رسته‌ها

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌ای انتخاب نشده
نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

قَسَم‌های جهودان – 1285 ه.ق. [جهودان] که دوره‌گرد هستند در در خانه‌ها در معامله با زن‌های طهران چند قَسَم درمیان خود برقرار کردند به اصطلاح کنایه در پیش خود از عداوت که با ملت اسلام و بزرگان دین دارند مثلا در معامله اصرار دارند که بگو به
با توسل به خیانت از شوهر خود انتقام می‌کشند! – 1285 ه.ق. و گذشته از این فقرات در عموم اولیاء دولت معمولی شده من باب همچشمی یکدیگر که مشهود است هر یک دوتا، سه تا، چهار تا [ملوط] دارند. خواه در باطن فسق داشته باشند و یا نداشته باشند. در هر ص
کسانی که واجب‌القتل هستند: اول – کسی که بعمد قتل نفس کرده باشد، دوم – کسی که لواط کرده باشد، سوم – کسی که زن خود را به حریف داده باشد که در طهران معمول شده. (قزوینی، 1370: 120) مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افش
از کارکنان شهرداری در دورۀ ناصرالدین شاه اول اینکه حضرات مواظبین عمله محتسب باید مال هر گذری از اهل او باشد و معقولترین خلق به همه جهت و متدین باشد، والحال این حضرات مردودین خلق[اند] که به هیچ در خانه راه نداشته اند لابد فراش احتساب شدند و
کثافات و عفونت بلاد محروصه به تخصیص دارالخلافه جزء اعظم کثافات شهر این است. خانه ای نیست در دارالخلافه که آبنما نداشته باشد و نیست آبنما در خانه ای که متعفن نباشد [آن] بدترین عفونات است. اول اینکه لازمۀ آب این است در شدت گرما و چند روز آفت
کثافات و عفونت بلاد محروصه به تخصیص دارالخلافه خانه های طهران محقر و جمعیت زیاده از قاعده [است] و خانه ای نیست از خانۀ رعیتی که داخل بشوی عفونت از او ظاهر نشود. من باب محل کثافات که بغیر قاعده ساخته اند، و یکی از حکمای دول خارجه دلیل من با
محارست عمارت دولتی و پیگیری مسئولین شرحی در بیان محارست عمارت دولتی که در ولایات هست که همه مخارج پادشاه می گیرند و به قاعده مخارج مصرف نمی شود، و آن مخارج جزئی اگر بشود آن هم به کدخدایان محله حواله شده بیگار، عمله و بنا [و] نجار و کدخدای
اگر دزد [در] شهری باشد البته با یکی از کدخدایان و یا عمال و اولیاء درخانۀ حاکم شریک است، والا کار او از پیش نخواهد رفت. (قزوینی، 1370: 97) مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه. .
در هر ولایت اقل پنجاه جا چوب و فلک کار می رود: از کدخدایان، مباشرین، اعیان، اربابان، مالکین. (قزوینی، 1370: 89) مأخذ: قزوینی، محمد شفیع. 1370. قانون قزوینی. به کوشش ایرج افشار. تهران: نشر طلایه. .
قرار ایران چنان است! و قرار ایران چنان [است]: یا اهل محل و یا ضعیف همانقدر پریشانی از جهت ایشان حاصل شد و متفرق شدند، مثل از صد نفر، ده نفر تفریق، رسم این است مالیات آن [ده] نفر سرشکن آن نود نفر می شود. لابد ازین جهت سال دیگر از کثرت مالیا
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک