رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

یک عاشقانه ی آرام

یک عاشقانه ی آرام
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 242 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.8
با 242 رای
یک عاشقانه ی آرام در مورد گیله مردی مبارز و سیاسی است که عاشق عسل دختر آذری زیبا و سیاسی مسلکی می شود . کل کتاب روند و مراحل و برنامه ریزی های زندگی مبتنی بر عشق این دوست . با زبانی شاعرانه بیان عشقی شاعرانه و زیبا . عاشقانی که سعی می کنند در لحظه لحظه با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان به رخوت و عادت کشیده شود . عاشقانی که با زمان مبارزه می کنند ... قوت اصلی کتاب همان لحن و بیان فوق العاده زیبای نادر ابراهیمی است .

قسمت هایی از کتاب:
مگذار که عشق ، به عادتِ دوست داشتن تبدیل شود !
مگذار که حتی آب دادنِ گلهای باغچه ، به عادتِ آب دادنِ گلهای باغچه بدل شود !
عشق ، عادت به دوست داشتن و سخت دوست داشتنِ دیگری نیست ، پیوسته نو کردنِ خواستنی ست که خود پیوسته ، خواهانِ نو شدن است و دیگرگون شدن.
تازگی ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق . چگونه می شود تازگی و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟
عشق، تن به فراموشی نمی سپارد ، مگر یک بار برای همیشه .
جامِ بلور ، تنها یک بار می شکند . میتوان شکسته اش را ، تکه هایش را ، نگه داشت . اما شکسته های جام ،آن تکه های تیزِ برَنده ، دیگر جام نیست .
احتیاط باید کرد . همه چیز کهنه میشود و اگر کمی کوتاهی کنیم ، عشق نیز .
بهانه ها جای حسِ عاشقانه را خوب می گیرند...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
sanna
sanna
1390/01/26

کتاب‌های مرتبط

کلاغ ها
کلاغ ها
4.3 امتیاز
از 3 رای
دختر همسایه
دختر همسایه
4.1 امتیاز
از 46 رای
Wuthering Heights
Wuthering Heights
5 امتیاز
از 7 رای
Three Men and a Maid
Three Men and a Maid
5 امتیاز
از 2 رای
P.S. I still love you
P.S. I still love you
3.6 امتیاز
از 5 رای
Persuasion + Audio mp3
Persuasion + Audio mp3
4.3 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یک عاشقانه ی آرام

