رسته‌ها
وضعیت حق تکثیر و مالکیت حقوقی این کتاب مشخص نیست؛ بنابراین امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید، با ما تماس بگیرید. همچنین در صورتی که شما نسبت به این اثر محق هستید، می‌توانید اجازه انتشار تمام یا بخشی از نسخه الکترونیکی آن را به ما بدهید، یا آن را از طریق کتابناک به فروش برسانید.
برای اطلاعات بیشتر صفحه «فروش کتاب الکترونیکی» را در بخش راهنما مطالعه کنید.
ناطور دشت
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 1561 رای
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 1561 رای
ناطور دشت (به انگلیسی: The Catcher in the Rye) نام یک رمان (۱۹۵۱) و مشهورترین اثر نویسنده آمریکایی جروم دیوید سالینجر است.
این کتاب دو بار، ابتدا در دهه پنجاه شمسی توسط احمد کریمی و بار دیگر در دهه هفتاد به قلم محمد نجفی به فارسی ترجمه شده‌است.
هولدن کالفیلد شخصیت اصلی ناتور دشت در نظرسنجی مجله کتاب (Book Magazine) عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.
کتاب، روایت بیگانگی جوانی است با دنیای پیرامونش. بیان شیرین راوی که گاهی لبخند به لب خواننده می آورد، سرگردانی و یاس متعلق به این جوان جستجوگر را دلنشین می سازد. به طوری که با او همدل و همفکر می‌شوی. داستان ، گرچه گاهی تلخ است اما به سادگی خصوصیات آدمهایی را بیان می‌کند که ظاهرا خوب و منطقی هستند اما در واقع به بیماری خودبینی و غرور کاذب کامل بودن مبتلا هستند؛ بدون آنکه خبر داشته باشند. ناطور دشت، حکایت جوانهای جستجوگری است که به دنبال مفهوم واقعی زندگی و زنده بودن می‌روند. گاهی موفق، گاهی ناموفق. در هر صورت، همرنگ جماعت نمی‌شوند حتی اگر به قیمت خوبی برایشان تمام نشود.
« خلاصه داستان »
هولدن کالفیلد نوجوانی هفده سالهاست که در لحظهٔ آغاز رمان، در یک مرکز درمانی بستری است و ظاهراً قصد دارد آنچه که پیش از رسیدن به اینجا از سر گذرانده برای کسی تعریف کند و همین کار را هم می‌کند و رمان نیز بر همین پایه شکل می‌گیرد. در زمان اتفاق افتادن ماجراهای داستان، هولدن یک پسربچه‌ی شانزده ساله است که در مدرسه‌ی شبانه روزی «پنسی» تحصیل می‌کند و حالا در آستانه‌ی کریسمس به علت ضعف تحصیلی (او چهار درس از پنج درس‌اش را مردود شده و تنها در درس انگلیسی نمره‌ی قبولی آورده است) از دبیرستان اخراج شده و باید به خانه‌شان در نیویورک برگردد.
تمام ماجراهای داستان طی همین سه چهار روزی که هولدن از مدرسه برای رفتن به خانه خارج می‌شود اتفاق می‌افتد.ا و می‌خواهد تا چهارشنبه که نامه‌ی مدیر راجع به اخراج او به دست پدر و مادرش می‌رسد و آبها کمی از آسیاب می‌افتد به خانه باز نگردد به همین خاطر از زمانی که از مدرسه خارج می‌شود دو روز را سرگردان و بدون مکان مشخصی سپری می‌کند و این دو روز سفر و گشت و گذار، نمادی است از سفر هولدن از کودکی به دنیای جوانی و از دست دادن معصومیت‌اش در جامعه‌ی پر هرج و مرج امریکا.
« چند نکته »
ناطور دشت اولین کتاب سلینجر در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی «راندم هاوس» (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی نکرد. این کتاب در مناطقی از آمریکا، بهعنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتاب های ممنوعهٔ دههٔ ۱۹۹۰ - منتشر شده‌ی از سوی «انجمن کتابخانههای آمریکا» - قرار گرفت.
هولدن کالفیلد شخصیت اصلی ناطوردشت در نظرسنجی مجله کتاب (Book Magazine) عنوان دومین شخصیت ادبی جهان را به دست آورد.
