رسته‌ها

ارنست پرون، شوهر شاهنشاه آریامهر

ارنست پرون، شوهر شاهنشاه آریامهر
امتیاز دهید
5 / 2.1
با 34 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 2.1
با 34 رای
پس از سرنگونی سلطنت شاه و فرار وی به خارج از کشور کتابی با نام «ارنست پرون شوهر شاه ایران» به قلم محمد پورکیان به رشته تحریر درآمد که از وجود یک رابطه همجنس‌بازانه پرشور میان این دو پرده بر‌می‌داشت. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و سقوط شاه، این کتاب در سراسر کشور به فروش رسید و برخی آن را مطالعه کردند. نکته مهم در مورد این کتاب آن است که در آن پرون به عنوان جاسوس انگلستان معرفی شده که قصد داشته است از طریق نزدیکی به شاه و برقراری یک رابطه عاطفی وظیفه خود را برای پادشاهی انگلستان به انجام رساند.
با این حال بر خلاف این ادعا که شاه ایران یک همجنس‌باز بوده برخی از نزدیکانش شهادت می‌دهند که رابطه شاه و پرون به طور کلی جنسی نبوده است. یکی از نزدیکان شاه بر این باور است که رابطه میان این دو گرم و صمیمی بود و پرون شاه را نصیحت می‌کرد، ولی شاه هرگز با او صمیمی نبود و اجازه نمی‌داد در امور دربار دخالت کند یا دسیسه نماید. برخی نیز بر این باورند که خدمات پرون به شاه ایران بیشتر جنبه سیاسی داشته است. او که خاستگاهی غربی داشت، با نمایندگان بسیاری از کشورهای غربی در تهران روابط نزدیکی برقرار کرده بود؛ در هنگامه جنگ جهانی دوم، روابط محکمی با دیپلمات‌های انگلیسی و آمریکایی برقرار کرده بود و رابط آنها با طرف ایرانی محسوب می‌شد. ظاهرا در دوران نخست‌وزیری محمد مصدق این وظیفه سنگین‌تر شد و پرون رابط سرویس‌های جاسوسی انگلستان و آمریکا با دربار محسوب می‌شد؛ برای نمونه می‌توان به فرستادن رابین زینر توسط وزیر امور خارجه انگلستان به ایران اشاره کرد. زینر برای تسهیل سرنگونی مصدق و فراهم کردن بستر کودتا به ایران رفته بود. او از طریق پرون با دربار ارتباط برقرار می‌کرد و کارهای خود را پیش می‌برد.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
270
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
minex
minex
1400/12/04

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ارنست پرون، شوهر شاهنشاه آریامهر

تعداد دیدگاه‌ها:
23
اجنبی ها در طول تاریخ با نفوذ در میان سران حکومت باعث تغییر مسیر و جریانات اجتماعی و سیاسی شده اند که همسو با منافع مملکت خودشان بوده است این فرد هم یکی از همان ها که البته روی شخص اول مملکت نفوذ کرده بود
می گویند دوستی یا دشمنی چشم بعضی مردم را نابینا می کند.نویسنده این کتاب هم مصداق قسمت دوم این عبارت است.
به هر حال اگر کسی مفعول هم باشه ، بهتر از اینه که فاعل و فعال ما یشاء میلیون ها نفر بشه !!!!
نویسنده های شل مغزی ( البته نویسنده نیستن فقط نوشتن بلدن ) مثل محمد پورکیان ، کامران فرزان و ناصر پورپیرار فکر میکنن با نوشتن اراجیف و بروز کمبودها و عقده های درونی در قالب تاریخ مشهور میشن اما امتیاز کتابهاشون نشان از میزان محبوبیتشون داره !
بزرگش نخوانند اهل خرد / که نام بزرگان به زشتی برد
این کتاب از 5 گرفته 2.1 که امتیاز ضعیفیه. دست کم یه نظرسنجی و رای گیری محسوب می شه.
سنگ بدگوهر اگر کاسه ی زرین بشکست قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
واقعا شرم آور و وقاحت بار !!!! عده ای معلوم الحال بی همه چیز تاریخ ایران را خراب می کنند
نویسنده شرعاً اگر نتواند 4 شاهد برای ادعای خود بیاورد مستوجب خوردن 80 ضربه شلاق حد شرعی است.
با چنین باوری ، بسیاری از تاریخ نویسان را می بایست برابر قانون بیابانگردان حجاز ، به تازیانه سپرد !
ما آخر نفهمیدیم دم خروس "قانون بیابانگردان حجاز" را باور کنیم، یا "و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین" را
شما تنها و تنها ، راستی ها را باور کنید . راه یکیست و آن راه راستیست.
اون عبارت داخل پرانتز جالبه: فراش مدرسه! سعنی از اینکه رابطه اش با فراش مدرسه بئوده تعجب میکنند! لابد اگر با یه آدم سطح بالاتر بود، تعجب نمیکردند!!!
نویسنده کتابی با این حجم از دروغ پراکنی و مطالب متعفن بی شک چیزی را جز انحراف جنسی خود را به نمایش نمیگذارد .
در اینکه نویسنده آدم مخبطی و شل مغزی بوده شکی نیست، اما جنبه دیگر قضیه حجم نفرتی است که یک دیکتاتور میتواند در عامه مردم ایجاد کند، تا به هر قیمتی، حتی تحریف تاریخ، سعی کنند از مرده و زنده او انتقام بگیرند. این تازه حاصل دیکتاتوری است که فقط از جنبه سیاسی دیکتاتور بوده!
این سخن شما من را بیاد "احمد شاملو " انداخت که در دانشگاه برکلی در آمریکا به فردوسی و شاهنامه و تاریخ پیش از اسلام ایران توهین و دشنام داد ، اینکه کینه ونفرت بر قدرت داوری کسی چیره باشد و او هر چیز را از دید تاریک همان کینه جویی خودش ببیند آنرا خود باید گونه ایی بیماری روانی خطرناک برای جامعه شمرد که اگر این کس با این"حجم نفرت" اش مبادا بقدرت برسد از صدها دیکتاتور بدتر خواهد بود و نیز باید آگاه بود که ،سیاستگران و سران وفرماندهان تاریخی هم انسان بوده اند و عیب های خودشان را داشته اند و البته کارهای خوب هم برای مردمانشان کرده اند کوروش و اسکندر و جولیوس سزار و مارکوس آورلیوس و شارلمانی و ناپلئون و شاه طهماسب صفوی و امپراطور ژاپن هیرو هیتو و رضا شاه نیز در شرایط روزگار خودشان بیشترکارهای خوبشان، گذشته از چندکار نادرست شان ، برای کشورشان ستودنی است هر چند شاید برای شماری از روشنفکر نمایان که شاید از زندگی خوشان در هر سیستم سیاسی که باشد ناخشنودند آنها تنها سوی تاریک همه چیز را میبینند .
سرکوب و اختناق و تحقیر ، خشم و نفرت می آفریند و جباران را هم به کام خود می کشد .
ارنست پرون، شوهر شاهنشاه آریامهر
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک