سالار مگس ها

ممنون بابت سالار مگسها/ حیف رمانهای خوب اینچنینی که یک تاشر داغون یک بار چاپ میکنه و دیگه نیست میشه

( بزرگترین دوروغت اینه که بگی خودمو خوب میشناسم ) ------ از جملات قصار یک گدا

این کتاب بنا به تئوری "فروید" نوشته شده.
که در نقد ادبی با عنوان " psychological approach " شناخته میشود و در مورد عقده های روحی و جنسی انسان است.

ای بابا اینا رو هم ول کنیم فقط از سیاست و غرب و نازیها و غیره حرف بزنن:D

با سلام به همه دوستان عضو سایت . بنظر منضرورت آفریدن شرایط جنگ هسته ای وجود نداشت . فراموش نکنید در رواندا در عرض مدتی کمتر از یک هفته توتسی ها و هوتو ها بجان هم افتادند و تا شورای امنیت در حال تصمیم گیری بود هشتصد هزار نفر انسان با انواع سلاح های سرد و گرم از سنگ تا کلاشینکف قتل عام شدند همسایه بدست همسایه چون فرم جمجمه شان متفاوت بود اگر معتقد باشیم که آفریقائی بودند و کم اطلاع و ..... به یاد بیاوریم جنگ داخلی یوگسلاوی سابق را در بوسنی سه دسته که سالها کنارهم زندگی کرده بودند در پروسه ای که کمتر از شش ماه طول کشید بجان هم افتاده و فجایع اردوگاههای مرگ نازی ها را تکرار کردند این از اروپا اعم از شرقی یا غربی . چنانچه در قتل عام های پیشگفته عامل نژادی مؤثر و اصل بوده در قتل عام کامبوج یک فکر واپسگرا بعلاوه تعصب حزبی و اطاعت کورکورانه از بشر آن چنان موجودی ساخت که قابل قیاس با هیچ حیوان وحشی نیست . نمیدانم به فردی که بمب بخود می بندد و در یک بازار شلوغ و مملو از زن و کودک و پیر و بطور کلی آدمهای کاملا عادی خودرا منفجر میکند ؛ چه باید گفت امیدوارم دیگر فجایعی این چنین را شاهد نباشیم

باور و پذیریش اینکه ما انسانها برخلاف آن که فکر میکنیم ـ خیلی متمدن و پیشرفته هستیم ـ در موقعیتهایی خاص به نهایت توحش سقوط می کنیم خیل سخت است اما حقیقت دارد . ما آدمیان ، موجود ناطق که تنها خود را دارای شعور و ادراک و ... میپنداریم قابلیت و پتانسیل آنرا داریم که تا نهایت شقاوت سقوط کنیم . گلدینگ در این کتاب به ظرافت و زیبایی این خوی دد منشانه آدمی را به تصویر می کشد .

باهات کاملا موافقم
در اردوگاه کار اجباری نازی ها چنین چیزی دیده شد
افرادی متشخص و مهرانی که به اروگاه اورده شده بودند بعد برای یک لقمه نان همدیگر را می کشتند برای سود اندک آدم لو می دادند و وقتی دسته دسته برخی هاشون را اعدام می کردند هیچ حس ترحمی نسبت به قربانیان نداشتند
آنها تبدیل به هیولا شده بودند
مرسی از کامنت زیبات:x:x:x:x

این کتاب را در عرض دو هفته 3 بار خواندم !
باور و پذیریش اینکه ما انسانها برخلاف آن که فکر میکنیم ـ خیلی متمدن و پیشرفته هستیم ـ در موقعیتهایی خاص به نهایت توحش سقوط می کنیم خیل سخت است اما حقیقت دارد . ما آدمیان ، موجود ناطق که تنها خود را دارای شعور و ادراک و ... میپنداریم قابلیت و پتانسیل آنرا داریم که تا نهایت شقاوت سقوط کنیم . گلدینگ در این کتاب به ظرافت و زیبایی این خوی دد منشانه آدمی را به تصویر می کشد .
چند سال پیش در یک تحقیق دانشگاهی در آمریکا ، دانشجویان به دو دسته بازجو و مجرم تقسیم شدند و بازجو های فرضی از مجرمین فرضی برای اعتراف به جرمهایی فرضی بازجویی می کردند بعد از چند هفته کار به شکنجه جسمی ، روانی و حتی جنسی رسید !!! آنهم در مورد همکلاسیهای خودشان.
پژوهشگران دیدند اگر ادامه دهند ممکن است با جنایات و جرمهایی واقعی روبرو شوند ، پروژه متوقف شد اما همه فهمیدند انسان اگر موقعیتش را داشته باشد امادگی سقوط به توحش را دارد .

بی شک خواندن کتابی از نویسنده برنده نوبل ادبیات مفید
و دل انگیز است.
سپاس از شما

in ketab jozve behtarin ketabai hast ke ta hala khundam.motmaenam har kasi az khundane in ketab lezat mibare.az ru in ketab 2 ta filmam sakhte shode ke be ghashangie ketabesh nabudan.hatman bekhunid

سلام
من تازه دارم کتاب رو دانلود میکنم امیدوارم کتاب جالبی باشه.
با تشکر از مدیریت سایت