشم میپوشد.
بر عکس سانسورینا قهرمان داستان صومعه پارم اثر مشهور استاندال،با قبول اینکه ارزش حقیقی انسان وابسته به احساسات اوست،اگر به جای او بود می گفت عشق شایسته برخی فداکاریهاست،
و در نتیجه معتقد میشد که باید این عشق بزرگ را بر ابتذال یک عشق زناشویی(که موجب پیوند استفن با یک دختر عامی است که باید با او ازدواج کند)ترجیح داد.
وی دختر عامی را فدا می کرد تا سعادت را تحقق بخشد و چنانچه استاندال نشان می دهد،سانسورینا نشان می دهد که هر جا در زمینه احساسات لازم افتد خود را نیز فدا کند.
در اینجا ما با دو اخلاق کاملا متضاد قرار داریم ولی به عقیده من کاملا معادلند،زیرا در هر دو مورد هدف اخلاق چیزی جز آزادی نیست.
در مورد اول آزادی از و سوسه درونی و فداکاری به صورت همبستگی و نوعدوستی بشری
در مورد دوم آزادی از قید قراردادهای مبتذل و ازدواج های بی عشق.

لذا هر دوی این اخلاق ها ی به صورت متضاد معادلند و این همان شان آفریندگی و ابداع همواره اخلاق توسط هر شخص است.

این کتاب خلاصه ای است از دیدگاه و سیستم فلسفی ژان پل سارتر.در ابتدا سارتر به کسانی که فلسفه اگزیستانسیالیسم را فلسفه یاس و بدبینی و جدایی و تنهایی می دانند و دلیل می آورندکه به طور مثال قهرمانهای رمانهای نویسندگان اگزیستانسیالیست دچار ویژگی های فوقند چنین پاسخ میدهد:
شعار فلسفه اگزیستانسیالیست نشان دادن بدیها به منظور دگرگون کردن آنهاست.
در پاسخ آنهایی که این فلسفه را به سبب انکار واجب الوجود خالی از ارزشها دانسته و آن را عبث و پوچ می پندارند چنین پاسخ میدهد:

ارزش چیزی نیست جز معنایی که شما برای آن بر میگزینید.انسان هیچ است به جز آنچه خود می سازد.

در مورد بحث ها و جدل های که بین خدا باوران و خدا ناباوران بر سر اثبات واجب الوجود در می گیرد سخن پر مغز زیر را بیان می دارد:
مسئله اساسی بودن واجب الوجود نیست،مهم آن است که بشر باید خود شخصا را باز یابد و یقین کند که هیچ چیز نمی تواند او را از خود رهایی دهد حتی اگر دلیلی بیابد که بودن واجب الوجود بر او ثابت گردد.
در قسمتی دیگر از کتاب یکی از بحث های اصلی فلسفه یعنی وجود و ماهیت را پیش می کشد و چنین بیان می دارد:
بشر حداقل تنها موجودی است که در آن وجود بر ماهیت مقدم است،موجودی که پیش از آنکه تعریفی از آن ممکن باشد وجود دارد.
این عبارت بدان معنا اسن که بشر ابتدا وجود می یابد،سپس متوجه وجود خود می شود،در جهان سر بر می کشد و سپس خود را می شناسد،یعنی تعریفی از خو می دهد.به طور خلاصه بشر هیچ است به جز آنکه از خو د می سازد.
نتیجه اصلی این تقدم وجود بر ماهیت مسئول بودن بشر در قبال طرحی است که از خود می سازد

سارتر بشر را وانهاده می داند بدین معنا که به سبب انکار واجب الوجود مسئولیت کامل طرحی و تعریفی که از زندگی خود به دست می دهد با خویشتن است و جایی برای دست تقدیر باقی نمی ماند.به همین علت این جمله دکارت را نقل می کند:
به جای تسلط بر جهان باید بر خود مسلط شد.
واقعا حیف این کتاب به این خوبی و این همه زحمت که نتیجه خوبی نداده. کیفیت بسیار پایین و ناخواناست.
آدم وقتی این کتاب ها رو می خونه به اندازه کافی برای درک معنیش بهش فشار میاد دیگه فشار برای رو خوانی خیلی جایز نیست.
اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک