صد سال تنهایی
نویسنده:
گابریل گارسیا مارکز
مترجم:
بهمن فرزانه
امتیاز دهید
صد سال تنهایی رمانی است نوشتهی گابریل گارسیا مارکز، نویسندهی کلمبیایی و برندهی نوبل ادبیات. این کتاب داستان چند نسل از خانوادهی بوئندیا را روایت میکند که در دهکدهای خیالی به نام ماکوندو زندگی میکنند؛ دهکدهای که از دل خیال و واقعیت بهطور همزمان شکل میگیرد.
رمان با تولد خوزه آرکادیو بوئندیا آغاز میشود و آرامآرام ما را با زندگی، رویاها، اشتباهات و سرنوشتِ نسلهای بعدی این خانواده آشنا میکند. مارکز در این کتاب از شیوهی «رئالیسم جادویی» بهره میبرد؛ جایی که اتفاقات غیرعادی و عجیب، در دل زندگی روزمره رخ میدهند و امری طبیعی بهنظر میرسند.
صد سال تنهایی فقط داستان یک خانواده نیست؛ روایتی نمادین از تاریخ، سیاست، عشق، انزوا و تکرار سرنوشت انسانهاست. زبان آن شاعرانه و توام با طنز و اندوه است. این کتاب برای خوانندگانیست که به روایتهای چندلایه، فضاهای استعاری و مواجهه با مفهوم «تنهایی» در عمق هستی علاقهمندند.
رمان با تولد خوزه آرکادیو بوئندیا آغاز میشود و آرامآرام ما را با زندگی، رویاها، اشتباهات و سرنوشتِ نسلهای بعدی این خانواده آشنا میکند. مارکز در این کتاب از شیوهی «رئالیسم جادویی» بهره میبرد؛ جایی که اتفاقات غیرعادی و عجیب، در دل زندگی روزمره رخ میدهند و امری طبیعی بهنظر میرسند.
صد سال تنهایی فقط داستان یک خانواده نیست؛ روایتی نمادین از تاریخ، سیاست، عشق، انزوا و تکرار سرنوشت انسانهاست. زبان آن شاعرانه و توام با طنز و اندوه است. این کتاب برای خوانندگانیست که به روایتهای چندلایه، فضاهای استعاری و مواجهه با مفهوم «تنهایی» در عمق هستی علاقهمندند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی صد سال تنهایی
آمیزه ای از وقایع واقعی تاریخ آمریکای جنوبی مثل کشتار کارگران شرکت موز یا جنگ های داخلی کلمبیا وطن مارکز و خیال و رویا
سور ریالیسم یا ریالسم جادویی آمریکای لاتین با این کناب متولد شد
البته خود مارکز معتقد است بهترین اثرش (خزان پدر سالار) است
نکته جالب در این کتاب ماجرایی خیالی در کتاب صد سال تنهایی است که در ایران به واقعیت تبدیل شد:
در جریان جنگ های انقلابی سرهنگ آیورلیانو بویندیا شخصیت اصلی کتاب با نیرو های محافظه کار دو طرف نبرد از نماد های رنگی استفاده می کنند .
هربا ر که سرهنگ در نبرد پیروز می شود تمام پایتخت را به رنگ آبی در می آورد و هربار نیروهای دولتی پیروز می شوند همه جا را صورتی می کنند و هرگونه رنگ آبی را حذف می کنند و هرکس از این رنگ کوچکترین استفاده ای بکند او را محکوم به اعدام می کنند.
مار کز این ماجرای جنگ رنگها را بسیار زیبا توصیف می کند. بار اول که 5 سال پیش این کتاب را می خواندم هرگز تصور نمی کردم این ماجرای خیالی و داستانی در ایران ما تبدیل به واقعیت شود و عدهای روی یک رنگ(سبز) این قدر حساس شوند که تمام نیروی خود را مثل ارتش حکومتی داستان صد سال تنهایی روی حذف این رنگ از یاد و زندگی مردم متمرکز کنند و حتی به رنگ سبز مقدس پرچم هم رحم نکنند.
این جاست که مرز های خیال و اقعت و داستان و زندگی در هم شکسته می شود داستان خیالی و سور ریالیستی مارکز رنگ واقعیت میگیرد و تاریخ (ماکوندا)در جای دیگری از جهان تکرار می شود:-(
هرکی نخونده بخونه...
بچه ها که خیلی ازش تعریف میکنن، بخونیم ببینیم چطوره ؟؟:stupid:
man asheghe karaye markezam ;-(
:-)