تعداد دیدگاه‌ها:
111
دنبال من می گردی و حاصل ندارد
این موج عاشق کار با ساحل ندارد
باید ببندم کوله بار رفتنم را
مرغ مهاجر هیچ جا منزل ندارد
من خام بودم، داغ دوری پخته ام کرد
عمری که پایت سوختم قابل ندارد
من عاشقی کردم تو اما سرد گفتی:
"از برف اگر آدم بسازی دل ندارد ..."
باشد، ولم کن با خودم تنها بمانم
دیوانه با دیوانه ها مشکل ندارد
شاید به سرگردانی ام دنیا بخندد
موجی که عاشق می شود ساحل ندارد:baaa:
با تو بودن ، همیشه پرمعناست
بی تو روحم گرفته و تنهاست
با تو یک کاسه آب ، یک دریاست
بی تو ، دردم به وسعت صحراست
با تو بودن ، همیشه پرمعناست
با تو آسان هزار کار خطیر
با تو ممکن جهاد با تقدیر
بی تو با غم برهنه همچون کویر
با تو یک غنچه ، دشتی از گلهاست
با تو بودن همیشه پرمعناست
ای تو ! تعریف ناپذیرترین
بی تو من کوچک و حقیر ترین:x:x:x:x:x
اصلا کتابا دانلود نمیشه سرعت دانلود صفر کیلوبایته رسیدگی کنین(?)
.شعر آفر یدن، بسیار کم از آن است که
شعر را زندگی کنیم. یک پرده ی نقاشی بسیار ز یبا، سو ای آن است که زندگی را به یک پرده نقاشی ز یبا
تبدیل کنیم.
-نمیدانم. دائماً می اند یشم، شب و روز، در تمامی لحظه ها -
در باب راهم، مکتبم،مردمم، وطنم
.من متعلق
به نفرت از اسارتم و نفرت از استبداد؛
اما به باور داشتن، عادت نمیکنم. میگویم: توهرگز به خاطر وطنی
که به عادت دوست داشتنش مبتلا شده یی، به جان نخواهی جنگید.
هرگز به خاطر مردمی که به مهرورزی به ایشان، عادت کرده یی، زندگی نخواهد داد.
نمازی که از رو ی عادت خوانده شود، نماز نیست، تکرار یک عادت است . نوعی اعتیاد، حرفه یی شدن،
پایان قصه ی خواستن است.
عدت، ردِ تفکر است، آغاز بلاهت است و ابتدا ی دد ی ز یستن. انسان، هر چه دارد، محصول تمامی هستی خویش را به اند یشه سپردن است؛ و من، پیوسته میاندیشم که کدام راه، کدام مکتب، کدام اقدام، در فرو
ریختن این بِنا میتواند تاثیر بیشتری داشته باشد.
خیلی وقته نوشته هایی از جنس عاشقانه های آرام را نخواندم ولی خیلی دوست دارم از یه نویستنده خوب با یه قلم خوب یه داستان خوب رو مرور کنم...
[quote='شیدای صحرا']بهترین دوست انسان ، انسان است نه کتاب . کتاب ها ، تا آن حد که
رسم دوستی و انسانیت بیاموزند ، معتبرند ، نه تا آن حد که مثل
دریایی مرده از کلمات مرده ، تو را در خود غرق کنند و فرو ببرند .
تو در کوچه ها انسان خواهی شد نه در لا به لای کتاب ها !!!
تو در کوه ها ، جاده ها ، و در کنار ستمدیدگان واقعی رسم زندگی را
یاد خواهی گرفت نه با غوطه خوردن در آثاری که در اتاق های در بسته
نوشته شده و نویسندگانش هرگز نسیم را ندانسته اند و قایقی
در تن طوفان را ...
[/quote]
این جمله رو از کتاب نوشتم .میخواستم ببینم دوستان نظری دارند یا نه.
حالا خودم مینویسم.
من کاملا مخالفم با این قسمت از کتاب
اتفاقا بی نیاز از سالهای سال برای تجربه ی کاری و یا دیدن اتفاقی میشه با خواندن کتابی ،به این تجربه دست پیدا کنی.
هیچ چیزی جای کتاب رو نمیتونه بگیره:x:x
و
البته
هیچ چیز هم جای یک دوست خوب رو :-):x
بهترین دوست انسان ، انسان است نه کتاب . کتاب ها ، تا آن حد که
رسم دوستی و انسانیت بیاموزند ، معتبرند ، نه تا آن حد که مثل
دریایی مرده از کلمات مرده ، تو را در خود غرق کنند و فرو ببرند .
تو در کوچه ها انسان خواهی شد نه در لا به لای کتاب ها !!!
تو در کوه ها ، جاده ها ، و در کنار ستمدیدگان واقعی رسم زندگی را
یاد خواهی گرفت نه با غوطه خوردن در آثاری که در اتاق های در بسته
نوشته شده و نویسندگانش هرگز نسیم را ندانسته اند و قایقی
در تن طوفان را ...
آنقدر زیباست و لطیف که وقتی می خوانمش، احساس می کنم دستی از جنس نسیم روحم را نوازش می کند.:x بعضی از قسمت هایش آنقدر عاشقانه است که گریه ام می گیرد:((. یک پیشنهاد دوستانه بهتان می دهم و آن هم این که حتما این کتاب را بخوانید.
ممنون سنای عزیز.
قلب ، مهمانخانه نیست که آدم‌ ها بیایند
دو سه ساعت یا دو سه روز توی آن بمانند و بعد بروند
قلب ، لانه‌ ی گنجشک نیست که در بهار ساخته بشود
و در پاییز باد آن را با خودش ببرد
قلب؟ راستش نمی دانم چیست،
اما این را می دانم که فقط جای آدمهای خیلی خوب است!

یک عاشقانه آرام
نادر ابراهیمی
هیچ کدوم از کتاباش دانلود نداره که. ای بابا
یک عاشقانه ی آرام
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک