رسته‌ها

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌ای انتخاب نشده
نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

هر دم از آئینه می پرسم ملول چیستم دیگر، بچشمت چیستم؟ لیک در آئینه می بینم که، وای سایه ای هم زانچه بودم نیستم...
ریگی (سنگی) از روی زمین برداریم .... وزن بودن را احساس کنیم.....
تو این کتاب مانولیوس یکی از عادات مسیح که دراز کشیدن روبه آسمون با دستهای باز رو انجام میده که به نظرم نماد صلیب از اینجا و این حالت اومده هرچند جائی خوندم که صلیب عیسی مطابق اشارات عهدجدید یادآور همان درختی است که در عهدعتیق سمبل لعنت و
اولین باری که کتاب به زبان فارسی برگردانده شد اسمش "استفراغ" بود(محض اطلاع) دنیای که همین الان ما داریم توش نفس می کشیم، اسفراغ آور نیست؟ دروغ چرا...هست...... از نظرم نقاشی جیغ از ادوار مونک که بهترین اثر تو زمینه اکسپرسیونیست برای بیان
حقیقتش هیچوقت نتونستم با حافظ یا سعدی ارتباط برقرار کنم... نمیدونم شاید امروزه ( به قول فروغ) دنیاشون متروک شده :دیگه گل و گلستانو و گلنار کجاست و به جای دنبال یار گشتن باید دنبال خودمون بگردیم یا اینکه مشکل از فهم منه.....:stupid:
باید به" لا الله" رسید اما نباید در همین جا ماند و به" الا الله" نرسید...... باید رسید به اینکه هیچ خدائی نیست اما از نظرم این پایان کار نیست و ادامه آنکه جز خدا هیچکس نیست... ....
نقل قول:"انسان­ها بتوانند نفحه­ی قهرمانان را تنفس کنند»... حالم از شعار بهم میخوره...اوه نه...جملم بار منفی داره..... این شعار به من حس خوبی نداد(اینطوری بهتره)... میدونید چرا باز تو نقل قول میگن: "آن گونه که به ندرت برای کسی پیش می­آید
کتاب مادر شاهکاری از گورکی ست ، این توصیه میکنم به همه دوستای کتابناکیم
گاهی بی پروا و با کنایه حرف میزنی و میشی عبید زاکانی، گاهی فقط رعایت ادب نمیکنی و میشی سبحان!!!:-( بابا هدف حرف زدن و مطلبی رسوندنه حال بسته به انتخاب وسیله (منظورم ادبیاته) نه هجو یا حشو سرائی.... اصلا وقت نذاشتم کتابو دانلود کنم و بخ
داستان عالیه اما نمی دونم چرا همیشه شخصیت هائی که توی قصه های کازانتزاکیس دوست دارم وسط قصه میمیرن.
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک