رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب - جلد 1 - قصه های کلیله و دمنه

قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب - جلد 1 - قصه های کلیله و دمنه
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 120 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 120 رای
دارای 24 قصه برگزیده از کلیله و دمنه و انوار سهیلی در 116 صفحه، با 37 تصویر نقاشی از محمد بهرامی

چاپ دهم: 1353 شمسی

این کتاب دارای چند قصه است که از کتاب کلیله و دمنه انتخواب شده است و از اصل آن ساده تر می باشد . کلیله و دمنه نام کتاب معروفی است که اصل آن تقریباً در دو هزار سال پیش از این به زبان هندی قدیم نوشته شده و سپس به زبان پهلوی ، مدتها بعد به زبان عربی و پانصد سال بعد به زبان فارسی درآمده است . هدف نویسنده ای که اصل کتاب کلیله را نوشته این بوده که در میان قصه ها و حکایتها دستورهای اخلاقی و رازهای زندگی خوب را بگنجاند تا خوانندگان آن چیزها را به خوبی بشناسند
مهدی آذر یزدی (۲۷ اسفند ۱۳۰۰[۱] - ۱۸ تیر ۱۳۸۸) نویسنده کودک و نوجوان ایرانی بود. معروف‌ترین اثر او مجموعه «قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب» نام دارد. او جایزه یونسکو و نیز جایزه سلطنتی کتاب سال را پیش از انقلاب ۵۷ دریافت کرده بود و سه کتاب او توسط شورای کتاب کودک به‌عنوان کتاب برگزیده سال انتخاب شده بودند.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
mahjoob
mahjoob
1390/01/03

کتاب‌های مرتبط

دوقلوهای ناتنی
دوقلوهای ناتنی
4.7 امتیاز
از 6 رای
The Tale of Mrs Tiggy-Winkle
The Tale of Mrs Tiggy-Winkle
3.5 امتیاز
از 2 رای
جزیره گنج
جزیره گنج
4.4 امتیاز
از 59 رای
هدی در شهر
هدی در شهر
4.6 امتیاز
از 20 رای
شیطون بلا
شیطون بلا
3.9 امتیاز
از 9 رای
یک هلو هزار هلو
یک هلو هزار هلو
4.5 امتیاز
از 541 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب - جلد 1 - قصه های کلیله و دمنه

تعداد دیدگاه‌ها:
20
هر تک تک از سری هفت تایی این کتابها , یه خاطره و یه یادبود از دوران نوجوانیم رو در ذهنم تداعی میکنه!
هیچ یک از اون کتابها رو خودم نخریدم. همش هدیه و یا جایزه بود.
برخی از اونها, از طرف کسانی که برام عزیز بودند به من هدیه شده بود. و برخی دیگر در مسابقات فرهنگی و غیره بعنوان جایزه به من داده شده بود.
به هر حال نکته مهم و تأسف بار این موضوع در اینه که متاسفانه دیگه بندرت کسی به بچه ها کناب هدیه میده ویا دیگه تو مسابقات فرهنگی کتاب جایزه نمی دهند. تازه مسابقه فرهنگی اگر برگزار بشه.
خب اینهم حال و روز ناخوش و کساد کتاب و کتابخوانی که معلوم نیست تا چند سال دیگه بچه ها رو موقع کتاب به دست گرفتن ببینیم.
[quote='مری بلا']چند وقت قبل تلویزیون یه برنامه ی مفید داشت....تعجب نکنید.گاهی پیش میاد که صداو سیما از دستش در بره و برنامه ی خوب هم پخش کنه.این برنامه دلمو خیلی سوزوند و حال و هوامو بارونی کرد.
موضوع برنامه یه مستند بود از زندگی پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران،مهدی آذر یزدی.
خبرنگارا ب خونه ی بزرگ و ساده ی استاد آذریزدی رفتند.ایشون چای آوردن و آهی از ته دل کشیدن و گفتن اگه الان پری اینجا بود اون واسه شما چای میورد.{پری همسر خیالی ایشون بود...کسی ک توی رویا، خانم خونه و چشم و چراغ استاد بود....استاد تا آخر عمر مجرد بودند} و باز گفتن:اگه پری وجود داشت برام آبگوشت درست میکرد و یادش نمیرفت وقتی که من مشغول نوشتنم زیر قابلمه رو خاموش کنه تا غذا نسوزه.
بعد از اینکه ازدواج نکرده صحبت کرد و از حسرت بی اندازه اش.از این میترسید که تو اون خونه بمیره و کسی نباشه ازش خبر بگیره.میگفت حق نشر کتاباش بعد از مرگش رو هوا میمونه چون بچه ای نیست که به دوستاش پز بده که :"قصه های خوب برای بچه های خوب را پدرم نوشته" و بعد از مرگش براش فاتحه بخونه و آمرزش طلب کنه.. بغض صداش آتیش به جونم کشید.
بعضی وقتا فکر میکنم اگه استاد بچه داشتن حتما برنامه ای درخور ایشون تهیه و پخش میشد.برنامه ای که زحمات این مرد خوب رو به بچه های امروز نشون میداد و ترغیبشون میکرد که حاصل عمرش رو بخونن.
خوبی این برنامه این بود که استاد یه نوه پیدا کرد که همیشه ب یادشه و براش فاتحه میخونه.من حالا 3تا بابابزرگ دارم و برای هرسه تاشون باهم فاتحه میخونم.
روح همه ی بزرگ مردای جهان شاد.[/quote]
فقط 6نفر.....خدایا....فقط شش نفر هستن ک بابابزرگ عزیزمو در صف نویسندگان مورد علاقشون جا دادن.
نمیشناسینش؟؟:((
خدای من ....بچه های ما امروز با قصه های خوبی ک یه مرد خوب براشون میگه بزرگ نمیشن.بچه های ما با بازیهای گاها خشن کامپیوتری بزرگ میشن و چ فاجعه های در انتظار آینده ی سرزمینیه که بچه هاش قصه های خوبشو بلد نیستن.
یه مرد_بزرگتر از اون که من بتونم توصیف کنم_ زحمت کشیده و قصه ها رو خونده و ساده شده ی اون قصه ها رو برای بچه ها نوشته. خودش بچه نداشت اما برای بچه های سرزمینش از همه چیزش مایه گذاشت...و بنظرم ما_ بچه های بد_ داریم در حقش کم لطفی میکنیم....زحمتهاشو نادیده میگیریم.(!)
همین.
مری عزیز
... تو کتابای کتابخونه قشنگ مدرسه مون برای اولین بار قصه های خوبو دیدم ... منم که اند داستان خونی بودم، اون روز کتابو گرفتم و طبق معمول پیش از انجام تکلیف مدرسه ، قصه های خوب، جلد اولش رو خوندم و تا تمومش نکردم کتابو نبستم ... همون باعث شد برم جلدای دیگه شو بخرم ... داستاناش چقد دلنشین و به زبان کودکی خودمون بود... انگار کودکی برای کودک دیگه ای داره داستان می گه ... این از حسن کار مرحوم آذریزدی بوده که تونست ادبیات فخیم و داستان های قدیمی ایرانی رو به بهترین وجه وارد دنیای علائق مون کنه ... به روح بزرگ این انسان ادیب و شریف درود می فرستم و فاتحه می خونم ... سپاس از تو دوست خوب که خوبی ها رو به یادمون می یاری :x
چند وقت قبل تلویزیون یه برنامه ی مفید داشت....تعجب نکنید.گاهی پیش میاد که صداو سیما از دستش در بره و برنامه ی خوب هم پخش کنه.این برنامه دلمو خیلی سوزوند و حال و هوامو بارونی کرد.
موضوع برنامه یه مستند بود از زندگی پدر ادبیات کودک و نوجوان ایران،مهدی آذر یزدی.
خبرنگارا ب خونه ی بزرگ و ساده ی استاد آذریزدی رفتند.ایشون چای آوردن و آهی از ته دل کشیدن و گفتن اگه الان پری اینجا بود اون واسه شما چای میورد.{پری همسر خیالی ایشون بود...کسی ک توی رویا، خانم خونه و چشم و چراغ استاد بود....استاد تا آخر عمر مجرد بودند} و باز گفتن:اگه پری وجود داشت برام آبگوشت درست میکرد و یادش نمیرفت وقتی که من مشغول نوشتنم زیر قابلمه رو خاموش کنه تا غذا نسوزه.
بعد از اینکه ازدواج نکرده صحبت کرد و از حسرت بی اندازه اش.از این میترسید که تو اون خونه بمیره و کسی نباشه ازش خبر بگیره.میگفت حق نشر کتاباش بعد از مرگش رو هوا میمونه چون بچه ای نیست که به دوستاش پز بده که :"قصه های خوب برای بچه های خوب را پدرم نوشته" و بعد از مرگش براش فاتحه بخونه و آمرزش طلب کنه.. بغض صداش آتیش به جونم کشید.
بعضی وقتا فکر میکنم اگه استاد بچه داشتن حتما برنامه ای درخور ایشون تهیه و پخش میشد.برنامه ای که زحمات این مرد خوب رو به بچه های امروز نشون میداد و ترغیبشون میکرد که حاصل عمرش رو بخونن.
خوبی این برنامه این بود که استاد یه نوه پیدا کرد که همیشه ب یادشه و براش فاتحه میخونه.من حالا 3تا بابابزرگ دارم و برای هرسه تاشون باهم فاتحه میخونم.
روح همه ی بزرگ مردای جهان شاد.:x
امروز ساگرد فوت مرد خوبیه ک برای ما قصه های خوب میگفت...روحش شاد و یادش گرامی
مرد خوبی ک بنیان گذار ادبیات کودک و نوجوان در ایران بود...مردی ک مقبره ای درخور مقامش ندارد...تنها یک چراغ نشانه ی آرامگاه اوست...او ک قلمش چراغ راه همه ی بچه های ایران شد..http://old.mehrnews.com/fa/NewsDetail.aspx?NewsId=1354929
آذر یزدی در سال ۱۳۰۰ در روستای خرمشاه در حومه یزد در خانواده‌ای تازه مسلمان با اجداد زرتشتی زاده شد. او از هشت سالگی همراه پدرش در زمین رعیتی کار کرد. در بیست سالگی از کار بنایی به کار در کارگاه جوراب بافی یزد کشیده شد. پس از آنکه صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم به تاسیس دومین کتابفروشی شهر یزد گرفت، او را از میان شاگردان کارگاه به کتاب‌فروشی منتقل کرد. کار در کتابفروشی زمینه آشنایی او با اهالی شعر و ادب را فراهم کرد، و پس از مدتی به تهران نقل مکان کرد و با معرفی همشهری خود حسین مکی در چاپخانه حاج محمد علی علمی واقع در خیابان ناصرخسرو مشغول به‌کار شد.[۴]
در سال ۱۳۳۵ و در سن ۳۵ سالگی، پس از آنکه قصه‌ای از انوار سهیلی در چاپخانه توجه‌اش را به خود جلب کرد به فکر ساده‌نویسی قصه آنطور که مناسب کودکان باشد افتاد. این ایده، زمینه‌ساز خلق جلد اول کتاب قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب شد.[۵]
او ازدواج نکرد و هیچ‌گاه به کار دولتی هم مشغول نشد. او افزون بر نویسندگی به امور غلطگیری و فهرست اَعلام‌نویسی تا سال‌های آخر زندگی‌اش ادامه داد. او مدتی پیش از مرگ‌اش گفته بود که نوشته‌های دیگری هم دارد که به دلیل عدم صدور مجوز انتشار از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انگیزه تکمیل‌شان را از دست داده و آنها را ناتمام گذاشته است.[۶]
او در ۱۸ تیر ماه ۱۳۸۸ در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان آتیه تهران درگذشت.

http://www.seemorgh.com/culture/2072/35135.html
http://www.ghoolabad.com/index2.asp?cat=d&id=13
آخی.........
من جدیدش رو دارم وای هنوز نخوندم........
حالا حتما میخونم.......
;-);-);-);-)
خییییلییییییییییی استفاده کردم.کاش بیشتر درمورد شیوه ی بازنویسی ایشون صحبت میشد
[quote='afshin_etminan']حیف از مرحوم آقای یزدی که کسی قدرش را ندانست ورفت روحش شاد و یادش گرامی[/quote]
یک بلواری در یزد به نام این مرحوم زده‌اند؛ معروف است به بلوار آذر یزدی, عکس همیشه خندانش را اول بلوار قاب کرده اند با آن لبخند همیشگی؛ اول این بلوار یک کارواش هم هست؛ اینقدر که مردم این کارواش را می شناسند متاسفانه آذر یزدی را نمی شناسند؛ خیلی بدانند می گویند نویسنده بود در حالیکه آذر اصلا نویسنده نبود؛ سوادی نداشت برای نویسنده بودن ادعایی هم نداشت؛ آذر پدر بچه های ایران بود... پدری که هیچ گاه حاظر نشد تنهائی اش را با زن تقسیم کند.
آذر یزدی... کسی که قصه های خوبش را در کودکی هدیه گرفتم و در بزرگسالی هدیه دادم. آذر مردی بود از اهالی دل.
عالی. مرسی
یادش به خیر که چه ذوقی داشت وقتی یکیش رو تموم می کردم!
قصه‌های خوب برای بچه‌های خوب - جلد 1 - قصه های کلیله و دمنه
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک