ناطور دشت
نویسنده:
جی دی سالینجر
مترجم:
احمد کریمی(مترجم)
امتیاز دهید
ناطور دشت (به انگلیسی: The Catcher in the Rye) نام یک رمان (۱۹۵۱) و مشهورترین اثر نویسنده آمریکایی جروم دیوید سالینجر است.
این کتاب دو بار، ابتدا در دهه پنجاه شمسی توسط احمد کریمی و بار دیگر در دهه هفتاد به قلم محمد نجفی به فارسی ترجمه شدهاست.
هولدن کالفیلد شخصیت اصلی ناتور دشت در نظرسنجی مجله کتاب (Book Magazine) عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.
کتاب، روایت بیگانگی جوانی است با دنیای پیرامونش. بیان شیرین راوی که گاهی لبخند به لب خواننده می آورد، سرگردانی و یاس متعلق به این جوان جستجوگر را دلنشین می سازد. به طوری که با او همدل و همفکر میشوی. داستان ، گرچه گاهی تلخ است اما به سادگی خصوصیات آدمهایی را بیان میکند که ظاهرا خوب و منطقی هستند اما در واقع به بیماری خودبینی و غرور کاذب کامل بودن مبتلا هستند؛ بدون آنکه خبر داشته باشند. ناطور دشت، حکایت جوانهای جستجوگری است که به دنبال مفهوم واقعی زندگی و زنده بودن میروند. گاهی موفق، گاهی ناموفق. در هر صورت، همرنگ جماعت نمیشوند حتی اگر به قیمت خوبی برایشان تمام نشود.
« خلاصه داستان »
هولدن کالفیلد نوجوانی هفده سالهاست که در لحظهٔ آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آنچه که پیش از رسیدن به اینجا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم میکند و رمان نیز بر همین پایه شکل میگیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن یک پسربچهی شانزده ساله است که در مدرسهی شبانه روزی «پنسی» تحصیل میکند و حالا در آستانهی کریسمس به علت ضعف تحصیلی (او چهار درس از پنج درساش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمرهی قبولی آورده است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانهشان در نیویورک برگردد.
تمام ماجراهای داستان طی همین سه چهار روزی که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج میشود اتفاق میافتد.ا و میخواهد تا چهارشنبه که نامهی مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش میرسد و آبها کمی از آسیاب میافتد به خانه باز نگردد به همین خاطر از زمانی که از مدرسه خارج میشود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری میکند و این دو روز سفر و گشت و گذار، نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتاش در جامعهی پر هرج و مرج امریکا.
« چند نکته »
ناطور دشت اولین کتاب سلینجر در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی «راندم هاوس» (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی نکرد. این کتاب در مناطقی از آمریکا، بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتاب های ممنوعهٔ دههٔ ۱۹۹۰ - منتشر شدهی از سوی «انجمن کتابخانههای آمریکا» - قرار گرفت.
هولدن کالفیلد شخصیت اصلی ناطوردشت در نظرسنجی مجله کتاب (Book Magazine) عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.
این کتاب دو بار، ابتدا در دهه پنجاه شمسی توسط احمد کریمی و بار دیگر در دهه هفتاد به قلم محمد نجفی به فارسی ترجمه شده است.
این کتاب دو بار، ابتدا در دهه پنجاه شمسی توسط احمد کریمی و بار دیگر در دهه هفتاد به قلم محمد نجفی به فارسی ترجمه شدهاست.
هولدن کالفیلد شخصیت اصلی ناتور دشت در نظرسنجی مجله کتاب (Book Magazine) عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.
کتاب، روایت بیگانگی جوانی است با دنیای پیرامونش. بیان شیرین راوی که گاهی لبخند به لب خواننده می آورد، سرگردانی و یاس متعلق به این جوان جستجوگر را دلنشین می سازد. به طوری که با او همدل و همفکر میشوی. داستان ، گرچه گاهی تلخ است اما به سادگی خصوصیات آدمهایی را بیان میکند که ظاهرا خوب و منطقی هستند اما در واقع به بیماری خودبینی و غرور کاذب کامل بودن مبتلا هستند؛ بدون آنکه خبر داشته باشند. ناطور دشت، حکایت جوانهای جستجوگری است که به دنبال مفهوم واقعی زندگی و زنده بودن میروند. گاهی موفق، گاهی ناموفق. در هر صورت، همرنگ جماعت نمیشوند حتی اگر به قیمت خوبی برایشان تمام نشود.
« خلاصه داستان »
هولدن کالفیلد نوجوانی هفده سالهاست که در لحظهٔ آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آنچه که پیش از رسیدن به اینجا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم میکند و رمان نیز بر همین پایه شکل میگیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن یک پسربچهی شانزده ساله است که در مدرسهی شبانه روزی «پنسی» تحصیل میکند و حالا در آستانهی کریسمس به علت ضعف تحصیلی (او چهار درس از پنج درساش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمرهی قبولی آورده است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانهشان در نیویورک برگردد.
تمام ماجراهای داستان طی همین سه چهار روزی که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج میشود اتفاق میافتد.ا و میخواهد تا چهارشنبه که نامهی مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش میرسد و آبها کمی از آسیاب میافتد به خانه باز نگردد به همین خاطر از زمانی که از مدرسه خارج میشود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری میکند و این دو روز سفر و گشت و گذار، نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیتاش در جامعهی پر هرج و مرج امریکا.
« چند نکته »
ناطور دشت اولین کتاب سلینجر در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی «راندم هاوس» (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی نکرد. این کتاب در مناطقی از آمریکا، بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتاب های ممنوعهٔ دههٔ ۱۹۹۰ - منتشر شدهی از سوی «انجمن کتابخانههای آمریکا» - قرار گرفت.
هولدن کالفیلد شخصیت اصلی ناطوردشت در نظرسنجی مجله کتاب (Book Magazine) عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.
این کتاب دو بار، ابتدا در دهه پنجاه شمسی توسط احمد کریمی و بار دیگر در دهه هفتاد به قلم محمد نجفی به فارسی ترجمه شده است.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی ناطور دشت
1- زری عزیزم، بسیار از بازگشتت به اینجا (جایی که خودم هم کمتر می توانم به آن سری بزنم)، خوشحال شدم و از ابراز لطفت خوشحال تر!
پیشتر نظری موجز راجع به «ناطور دشت» داده بودم، اما انشا الله اگر عمری بود و مجالی، دریافت خودم را راجع به این اثر، برایت پست الکترونیکی (!) خواهم کرد.
ضمن آنکه یه دونه Mail هم باید بهت جواب بدم که اون رو هم به محض فراغتی که حاصل گردد، ادای دین خواهم نمود.
پس لطفا منتظرم بمون! ;-)
2- دوست عزیزم، a110k ممنون از توضیحات ارزشمندت.
من این کتاب را از این سایت دانلود نکردم، ولی نسخه ی مکتوبش را با ترجمه ی عالیه استاد محمد نجفی دارم و از خواندنش حظ بسیار برده ام. تمام آثار سلینجر عزیز جزء آثار محبوب من به شمار میروند.
اما به هر حال توضیحات شما در قیاس موشکافانه ات بین دو ترجمه ی این اثر، بسیار ارزنده و مغتنم بود و بنده نیز با شما موافقم.
پاینده باشید.
یا حق!
كتابو خوندم ازكلاه نقابي هولدن كه هر وقت دلش ميخاس اونجور كه دوسش داشت سرش ميذاش خيلي لذت بردم:D:D
اما........................چرا دروغ بگم منظور نوسنده رو از نوشتن اين كتاب اصلا نفهميدم:-O
would u plz explain it to me? :stupid: