تاریخ پنجاه و هفت ساله ایران در عصر پهلوی
نویسنده:
خسرو معتضد
امتیاز دهید
فعالیتهای جداسری و تجزیه طلبانه در ایران از ۱۲۹۶ تا ۱۳۲۵
برگرفته از مقدمه کتاب:
در طول سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۰ خورشیدی برابر ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ میلادی حوادث غیر منتظره و عجیبی در شمال ایران روی داد که منشاء آن بروز انقلاب بلشویکی در سرزمین همسایه آن زمان ایران یعنی روسیه تزاری بود.
اثرات این حوادث چهره جامعه ایران را که از یکی دو قرن پیش همچون برکه یا دریاچه ساکت و بی تلاطم و بی جزر و مد و در حقیقت مرداب ساکن و راکدی بود تغییر داد. پدیده های تازه ای در آن جامعه ظاهر شد و افکار جدیدی که ایرانیان ساده دل و صاحب حسن نیت هرگز با آن آشنایی نداشتند مفکره ها و اذهان مردم بویژه روشنفکران و ترقیخواهان آن دوران را به خود مشغول داشت. جامعه ایران حدود ده دوازده سالی بود با ظهور جنبش نوپای مشروطه تا حدودی از خواب گران قرون و اعصار بیدار شده و سلطنت استبدادی جامد و راکد و قشری و فئودالی قاجاریه را بدل به یک حکومت نیمچه دمکراسی ضعیف تقریباً با حفظ همان سلاله ها و دوده های خانوادگی عصر استبداد در صدر حاکمیت کرده بود. این جامعه در رویارویی با تندباد توفنده تازه و سهمگینی که از شمال وزیدن گرفته و به تدریج به شدت و حدت آن افزوده میشد، دست و پای خود را گم کرد. از سوی عناصر و طبقات مختلف جامعه واکنشهای متفاوت مساعد و مخالف و تردید آمیز نسبت به جریان ناشناس و مبهم و مرموز شمالی نشان داده شد عده ای سر از پای ناشناخته به استقبال آن شتافتند. عده ای در برابر آن روش مذاکره و مصالحه و توافق را برگزیدند و عده ای ره مخالفت پیمودند. تأثیرهای شگرف انقلاب بلشویکی بر اوضاع ایران بدان حد بود که حتی ساز و کار رژیم سیاسی مسلط بر ایران یعنی دولت قاجاریه را ضعیف و دگرگون و بالاخره واژگون کرد. دولت قاجاریان پس از دست دادن تکیه گاه خود یعنی رژیم تزاری که به موجب مفاد قرارداد ترکمانچای پشتیبان آن شناخته می شد، مانند کشتی توفان زده دچار تلاطم و سرگشتگی شد و بالاخره با نخستین ضربه متقابل امپریالیسم بریتانیا یعنی کودتای سوم حوت ۱۲۹۹ تعادل خود را از دست داد و پس از تحمل یک دوره احتضار چهار ساله ره اضمحلال پیمود و جای خود را به رژیم جدیدی داد که وظایف و اهداف آن در مبارزه با جریانهای کمونیستی خلاصه شده بود.
کتابی که از نظرتان میگذرد از دیدگاههایی تازه و با نگرش به اسناد و مدارک منتشر شده در بیست سال اخیر، جریانهای کمونیستی سکتاریستی (جداسری) طی سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۵ شمسی را مورد بررسی قرار میدهد و تقریباً تمام مواردی که از دید محققان گذشته به دلیل دسترسی نداشتن به آرشیوها دور مانده است در آن ملحوظ گردیده است.
هدف نگارنده از نگارش این کتاب تبیین توطئه ها و دسایسی است که در تاریخ معاصر ایران پس از پیدایی مرام بلشویکی به موازات سلطه گری و غارتگری امپریالیسم کهن انگلیس، از سوی رژیم جدید بلشویکی که در ابتدا منشاء امید و رستگاری ملت ایران پنداشته میشد، علیه استقلال و حاکمیت کشور ما تنیده شد و تصادفاً همۀ آن دسایس زیر شعارها و پوششهای مردم فریبانه و درخشان و امید بخش مستتر شده بوده است...
