قانون قزوینی
نویسنده:
محمد شفیع قزوینی
امتیاز دهید
به کوشش: ایرج افشار
یکی از رسالههایی که در روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه در زمینه انتقاد اجتماعی و اداری نگارش یافته کتابچه ای است به نام قانون نوشته محمدشفیع قزوینی، نویسنده کتابچه بنابر تصریح خود از مردم قزوین بوده است. نگارش کتابچه قانون مربوط به یکی از سالهای نزدیک به سال 1285 است و ناگزیر دو اشاره چهل و دو سه سال قبل و چهل و شش سال قبل یادآور وقایع و اتفاقات عصر فتحعلی شاه قاجار است. بخش های مندرج در کتاب پنج فصل و در بخش اول متن کتابچه قانون قزوینی و در بخش آخر، کتابچه پیشنهادی برای انتظام امور مملکتی آورده شده است. عناوین فصلهای کتاب بدین قرار است: فصل اول: قحطی پول؛ فصل دوم: تنگی نان در بعضی بلاد ایران؛ فصل سوم: ورشکستگی اهالی؛ فصل چهارم: اعمال احتساب؛ و فصل پنجم: تنبیهات سارقین و مغضوبین و عمل باروتخانه
بیشتر
یکی از رسالههایی که در روزگار پادشاهی ناصرالدین شاه در زمینه انتقاد اجتماعی و اداری نگارش یافته کتابچه ای است به نام قانون نوشته محمدشفیع قزوینی، نویسنده کتابچه بنابر تصریح خود از مردم قزوین بوده است. نگارش کتابچه قانون مربوط به یکی از سالهای نزدیک به سال 1285 است و ناگزیر دو اشاره چهل و دو سه سال قبل و چهل و شش سال قبل یادآور وقایع و اتفاقات عصر فتحعلی شاه قاجار است. بخش های مندرج در کتاب پنج فصل و در بخش اول متن کتابچه قانون قزوینی و در بخش آخر، کتابچه پیشنهادی برای انتظام امور مملکتی آورده شده است. عناوین فصلهای کتاب بدین قرار است: فصل اول: قحطی پول؛ فصل دوم: تنگی نان در بعضی بلاد ایران؛ فصل سوم: ورشکستگی اهالی؛ فصل چهارم: اعمال احتساب؛ و فصل پنجم: تنبیهات سارقین و مغضوبین و عمل باروتخانه
آپلود شده توسط:
Reza
1388/04/14
دیدگاههای کتاب الکترونیکی قانون قزوینی
و قرار دارالخلافه چنان است در عموم دکانهای خبازی از خوانین و ارباب [و] ملاکین گندم دارند و قرار ایشان چنان است هر یک از دکان خبازی روزی بقدر یک خروار، بعضی بیشتر بعضی کمتر خاصه پزی دارند.
همانقدر که مشتری زیاد شد بنا می گذارند به خاصه پختن و مشتری فقیر کاسب از صبح معطل شده لابد [هر]وقت به هر دکان از خبازی می روی همین رفتار هست. (قزوینی، 1370: 76)
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
جهت دیگر من باب وحشت خلق در حالت امنیت و در غیر امنیت که رسم ولایت این است که هر کسی می میرد به فراخور شأن او اسباب تعزیه برپا می دارند. نوحه خوان چند دسته، «یدک» چند دسته، «کوتل» چند دانه، دراویش چاووش زیاده، خوانچۀ قند یک منی هر چقدر ممکن باشد، بیرق زیاده از حد با سایر وضع... ، آوازهای عجیب و غریب عملۀ موت با غوغای عظیم کوچه ها را گردش، داخل بازار می کنند و من باب شهرت [و] همچشمی در سر هرچهار راه جنازه را معطل داشته دراویش چاووش قصاید چند می خوانند. و از جمله حرکت لغو ایشان در جلو جنازه گوسفند قربان می نمایند. این فقره در حالت امنیت و غیرامنیت به همه جهت منقصتهای (نقصان و عیب ها) کلی از جهت ولایت و رعیت دارد. (قزوینی، 1370: 73)
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
جهت دیگر که مزید بر وحشت می شود چنانچه رسم ولایت چنان است در بعضی اصناف، که هر که از سلسلۀ ایشان می میرد من باب حرمت او صنف مزبور برمیچینند و در آن مدت هم همه اکثری از اصناف روزها به این واسطه برمی چیدند، و این فقره چنان صدمه ای به ولایت و رعیت وارد می آورد که شرح او عریضه [را] گنجایش ندارد. (قزوینی، 1370: 71)
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
@Allakapi
.
اول خالصه،
دوم املاک تیول داده شده،
سوم املاک وقف. (قزوینی، 1370: 65)
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
مال فرنگ رعیت اصفهان را بیکاره و پریشان کرده است! – 1285 ه.ق.
شرحی دربیان تعریف اصفهان است که نسبت به سابقه بسیار خراب شده. اگر بنا به ترتیب امکان باشد نسبت به سایر بلاد ایران باید معمورترین ولایات محروسه باشد بجهت زاینده رود که در محروسهای ممکن نیست و سبب معموری سابقۀ او بجهت اشیائی بود از قدک، قلمکار، از هرنوع ملبوس که در ایران استعمال میشد. از زمان چهل و شش سال قبل که "مال فرنگ" در ایران انتشار به هم رسانید "رعیت اصفهان بیکاره و پریشان" شدند. و الحال آنچه فقیر که مشاهده میشود اکثری از رعیت اصفهان [است، که] اگر مواظبت باشد در ایران اصفهان برتری دارد بکل بلاد معروف دول خارجه. (قزوینی، 1370: 50)
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
اشیاء پرپوچ دول خارجه در دارالخلافه طهران
[...] (قزوینی، 1370: 8/47)
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.
در زمان دولت کریمخان [زند]، اشیاء غیر (وارداتی) در ایران انتشار نداشت. از اهل سفارت منباب شغلی (کاری) به ایران آمدند و به رسم هدایا از اشیاء بلوریات از جهت پادشاه ایران آوردند و پادشاه تکالیف ایشان را قبول فرمود. لکن در محضر ایشان حکم بر شکستن اشیاء فرمودند و اولیاء دولت جهت معلوم کردند، جواب فرمودند این نوع اشیاء در مملکت من همانقدر انتشار به هم رسانید پول مملکت حمل دول خارجه میشود و رعیت مرا میکشد که الحال در بعضی از بلاد خارجه به اصطلاح کریمخان اشیاء شکستن را «ایرانیکش» مینامند. (قزوینی، 1370: 3/42)
مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه.
.