صد سال تنهایی
نویسنده:
گابریل گارسیا مارکز
مترجم:
بهمن فرزانه
امتیاز دهید
صد سال تنهایی رمانی است نوشتهی گابریل گارسیا مارکز، نویسندهی کلمبیایی و برندهی نوبل ادبیات. این کتاب داستان چند نسل از خانوادهی بوئندیا را روایت میکند که در دهکدهای خیالی به نام ماکوندو زندگی میکنند؛ دهکدهای که از دل خیال و واقعیت بهطور همزمان شکل میگیرد.
رمان با تولد خوزه آرکادیو بوئندیا آغاز میشود و آرامآرام ما را با زندگی، رویاها، اشتباهات و سرنوشتِ نسلهای بعدی این خانواده آشنا میکند. مارکز در این کتاب از شیوهی «رئالیسم جادویی» بهره میبرد؛ جایی که اتفاقات غیرعادی و عجیب، در دل زندگی روزمره رخ میدهند و امری طبیعی بهنظر میرسند.
صد سال تنهایی فقط داستان یک خانواده نیست؛ روایتی نمادین از تاریخ، سیاست، عشق، انزوا و تکرار سرنوشت انسانهاست. زبان آن شاعرانه و توام با طنز و اندوه است. این کتاب برای خوانندگانیست که به روایتهای چندلایه، فضاهای استعاری و مواجهه با مفهوم «تنهایی» در عمق هستی علاقهمندند.
رمان با تولد خوزه آرکادیو بوئندیا آغاز میشود و آرامآرام ما را با زندگی، رویاها، اشتباهات و سرنوشتِ نسلهای بعدی این خانواده آشنا میکند. مارکز در این کتاب از شیوهی «رئالیسم جادویی» بهره میبرد؛ جایی که اتفاقات غیرعادی و عجیب، در دل زندگی روزمره رخ میدهند و امری طبیعی بهنظر میرسند.
صد سال تنهایی فقط داستان یک خانواده نیست؛ روایتی نمادین از تاریخ، سیاست، عشق، انزوا و تکرار سرنوشت انسانهاست. زبان آن شاعرانه و توام با طنز و اندوه است. این کتاب برای خوانندگانیست که به روایتهای چندلایه، فضاهای استعاری و مواجهه با مفهوم «تنهایی» در عمق هستی علاقهمندند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی صد سال تنهایی
هر سال، نزدیک ماه مارس، یک خانواده کولی ژندهپوش، چادر خود را در نزدیکی دهکده برپا میکرد و با سرو صدای طبل و کرنا، اهالی دهکده را با اختراعات جدید آشنا میساخت.آهنربا نخستین اختراعی بود که به آنجا رسید. مرد کولی درشتهیکلی، که خود را ملکیادس مینامید، با ریش بههمپیچیده و دستان گنجشکوار در ملأ عام آنچه را که هشتمین عجایب کیمیاگران دانشمند مقدونیه میخواند، معرفی کرد. با دو شمش فلزی از خانهای به خانه دیگر میرفت.اهالی دهکده که میدیدند همه پاتیلها و قابلمهها و انبرها و سهپایهها از جای خود به زمین میافتند، سخت حیرت کرده بودند. تختهها، با تقلای میخها و پیچها که میخواست بیرون بپرد، جیرجیر میکرد، حتی اشیایی که مدتها بود در خانهها مفقود شده بود، بار دیگر پیدا میشد و به دنبال شمشهای سحرآمیز ملیکادس راه میافتاد. ملیکادس کولی با لهجهای غلیظ میگفت: «اشیاء جان دارند، فقط باید بیدارشان کرد.»
خوزه آرکادیو بوئندیا که همیشه تصورات بیحد و حصرش به ماورای معجزه و طبیعت و جادوگری میرفت، فکر کرد شاید بتوان آن اختراع بیهوده را برای استخراج طلا از زمین به کار گرفت. ملیکادس که مرد صدیقی بود چنین چیزی را پیش بینی کرده بود: «به درد آن کار نمیخورد.» ولی خوزه آرکادیو بوئندیا در آن زمان به صداقت کولیها معتقد نبود، قاطرش را بهاضافه چند بزغاله با دو شمش آهنربا معامله کرد. همسرش -اوروسلا ایگوآران- که برای افزایش درآمد ناچیزشان روی آن حیوانات حساب میکرد، نتوانست او را از این معامله منصرف کند. شوهرش در حواب او میگفت: به زودی آنقدر طلا خواهیم داشت که میتوانیم اتاقها را شمش طلا فرش کنیم
فرناندا فمیلیر، سخنگوی خانواده مارکز، در توئیتر خود این خبر را تایید کرده است. خوان مانوئل سانتوس، رییس جمهوری کلمبیا، نیز در توئیتری نوشت: «صد سال تنهایی و غم و اندوه به خاطر مرگ این کلمبیایی و بزرگ همه دورانها».
گزارشها حاکی است که آقای مارکز در خانه خود و در حالی که همسر و دو پسرش در کنار او بودند درگذشت.
علت مرگ این نویسنده اعلام نشده است ولی وی اوایل این ماه به دلیل ابتلاء به ذات الریه یک هفته را در بیمارستان سپری کرد. آقای مارکز سپس برای طی دوران نقاهت، به خانه خود در مکزیکوسیتی بازگشت که از سه دهه پیش ساکن آن بود.
گارسیا مارکز در بسیاری از کشورهای اسپانیایی زبان پس از میگوئل سروانتس، نویسنده قرن هفدهم، محبوبترین نویسنده به شمار میرود. بسیاری از آثار وی با کارهای ادبی مارک تواین و چارلز دیکنز مقایسه میشود.
مهمترین کتاب وی با نام «صدسال تنهایی» در سال ۱۹۶۷ منتشر شد که بیش از ۵۰ میلیون نسخه از آن به فروش رفته و به ۲۵ زبان ترجمه شده است. این اثر به مدت دو دهه در اوج ادبیات آمریکای لاتین بود. «صد سال تنهایی» توسط بهمن فرزانه به فارسی ترجمه شده است، مترجمی که خودش پارسال درگذشت.
از دیگر آثار مردی با ابروهای پرپشت و سبیل سفید که دوستانش او را «گابو» صدا میزدند میتوان به «عشق سالهای وبا»، «پاییز پدرسالار»، «ژنرال در هزار توی خود» و «گزارش یک مرگ» اشاره کرد.
وی در سال ۱۹۸۲ برنده جایزه نوبل ادبیات شد و آثار او در کشورهای اسپانیایی زبان بعد از انجیل بیشترین فروش را داشته است.
روحش شاد و یادش گرامی باد.
گیلدخت عزیز منم خیلی ناراحت شدم.امیدوارم که خبر درست نباشه. :((
نیوشا جان سلام
من امروز از خبرگزاری خوندم که مارکز از بیمارستان مرخص شده اما برادرش گفته که ادامه معالجه در منزل خواهد بود و هنوز گابریل در برابر بیماری آسیب پذیری اش زیاده :-( از شنیدن این خبر متاسف شدم :((