قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
امتیاز دهید
این مقاله شامل 177 قانون بوده و در 41 صفحه تنظیم شده است.و فصلها به ترتیب زیر میباشد:
فصل 1: اصول کلی
فصل 2: زبان.خط. تاریخ و پرچم رسمی کشور
فصل 3: حقوق ملت
فصل 4: اقتصاد و امور مالی
فصل 5: حق مالکیت ملت و قوای ناشی از آن
فصل 6: قوه مقننه
فصل 7: شوراها
فصل 8: رهبر یا شورای رهبری
فصل 9: قوه مجریه
فصل 10: سیاست خارجی
فصل 11: قوه قضائیه
فصل 12: صدا و سیما
فصل 13: شورای عالی امنیت ملی
فصل 14: بازنگری در قانون اساسی
منبع :پلیس ایران
بیشتر
فصل 1: اصول کلی
فصل 2: زبان.خط. تاریخ و پرچم رسمی کشور
فصل 3: حقوق ملت
فصل 4: اقتصاد و امور مالی
فصل 5: حق مالکیت ملت و قوای ناشی از آن
فصل 6: قوه مقننه
فصل 7: شوراها
فصل 8: رهبر یا شورای رهبری
فصل 9: قوه مجریه
فصل 10: سیاست خارجی
فصل 11: قوه قضائیه
فصل 12: صدا و سیما
فصل 13: شورای عالی امنیت ملی
فصل 14: بازنگری در قانون اساسی
منبع :پلیس ایران
آپلود شده توسط:
soli67
۱۳۸۸/۰۴/۲۳
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
مردم و زن و آزادی هم میشه سو استفاده بعد ببخشید چه واژگانی استفاده کنیم که شما خوشت بیاد
امیال منحرف گفتین شما رساله های این آخوند ها رو بخون بعد از انحراف حرف بزن
اگر هم دنیا پذیرفت به خدا من می پذیزم همون حسینیه که میری بشینم سینه بزنم به امید همون 72 باکره که قولشو میدین
ســال 1911 ایتـالیا بهعنوان عضو تازه نفس لشکر استعمارگران پا به صحنه گذاشت و با حمایت استعمارگران کهن، لیبــی را، که لقمهی مساعدی بود، نشانه گرفت. ایتالیا بدلیل ضربههایی که قبلاً بر عثمانی وارد آمده بود، لیبی را نسبتاً بهآسانی اشغال کرد و طبیعتاً بعنوان استعمارگر جوان قصد داشت تجاوز خود را ادامه دهد که با دو جنگ بالکان مواجه شد. تاریخ این دوره پر است از غیرت ملی و رشادت و ایثارگری مردم برای وطنشان، مردمی که زیر سلطه امپراتوری عثمانی و امپراتوریهای اروپای غربی مسکین و تهیدست شده بودند.
استعمارگران ایدئولوژی کثیفی داشتند که هنوز هم آن را در لباسهای مبدل حفظ کردهاند. این ایدئولوژی و جهانبینی در «مولف اروپایی» که مصدق بدان ارجاع میدهد عیان است. اول، آنها مساله استعمار و امپریالیسم را به «جنگ مذهبی» تبدیل میکنند، جنگ «دولت مسیحی» با «دولت اسلامی»، دوم میگویند «مردم شرق» اساساً فاقد درک و شناخت از مسائل جهان و ضرورت «استقلال» هستند. آن نوع ارزشهای ملی-استقلالخواهانه که به اروپای مدرن شکل دادند در «مردم شرق» یافت نمیشود!!! آنها فقط با «وعده بهشت» در برابر «جهان مسیحی» میایستند. بچشم من، مساله بر سر عقاید و باورهای مذهبی نیست، این تحریف فوقالعاده ارتجاعی مساله استعمار و قیامهای ضداستعماری است که مصدق در اینجا دربست آن را پذیرفته!!! قیامهای ملی و ضداستعماری که در قرن بیستم در همه جای جهان شعلهور شدند بهترین گواه در رد مزخرفات استعماری این «مولفان اروپایی» است که مصدق برای پیشبرد سیاست خود مبنی بر نزدیک شدن به ایالات متحده از آنها مدد میگرفت.
در اینجا آوردم.
نه، بزرگوار، من اهل نه عشق و عاشقی کوچه و پسکوچهام، نه اهل بادهگساری،
زود داوری نکنید. من قانون رو رد نکردم، اگه نباشه که غرب وحشی میشه.
در ایران هیچ معنیای نمیده. "کارگر باید پیش از خشک شدن عرقش، دستمزدش را
بگیره". چه دروغهایی!! کارگران اهواز ۳۴ روزه که ریختن تو خیابونها که حقشون را
بگیرند، اما کسی سر سوزنی اهمیتی نمیده. و هزار نمونهی دیگه که نه اینجا جاشه و نه
در اینجا میگنجد.
برو تو خیابونها ببین حرف جوانها چیه، شاید به نتیجهای رسیدید!
نمیدونم چرا یک جوان تا دم از حق و قانون میزنه، فکرها تند میره سمت
این چیزهایی که شما گفتید.
شاد و پایدار باشید.[/quote]
خب حقوق کارگرها ربطی به سن ندارد و من منظورم این بود که شخص مورذ علاقه شما که شاید آن را به عنوان الگو قبول دارید مخالف این است.
موفق و پیروز باشید
"... آگاه باشید اگر دعوت شما را بپذیرم، براساس آنچه که می دانم با شما رفتار می کنم و به گفتار این و آن، و سرزنش سرزنش کنندگان، گوش فرا نمی دهم. اگر مرا رها کنید چون یکی از شما هستم که شاید شنواتر، و مطیع تر از شما نسبت به رییس حکومت باشم، در حالی که من وزیر و مشاورتان باشم، بهتر است که امیر و رهبر شما گردم."
نهج البلاغه، خطبه 92
"... به جانم سوگند اگر شرط انتخاب رهبر،حضور تمامی مردم باشد،هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رأی، و اهل حل و عقد، رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند، که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است. آنگاه نه حاضران بیعت کننده، حقّ تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند، حق انتخابی دیگر را خواهند داشت. ..."
نهج البلاغه، خطبه 173
"... شما را به خدا آیا منتظرید رهبری جز من با شما همراهی کند و راه حق را به شما نشان دهد؟ ... "
نهج البلاغه، خطبه 182
".... همانا بیعت برای امام یک بار بیش نیست، و تجدید نظر در آن می نخواهد بود، و کسی اختیار از سرگرفتن آن را ندارد. آن کس که از این بیعت عمومی سر باز زند، طعنه زن، و عیبجو خوانده می شود، و آن کس که نسبت به آن دو دل باشد، منافق است."
نهج البلاغه، نامه 7
"... و فرمان برداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری واجب کرد."
نهج البلاغه، حکمت 252
[/quote]
"... ای مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقّی واجب شده است. حقّ شما بر من، آن که از خیرخواهی شما دریغ نورزم و بیت المال را میان شما عادلانه تقسیم کنم، و شما را آموزش دهم تا بی سواد و نادان نباشید، و شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. و امّا حقّ من بر شما این است که به بیعت با من وفادار باشید، و در آشکار و نهان برایم خیرخواهی کنید، هرگاه شما را فرا خواندم. اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم، اطاعت کنید."
نهج البلاغه، خطبه 34
این را یادم رفت بفرستم. باید قبل از خطبه 92 آن را قرار می دادم منظور از خطبه اول در توضبحم این بود :
"... همانطور که خطبه اول می گوید: " هرگاه شما را فرا خواندم، اجابت نمایید و هرگاه فرمان دادم، اطاعت کنید".در گفتمان دموکراتیک که افرادی چون شما حق اظهار نظر دارید، برای توصیف روابط دولت و شهروند از واژه اجابت و اطاعت استفاده نمی شود. در خطبه اول امام علی حقی را برای مردم به نام تربیت مقرر می کند که وظیفه آن تعیین خوب و بد مردم و به عبارتی صلاح آن ها در زندگی شخصی خویش است. در لیبرال دموکراسی هرکسی سبک زندگی اش را خودش مشخص می کند و افراد که به جمله قبلی اعتقاد دارند مفهومی به نام تریبت را در نظام قبول ندارند و امام علی تربیتی را برای مردم مقرر کرده است؛ چون می گوید " ... شما را تربیت کنم تا راه و رسم زندگی را بدانید. ... " که این نشان می دهد این تربیت از جانب امام علی است زیرا مردم راه و رسم زندگی را نمی دانند. و این حق به عبارتی از جانب امام علی بر مردم مقرر شده است و امام علی خودش چگونگی این حق را برای مردم مشخص کرده است نه مردم آن را، زیرا وگرنه تربیت شایسته خود را می دانستند و نیازی نبود امام علی آن را به مردم یاد دهد."
در اینجا آوردم.
نه، بزرگوار، من اهل نه عشق و عاشقی کوچه و پسکوچهام، نه اهل بادهگساری،
زود داوری نکنید. من قانون رو رد نکردم، اگه نباشه که غرب وحشی میشه.