این کتاب دو بار، ابتدا در دهه پنجاه شمسی توسط احمد کریمی و بار دیگر در دهه هفتاد به قلم محمد نجفی به فارسی ترجمه شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
emperorhesam
emperorhesam
1388/04/27

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ناطور دشت

تعداد دیدگاه‌ها:
175
این کتاب رو چند سال پیش با ترجمه آقای نجفی خوندم و واقعا لذت بردم .... خیلی خوبه !
مسلمن ترجمه‌ی نجفی به سبب حفظ سبک عامیانه صحبت کردن هولدن و لحن نوجوانانه و لمپن‌گونه‌ی او که صمیمیت خاصی هم به داستان داده، یکی سر و گردن بالاتر از ترجمه‌ی کریمی است و برای این‌که کاملن تفاوت این دو ترجمه را دریابید تکه‌ای را به عنوان نمونه می‌آورم:
پاراگراف ابتدایی ناتور دشت از روی نسخه اصلی:
If you really want to hear about it, the first thing you'll probably want to know is where I was born, an what my lousy childhood was like, and how my parents were occupied and all before they had me, and all that David Copperfield kind of crap, but I don't feel like going into it, if you want to know the truth. In the first place, that stuff bores me, and in the second place, my parents would have about two hemorrhages apiece if I told anything pretty personal about them. They're quite touchy about anything like that, especially my father.
ترجمه‌ی احمد کریمی‌حکاک:
"اگر واقعن می‌خواهيد در اين مورد چيزی بشنويد لابد اولين چيزی که می‌خواهيد بدانيد اين است که من کجا به دنيا آمده‌ام و بچه‌گی نکبت‌بارم چه‌طور گذشت و پدر و مادرم پيش از من چه کار می‌کردند و از اين مهملاتی که آدم را ياد «ديويد کاپرفيلد» می‌اندازد. اما راستش را بخواهيد من ميل ندارم وارد اين موضوع‌ها بشوم. چون که اولن حوصله‌اش را ندارم و دومن اگر کوچک‌ترين حرفی درباره‌ی زندگی خصوصی پدر و مادرم بزنم هر دوشان چنان از کوره در می‌روند که نگو. در اين‌جور موارد خيلی زود رنج‌اند؛ مخصوصن پدرم."
ترجمه‌ی محمد نجفی:
"اگه جدن می‌خوای درباره‌ش بشنوی، لابد اولین چیزی که می‌خوای بدونی اینه که کجا به دنیا اومده‌م و بچگی گَندَم چه‌جوری بوده و پدرمادرم قبل از به‌دنیا اومدنم چیکار می‌کرده‌ن و از این‌جور مزخرفات دیوید کاپرفیلدی؛ اما من اصلن حال و حوصله‌ی تعریف این چیزها رو ندارم. اولن که این حرفا خسته‌م می‌کنه، ثانین هم اگه یه چیز کاملن خصوصی درباره‌ی پدر مادرم بگم هر دوشون خونروش دو قبضه می‌گیرن. هر دوشون سر این چیزها حسابی حساسن. مخصوصن پدرم."
ناتور دشت یکی از محبوب‌ترین کتاب‌های همه اعصار است و هنوز هم هر سال دویست و پنجاه هزار نسخه از آن به فروش می‌رسد.
فایل صوتی را هم گوش دادم.
کار بسیار خوبیه اما من ترجیح می دهم خودم کتاب را بخوانم.
موقع شنیدنش حس خوبی نداشتم.
البته از خانمی که ترجمه نجفی را هم خوانده بود و این فایل را در اختیار دوستان قرار داده است بسیار سپاسگزارم.
اما به هر حال به دوستان توصیه می کنم منتظر باشند تا ترجمه نجفی را در سایت قرار دهند و یا آنرا از فروشگاه بخرند.
اگر قرار باشد 1 کتاب را به یک نوجوان 15 تا 25 ساله معرفی کنم کتاب ناتور دشت ترجمه نجفی است.
با خواندن ترجمه کریمی تنها وقتتان را تلف کرده اید.
هر چند ترجمه روانی دارد ولی امانت رعایت نشده و آن چیزی نیست که سالینجر نوشته.
الیا کازان کارگردان معروف سینما قصد داشت فیلمی بر اساس این رمان بسازد و هنگامی که می‌خواست رضایت سالینجر را جلب کند، سالینجر به او پاسخ داد که «نمی‌توانم چنين اجازه‌ای بدهم زيرا می‌ترسم هولدن اين كار را دوست نداشته باشد.»!
من نخستین بار این کتاب را با ترجمه نجفی خواندم.
