تهوع
نویسنده:
ژان پل سارتر
مترجم:
امیرجلال الدین اعلم
امتیاز دهید
ترجمه دیگر
✔️ این کتاب داستان مورخ جوانی به نام آنتوان روکانتن را روایت میکند که از افسردگی و انزوا رنج میبرد و هیچ پیوندی با افراد خانواده ندارد.
آنتوان هیچ دوستی ندارد و ارتباط او تنها به دانشاندوز؛ فردی که در کتابخانه ملاقات میکند و خانم صاحب کافهای که آنتوان معمولا به آنجا سر میزند، خلاصه میشود. علاوه بر اینها او با خاطراتی از معشوقهی سابقش که به صورت آنی تداعی میشوند زندگی میکند. وی پس از مدتی متوجه میشود «اشیاء بیجان» و «موقعیتهای خاص» بر درک او از خود و آزادی فکری و معنویش تأثیر میگذارند و احساسی مانند تهوع در سراسر وجودش برمیانگیزند.
او بعدا درمییابد موسیقی و ادبیات این تهوع را تسکین میدهند و به دنبال جاودانه شدن یا به عبارتی دیگر ارزشمند ساختن موجودیت خود و زندگیش، خود را وقف نویسندگی میکند. آنتوان همچنین با تغییرات پیوستهی وجود خود در جنگ است او باورش نمیشود که همان فرد دیروزی باشد. مشکل روکانتن یک افسردگی ساده یا یک بیماری روانی نیست، هر چند انزجار او از نیروهای وجودی و کشمکشهای او با معنای زندگی او را به این مرز میرساند.
بیشتر
✔️ این کتاب داستان مورخ جوانی به نام آنتوان روکانتن را روایت میکند که از افسردگی و انزوا رنج میبرد و هیچ پیوندی با افراد خانواده ندارد.
آنتوان هیچ دوستی ندارد و ارتباط او تنها به دانشاندوز؛ فردی که در کتابخانه ملاقات میکند و خانم صاحب کافهای که آنتوان معمولا به آنجا سر میزند، خلاصه میشود. علاوه بر اینها او با خاطراتی از معشوقهی سابقش که به صورت آنی تداعی میشوند زندگی میکند. وی پس از مدتی متوجه میشود «اشیاء بیجان» و «موقعیتهای خاص» بر درک او از خود و آزادی فکری و معنویش تأثیر میگذارند و احساسی مانند تهوع در سراسر وجودش برمیانگیزند.
او بعدا درمییابد موسیقی و ادبیات این تهوع را تسکین میدهند و به دنبال جاودانه شدن یا به عبارتی دیگر ارزشمند ساختن موجودیت خود و زندگیش، خود را وقف نویسندگی میکند. آنتوان همچنین با تغییرات پیوستهی وجود خود در جنگ است او باورش نمیشود که همان فرد دیروزی باشد. مشکل روکانتن یک افسردگی ساده یا یک بیماری روانی نیست، هر چند انزجار او از نیروهای وجودی و کشمکشهای او با معنای زندگی او را به این مرز میرساند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تهوع
ونادیده نگرفتن وقایعی که زنگارعادت گرفته اند وهمچنین به این دلیل که معتقد است ادبیات نوعی خروج از
جهان روزمره به سوی خیال، و فهم وادراک نواز واقعیت است
روکانتن ازترس لمس اشیاء دچار تهوع میشودچون گمان میکند که اشیا موجودات زنده اند و او درمقام مدرک
قرارگرفته است و اینگونه مفاهیم پدیدارشناسانه را تداعی میکند که اگرچه انسان خالق ومبدع طبیعت نیست ولی ادارک کننده واقعی جز
انسان نیست ،مدرک بدون وجود درک کننده وجودی ندارد وجهان متکی و وابسته به ذهن ادارک کننده است.سارتر معتقد است چیز دیگری دراشیا وجود دارد که باید مرجح دانسته شود وآن معرفت و شناخت عریان
وجود است.موسیقی تهوعش از بین میرود شاید چون موسیقی چیزی نیست جز نظمی دقیق که وامدار ذهن انسان آزاد است
روکانتن تنهاست چون سارتر معتقد است تنهایی ودوری گزینی ازمردم واجتماع برای کشف حقیقت و واقعیت لازم است چون معتقد است انسانهاوافراد جامعه قواعد والزامات انتزاعی وکلی را به خورد افراد میدهند وقدرت