در ایران هیچ معنیای نمیده. "کارگر باید پیش از خشک شدن عرقش، دستمزدش را
بگیره". چه دروغهایی!! کارگران اهواز ۳۴ روزه که ریختن تو خیابونها که حقشون را
بگیرند، اما کسی سر سوزنی اهمیتی نمیده. و هزار نمونهی دیگه که نه اینجا جاشه و نه
در اینجا میگنجد.
برو تو خیابونها ببین حرف جوانها چیه، شاید به نتیجهای رسیدید!
نمیدونم چرا یک جوان تا دم از حق و قانون میزنه، فکرها تند میره سمت
این چیزهایی که شما گفتید.
شاد و پایدار باشید.
و نباید هم بتونه برای نسل آینده از قانون چند دهه پیش دم بزنه! این قانونها
به دردِ منِ جوان نمیخوره، یک مشت پیری اومدن این رو نوشتن که به درد دوره
دقیانوس خودشان میخوره!
حیفِ چوب که بریده شده و برگی که این نوشتههای کُمدی رو روش نوشتن.
چیزی جز یک مشت نوشته نیست، اجرایی در کارش نیست. قانون همچون تار تارتنک
میمونه که ناتوانها (=ضعیفها) را به دام میندازه، اما برای کلهگندهها، پاره میشه.
به گفتهی امام علی (ع) قانون یعنی هر چیزی که در جای خودش قرار بگیره.
هیچی کشور ما سر جای خودش نیست![/quote]
"... آگاه باشید اگر دعوت شما را بپذیرم، براساس آنچه که می دانم با شما رفتار می کنم و به گفتار این و آن، و سرزنش سرزنش کنندگان، گوش فرا نمی دهم. اگر مرا رها کنید چون یکی از شما هستم که شاید شنواتر، و مطیع تر از شما نسبت به رییس حکومت باشم، در حالی که من وزیر و مشاورتان باشم، بهتر است که امیر و رهبر شما گردم."
نهج البلاغه، خطبه 92
"... به جانم سوگند اگر شرط انتخاب رهبر،حضور تمامی مردم باشد،هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رأی، و اهل حل و عقد، رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند، که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است. آنگاه نه حاضران بیعت کننده، حقّ تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند، حق انتخابی دیگر را خواهند داشت. ..."
نهج البلاغه، خطبه 173
"... شما را به خدا آیا منتظرید رهبری جز من با شما همراهی کند و راه حق را به شما نشان دهد؟ ... "
نهج البلاغه، خطبه 182
".... همانا بیعت برای امام یک بار بیش نیست، و تجدید نظر در آن می نخواهد بود، و کسی اختیار از سرگرفتن آن را ندارد. آن کس که از این بیعت عمومی سر باز زند، طعنه زن، و عیبجو خوانده می شود، و آن کس که نسبت به آن دو دل باشد، منافق است."
نهج البلاغه، نامه 7
"... و فرمان برداری از امام را برای بزرگداشت مقام رهبری واجب کرد."
نهج البلاغه، حکمت 252
حال من نمی دانم چه چیزی به درد شمای جوان می خورد؟ می خواهید مواد و نوشیدنی های مسکر و روابط زناشویی خارج از ازدواج آزاد شود؟ (چون گفتید جوان، ذهن آدم به چیزهای نشاط آور که بیشتر جوانان خواستار آن هستند می رود.) یا عقاید نو متضاد با سنت های قدیمی همچون آزادی دگراندیشان و دگرباشان؟ و در آخر قانون چیز بسیار خوبی هست زیرا باعث می شود از حق مستضعف علیه غنی دفاع کند و قوانین اگر نباشند ما به پول سالاری می رسیم و همچنین قانون باعث ایجاد امنیت و رعایت حقوق شخصی افراد می شود. قانون بد باعث شده است که شما دیدگاه قانون ستیزانه داشته باشید.
و نباید هم بتونه برای نسل آینده از قانون چند دهه پیش دم بزنه! این قانونها
به دردِ منِ جوان نمیخوره، یک مشت پیری اومدن این رو نوشتن که به درد دوره
دقیانوس خودشان میخوره!
حیفِ چوب که بریده شده و برگی که این نوشتههای کُمدی رو روش نوشتن.
چیزی جز یک مشت نوشته نیست، اجرایی در کارش نیست. قانون همچون تار تارتنک
میمونه که ناتوانها (=ضعیفها) را به دام میندازه، اما برای کلهگندهها، پاره میشه.
به گفتهی امام علی (ع) قانون یعنی هر چیزی که در جای خودش قرار بگیره.
هیچی کشور ما سر جای خودش نیست!
با تشکر از جناب amir khosravi