بهترین کتاب دوران نوجوانی ام بود.
اما بعد ها شنیدم برخی متعصبانه ترجمه کریمی را بهتر می دانند.
ترجمه کریمی را خواندم و مات و مبهوت ماندم.
ترجمه‌ي ناطوردشت احمد كريمي با ناتوردشت محمد نجفي زمين تا آسمان تفاوت دارد.
به دشواری قسمت هایی از متن اصلی را در اینترنت پیدا کردم.
حدسم درست بود. نجفی به متن اصلی وفادار بود و کریمی هولدن را مودب جلوه داده بود. که فاصله زیادی از متن اصلی داشت.
هولدن در ناتور دشت کریمی شخصیتی منزوی و مودب و دور از شخصیت اصلی در داستان سالینجر است اما در ترجمه نجفی به مانند متن اصلی شخصیتی سرکش (متناسب نوجوانی اش) دارد.
خواهش می کنم اگر ممکن است ترجمه عالی و بی نظیر نجفی را در سایت قرار دهید.
خواهی نشوی همرنگ رسوای جماعت شو
زندگی خلاق :)
من اين كتاب رو هنوز فرصت نكردم متاسفانه بخوانم اما نوشته اي كه شاهكار جهاني محسوب بشود و همه دوستش داشته باشند حتما نوشته عالي اي است. اميدوارم وقت پيدا كنم و بخوانمش.
ناتور دشت اولین کتاب سلینجر در مدت کمی شهرت و محبوبیت فراوانی برای او به همراه آورد و بنگاه انتشاراتی «راندم هاوس» (Random House) در سال ۱۹۹۹ آن را به عنوان شصت و چهارمین رمان برتر قرن بیستم معرفی نمود. این کتاب در مناطقی از آمریکا، به‌عنوان کتاب «نامناسب» و «غیراخلاقی» شمرده شده و در فهرست کتاب های ممنوعهٔ دههٔ ۱۹۹۰ - منتشر شدهٔ از سوی «انجمن کتابخانه‌های آمریکا» - قرارگرفت.
«فرانی و زویی»، «نه داستان» (در ایران با عنوان «دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم» (یکی از داستان‌های آن) ترجمه و منتشر شده) «تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران و سیمور: پیشگفتار» ، «جنگل واژگون» ، «نغمه غمگین» ، «هفته‌ای یه بار آدمو نمی‌کشه» و «یادداشت‌های شخصی یک سرباز»از جمله آثار کم‌شمارِِ سالینجر هستند. سالينجر داراي شخصيت پردازي قوي در داستانهاي خود است. او به طور خاصي خانواده گلس را كه معروفترين شخصيتهاي داستانهاي او هستند به عرصه كشاند ودر داستانهاي متفاوت از افراد اين خانواده پرده برداري كرد . خانواده اي كه داراي هفت بچه و نابغه هايي كه در يك برنامه راديويي به طور مداوم حضور دارند و در دوره هاي مختلف جز شركت كنندگان برنامه بچه باهوش هستند.اما در اين خانواده بزگترين برادر مرشد ديگران است واو شخصيتي است با نام سيمور . سيمور ابتدا با اشاره كوچكي در يكي از داستانهاي كوتاه با نام" یک روز خوش برای موز ماهی ها" حضور مي يابد و همانجا پس از گفتگو با دختري كوچك به اتاق خود ميرود و خودكشي ميكند.در فراني و زويي نيز اشاره هايي به او ميشود ولي در كتاب «تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران و سیمور: پیشگفتار» سالينجر از زبان بادي پسر دوم خانواده شروع به گسترش و بيان سيمور ميكند. اين كه شباهتهاي زيادي بين سيمور وخود سالينجر و بادي وجود دارد كما بيش در قهرمانهاي ديگر سالينجر با خود او مشخص است . به عنوان نمونه شخصيت هولدن در ناتور دشت نيز از اين قاعده مستثني نيست. جنبه مهم زندگي سالينجر مبهم بودن او براي منتقدان وهواداران اوست به بيان بهتر نوعي دور از دست رس بودن است بهمين دليل اطلاعات زيادي در مورد زندگي روزمره و عادي او موجود نيست. سلینجر در ۲۷ ژانویه ۲۰۱۰ (میلادی) و به مرگ طبیعی در محل زندگی خود در شهر کوچک کورنیش در نیوهمپشایر درگذشت.
نیما خسروی
http://7thghoghnoos.blogfa.com
ناطور دشت
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک