پرونده اداری: مجموعه داستان
نویسنده:
عزیز نسین
مترجم:
مقصود فیض مرندی
امتیاز دهید
✔️ از داستان پرونده اداری:
با وجود آنکه می دانستم کارمندان ادارات دولتی کشور ما قبل از ساعت 9 در سر کارهایشان حاضر نمی شوند، طبق معمول همیشگی در راس ساعت 8 صبح در آنجا حاضر شدم. من از اول جوانی ام از مردم طبقه چهار و پنج که عبارت از پیشخدمت و دربان باشند، نفرت داشتم. این طبقه از مردم هر وقت با من برخورد می کردند، مثل اینکه جنایت بزرگی در حق آنها روا داشته ام، برایم غرغر کرده، سرم داد می زدند و گاهی هم اتفاق می افتاد که با دیدن لباسهای مندرس و وصله دارم به تصور اینکه من هم یکی از همکارانشان هستم، باب دوستی و رفاقت را با من باز می کردند.
این طبقه از مردم هیچ وقت راضی نمی شوند کسی از طبقه خودشان به جایی برسد و برعکس مردم درجه 1 و 2، همیشه انسان را با تیپا از محفل خود می رانند. من تا بحال از اتاق هیچ رئیسی به وسیله خود رئیس از اطاق وی رانده نشده ام، بلکه همین مردم طبقه چهار و پنج بوده اند که بارها مرا از اطاق آنها بیرون کرده اند...
بیشتر
با وجود آنکه می دانستم کارمندان ادارات دولتی کشور ما قبل از ساعت 9 در سر کارهایشان حاضر نمی شوند، طبق معمول همیشگی در راس ساعت 8 صبح در آنجا حاضر شدم. من از اول جوانی ام از مردم طبقه چهار و پنج که عبارت از پیشخدمت و دربان باشند، نفرت داشتم. این طبقه از مردم هر وقت با من برخورد می کردند، مثل اینکه جنایت بزرگی در حق آنها روا داشته ام، برایم غرغر کرده، سرم داد می زدند و گاهی هم اتفاق می افتاد که با دیدن لباسهای مندرس و وصله دارم به تصور اینکه من هم یکی از همکارانشان هستم، باب دوستی و رفاقت را با من باز می کردند.
این طبقه از مردم هیچ وقت راضی نمی شوند کسی از طبقه خودشان به جایی برسد و برعکس مردم درجه 1 و 2، همیشه انسان را با تیپا از محفل خود می رانند. من تا بحال از اتاق هیچ رئیسی به وسیله خود رئیس از اطاق وی رانده نشده ام، بلکه همین مردم طبقه چهار و پنج بوده اند که بارها مرا از اطاق آنها بیرون کرده اند...
آپلود شده توسط:
mtabrizi
1395/09/13
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پرونده اداری: مجموعه داستان