بیشتر
برگرفته از مقدمه کتاب:
در طول سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۰۰ خورشیدی برابر ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱ میلادی حوادث غیر منتظره و عجیبی در شمال ایران روی داد که منشاء آن بروز انقلاب بلشویکی در سرزمین همسایه آن زمان ایران یعنی روسیه تزاری بود.
اثرات این حوادث چهره جامعه ایران را که از یکی دو قرن پیش همچون برکه یا دریاچه ساکت و بی تلاطم و بی جزر و مد و در حقیقت مرداب ساکن و راکدی بود تغییر داد. پدیده های تازه ای در آن جامعه ظاهر شد و افکار جدیدی که ایرانیان ساده دل و صاحب حسن نیت هرگز با آن آشنایی نداشتند مفکره ها و اذهان مردم بویژه روشنفکران و ترقیخواهان آن دوران را به خود مشغول داشت. جامعه ایران حدود ده دوازده سالی بود با ظهور جنبش نوپای مشروطه تا حدودی از خواب گران قرون و اعصار بیدار شده و سلطنت استبدادی جامد و راکد و قشری و فئودالی قاجاریه را بدل به یک حکومت نیمچه دمکراسی ضعیف تقریباً با حفظ همان سلاله ها و دوده های خانوادگی عصر استبداد در صدر حاکمیت کرده بود. این جامعه در رویارویی با تندباد توفنده تازه و سهمگینی که از شمال وزیدن گرفته و به تدریج به شدت و حدت آن افزوده میشد، دست و پای خود را گم کرد. از سوی عناصر و طبقات مختلف جامعه واکنشهای متفاوت مساعد و مخالف و تردید آمیز نسبت به جریان ناشناس و مبهم و مرموز شمالی نشان داده شد عده ای سر از پای ناشناخته به استقبال آن شتافتند. عده ای در برابر آن روش مذاکره و مصالحه و توافق را برگزیدند و عده ای ره مخالفت پیمودند. تأثیرهای شگرف انقلاب بلشویکی بر اوضاع ایران بدان حد بود که حتی ساز و کار رژیم سیاسی مسلط بر ایران یعنی دولت قاجاریه را ضعیف و دگرگون و بالاخره واژگون کرد. دولت قاجاریان پس از دست دادن تکیه گاه خود یعنی رژیم تزاری که به موجب مفاد قرارداد ترکمانچای پشتیبان آن شناخته می شد، مانند کشتی توفان زده دچار تلاطم و سرگشتگی شد و بالاخره با نخستین ضربه متقابل امپریالیسم بریتانیا یعنی کودتای سوم حوت ۱۲۹۹ تعادل خود را از دست داد و پس از تحمل یک دوره احتضار چهار ساله ره اضمحلال پیمود و جای خود را به رژیم جدیدی داد که وظایف و اهداف آن در مبارزه با جریانهای کمونیستی خلاصه شده بود.
کتابی که از نظرتان میگذرد از دیدگاههایی تازه و با نگرش به اسناد و مدارک منتشر شده در بیست سال اخیر، جریانهای کمونیستی سکتاریستی (جداسری) طی سالهای ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۵ شمسی را مورد بررسی قرار میدهد و تقریباً تمام مواردی که از دید محققان گذشته به دلیل دسترسی نداشتن به آرشیوها دور مانده است در آن ملحوظ گردیده است.
هدف نگارنده از نگارش این کتاب تبیین توطئه ها و دسایسی است که در تاریخ معاصر ایران پس از پیدایی مرام بلشویکی به موازات سلطه گری و غارتگری امپریالیسم کهن انگلیس، از سوی رژیم جدید بلشویکی که در ابتدا منشاء امید و رستگاری ملت ایران پنداشته میشد، علیه استقلال و حاکمیت کشور ما تنیده شد و تصادفاً همۀ آن دسایس زیر شعارها و پوششهای مردم فریبانه و درخشان و امید بخش مستتر شده بوده است...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی تاریخ پنجاه و هفت ساله ایران در عصر پهلوی