توفان می غرد
نویسنده:
رز وایلدر لین
مترجم:
محمد عصار
امتیاز دهید
✔️ چارلز و کارولین به دنبال خوشبختی در ابتدای زندگی مشترکشان مجبور به مهاجرت و تحمل رنج ها و سختی های بی شماری می گردند با صلابت و پایداری در پی فائق آمدن بر مشکلات پیش رویشان هستند اما...
از متن کتاب:
هنگامی که بچه بودند و باهم بازی می کردند، میگفتند وقتی بزرگ بشویم با هم عروسی می کنیم. وقتی هم که بزرگ شدند، عروسی کردند. چارلز دوست داشت به خاطر او بیاورد که هرگز از وی تقاضای ازدواج نکرده و دوست داشت که خنده خودسرانه او را ببیند؛ زیرا او هر وقت چارلز سر به سرش می گذاشت، می خندید.
زن ساکتی بود. وقتی دختر کوچکی بود، غالبا از او می پرسیدند: زبانت را گربه برده است؟ حتی در مورد چارلز هم رفتارش طوری بود که کمتر سخنی بر زبان می آورد. چشمانش که هرگز نمی توانست دروغ بگوید. هر چه احساس می کرد، نشان می داد. قبل از اینکه بخندد، گونه هایش گود می افتاد و می لرزید. صورتش زیر زلفان صافش آرام بود و همه حرکاتش ملایم و ماهرانه بود. در دل همیشه این شگفتی را داشت که او با آن آرامی و حجبی که داشت و با اینکه خیلی زیبا نبود، چگونه توانسته بود دل مردی چون چارلز را تسخیر کند. چارلز گستاخ و بشاش بود. یک شکارچی جسور و رقاص ماهر و ویلن زن و مرد جنگجو به شمار می رفت...
بیشتر
از متن کتاب:
هنگامی که بچه بودند و باهم بازی می کردند، میگفتند وقتی بزرگ بشویم با هم عروسی می کنیم. وقتی هم که بزرگ شدند، عروسی کردند. چارلز دوست داشت به خاطر او بیاورد که هرگز از وی تقاضای ازدواج نکرده و دوست داشت که خنده خودسرانه او را ببیند؛ زیرا او هر وقت چارلز سر به سرش می گذاشت، می خندید.
زن ساکتی بود. وقتی دختر کوچکی بود، غالبا از او می پرسیدند: زبانت را گربه برده است؟ حتی در مورد چارلز هم رفتارش طوری بود که کمتر سخنی بر زبان می آورد. چشمانش که هرگز نمی توانست دروغ بگوید. هر چه احساس می کرد، نشان می داد. قبل از اینکه بخندد، گونه هایش گود می افتاد و می لرزید. صورتش زیر زلفان صافش آرام بود و همه حرکاتش ملایم و ماهرانه بود. در دل همیشه این شگفتی را داشت که او با آن آرامی و حجبی که داشت و با اینکه خیلی زیبا نبود، چگونه توانسته بود دل مردی چون چارلز را تسخیر کند. چارلز گستاخ و بشاش بود. یک شکارچی جسور و رقاص ماهر و ویلن زن و مرد جنگجو به شمار می رفت...
آپلود شده توسط:
hanieh
1402/08/29
دیدگاههای کتاب الکترونیکی توفان می غرد