تفکر آزادوخودآگاهی راازفرد میگیرنداو فقط درکافه می نشیند وبا نگاه میخواهد فلسفه وجودی هرچیزی را درک کند برای همین است که روکانتن می گوید:کسانی که درجمع انسانی زندگی میکنند می دانند چطورخودشا ن را
درآینه ببینند..(ص88)
معنی دیگری که سارتر بیان میکند این است که :تعاریف کلی اموری باطل ودور ریختنی هستند چون امر ثابت ولا تغییر وجود ندارد به این دلیل که امور کلی به آزادی مطلق انسان لطمه میزند پذیرفتن امرکلی مساوی
است با پایان امورمتصور برای انسان. البته منظور از امر کلی عقاید و رسومی هستند که مانع از دریافت معرفت حقیقی توسط خود شخص میشوند.همه چیز درحال تغییر است مانند رودخانه که درحال گذراست
هرلحظه برای آن ظاهر میشود که لحظه های بعدی رابیاورد میدانم آن لحظه یگانه وجایگزین نیافته است(ص116)
درحالی سارتر ومکتب اگزیستالیسم خواهان آزادی مطلق وبدون قید برای انسان هستند دراین جنس آزادی مسولیت
به ورطه فراموشی سپرده نمی شود.البته گویی به بنای اخلاق خدشی وارد میشود چون آزادی مطلق قانونی نمی
پذیرد
روکانتن بارها میگوید چیز تازه ای نیست ومفهوم حرفشش این است که باید سنت شکن بود این تکراری که
موج میزند
درزندگی افراد امری خطرناک است که انسان را ازخودش دورکرده است واز اویه آدم کوکی ساخته است
وباید به واقعیت ها ورای هرگونه پیش زمینه ذهنی نگریست آزادی انسان دراین است که خود متفکر باشد نه مقلد صرف روکانت معتقد است ماجرایی درزندگی نداشته ، ماجرا را امری معرفی میکند که اورا متوجه وارونه پذیری
زمانه کند امری که باعش شود لحظات و وقایع پیله عادت وروزمرگی را بشکافند وتجلی نو داشته باشند
سارتر از اعقاید سیاسی خود واحساس تعهد وتعلق به مکتب کمونیسم هم درخلال کتاب صحبت کرده است
سارتر برای پذیرش آزادی انسان از پذیرفتن خدا سربازمیدهد چون معتقد است سرنوشت انسان صرفا به دست خودش رقم میزند اگر معتقد به نیروی به نام خدا باشیم انسان دیگر موجودی لابشرط آزاد نیست
سارتر معتقد است که درانسان وجود برماهیت تقدم دارد به همین دلیل انسان زندانی ومحصوردربعد وامری نیست
او مسئول جهان خودش است
پذیرفتن خدا آزادی را ازانسان میگیرد
دنیای که همین الان ما داریم توش نفس می کشیم، اسفراغ آور نیست؟
دروغ چرا...هست......
از نظرم نقاشی جیغ از ادوار مونک که بهترین اثر تو زمینه اکسپرسیونیست برای بیان حالات انسان با قلم موست با این کتاب که بیانگر واکنش عقل و شعور انسانی برابر دنیای حاضر اطرافمونه (بدور از نگاه ایده الیستی) در یک ردیفن ......
... توصیه خوندنشو به همه می کنم...
فوق.ال.عاده ست.
من تا100صفحه ی اولش واقعااحساس حال به هم خوردگی میکردم....
یه ظهر پاییزی و یه فنجون قهوه و تهوع...خیلی بهم میان!!!!
بااینکه کتاب سنگینیه ولی ارزش خوندن رو داره..بنظر میاد سارتر تفکرات خودش رو در غالب شخصیتی به نام انتوان روکنتین گنجونده باشه.
افکار ایشون خیلی جالبن..حتما بخونید
برای اطلاعات بیشتر صفحه «قوانین» و «فروش کتاب الکترونیکی» را مطالعه کنید.
این وضعیت مالکیت حقوقی اکثر کتاب های کتابناک رو نمی تونید برطرف کنید؟؟؟
البته از همینجا بابت تمام زحماتی که مدیران کتابناک و کاربران عزیز می کشند تا ما به راحتی از امکانات کتابناک بهره مند شویم تشکر می کنم///