رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
53
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11

کتاب‌های مرتبط

A Little Book of Language
A Little Book of Language
5 امتیاز
از 2 رای
زبان و تفکر
زبان و تفکر
4.7 امتیاز
از 27 رای
فرهنگ
فرهنگ
4.7 امتیاز
از 21 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
دوست عزیز شما یا اشتباه کردید و یا سعی در تحریف منابع دارید.ولی من این را مبنی بر اشتباه شما میگذارم.
شما در ان جمله باید به جای ساسانیان کلمه ی سامانیان را بگذارید و پیشنهاد میکنم بار دیگر به منبع تان مراجعه کنید.
مردِ حسابی ، من که اینها رو از خودم درنیاوردم
اینها رو توی همون لینکی که پائینش گذاشته بودم (که همیشه شما بی توجه هستید!!) نشون دادم
منبع ، سایتِ ویکی پدیا ست
شما میتونید از نقاطِ مختلفی در اینترنت ، هم این رو پیدا کنید
ای بابا
شما عادت دارید به همه چیز ، چشم بسته ، گیر بدهید!

اقای محترم شما از ویکی پدیا استناد میکنید من از خود کتاب.
دیگر تحریف تاریخ هم حدی دارد.خودتان فاصله ی ساسانیان تا سامانیان را حساب کنید.
واقعا عجیه...!!!!!!!!!!!!!(!)
تنها اثر او شاهنامه شامل داستانهایی است که مردم در گذشته سینه به سینه نقل کرده اند

میبخشید این نوشته سنگین نیاز به ساده سازی داشت که شما با لحن چاله میدونی برای ما ساده سازی کردید به این صورت
ولی اینکه فردوسی کنار دست پیر زنان و پیرمردان می نشست

اولاً من ، در مقامِ یک تاریخ شناس (خودم رو نمیگم ، باباجون! ... فردوسی رو میگم) ، فردوسی رو دروغگو نام بردم .. البته اون هم در برخی جایگاه ها! نه در تمامِ شاهنامه

من اولین باره تاکید میکنم اولین باره میشنوم یکی فردوسی رو تاریخ دان می دونه
هیچ یونانیی ، اودیسه و ایلیاد رو به عنوانِ تاریخِ هلنستان ، از بر نمیکنه!!
اما ایرانی ها ، فکر میکنند ، باید این کتاب رو زیرِ لحاف و کرسی ببرند ، و حفظ کنند

در روزگاران قدیم که امکانات نبود همین قصه ها و داستانهای شاهنامه مردم رو سرگرم میکرد ،من از کسی نشنیدم بگه ما باید شاهنامه رو از بر کنیم(حفظ).شاید شما و دوستان شما اون زمان اینترنت و ماهواره و......داشتید.آخه میدونی یکی از عزیزان (تو این سایت نه ها)میفرمودند که سونیوگوگل کلمات ترکی اند
شاید هم منظورتون نگهداری این اثره که نباید اینکار بشه نمیدونم چی بگم سه نقطه ...
خب مسلمه که هومر هم تخیل پردازی کرده
اصلاً 100 % ایلیاد و اودیسه ، غیر از یه سری جزئیاتِ ساده ، راجع به جنگِ تروا و اسامیِ شهرها و مکان ها ، تخیلی و ساختگی هست
اما ، فردوسی ، اسامیِ شهرها و مکان ها رو در عینِ درستی ، به چیزهای اشتباهی منسوب کرده
یا مثلاً قصدش از آوردنِ داستان های ساختگی ، رسیدن به نتایجِ از پیش تعیین شدهء واقعی بوده
فردوسی ، مسلماً با هومر ، زمین تا آسمون فرق داره

هومر هیچ هدفی نداشته گفته دور هم یه چندتا داستان تاریخی و افسانه رو سر هم کنیم تا ببینیم چی می شه.
ضمناً
من نگفتم فردوسی از جایی کپی کرده! (بیخود ، حرف توی دهنِ من نذارید لطفاً

ای بابا من بودم گفتم داستانهای پیر زن پیر مردا رو مینوشته.
هر وقت توی کتابناک ، کامنت میذارم ، اینقدر به سمتِ من ، حرفهای بیهوده و ایرادگیرانه ، نشانه میگیرید ، که در عرضِ چند ساعت ، خسته میشم!
واقعاً شما ، به مطالعه اهمیت نمیدید
هیچ کامنتی رو هم ، با دقّت نمیخونید!!!
کامنتهایی که در صفحاتِ این سایت ، دفن میشن ، رو هیچکس ، دومرتبه نمیخونه!
متأسفانه ، شباهتِ بحث های ما ، به دکّانِ عصّاری!! خیلی زیاده!!
اون الاغِ مادرمرده هم ، از بامداد ، تا پاسی از شب ؛ دورِ یک حلقه ، حرکت میکنه ، اما از مفهومِ محور ، بی خبره!!
خوب چنگیز و تیمور و...و صد البته عثمانی ها نسل کشی های بزرگی رو مرتکب شدن(کشتار ارمنی ها،یونانی ها،آسوریا،کردها ،علوی ها و.......ناشی از همون زندگی مسالمت آمیز در کنار همه
اون جوری که شما کوروش و ساسانیان رو امپریالیست و خونخوار معرفی کردید ازتون توقع بیشتری می رفت

1) چنگیز خان ، مغول بود ، و نه تورک!
2) تیمور ، هیچ بلایی بر سرِ ایران نیاورد
فرزندانش هم از ایران ، تا سالیانِ درازی ، سرپرستی کردند ، مسلمان شده بودند و فارسی رو بهتر از شما حرف میزدند!
بسیاری از صنایعِ دستی و معماریِ ایران ، منسوب به دورانِ تورک هاست
مینیاتور
فرش بافی
تولیدِ سلاح و مهمّات
بازرگانیِ جادهء ابریشم و احداثِ سقاخانه ها و کاروان سراهای جدید
و ...
اینها همگی ، از تورک ها به ایرانی ها انتقال یافته ، دوستِ عزیز
3) امیرالیسم = خونخوار!!!!
تعجبه
شما خونخوار رو از کجای کامنتهای من آوردی!؟
من گفتم که امپریالیسمِ زمانِ ساسانیان ، دنباله ای از امپریالیسمِ هخامنشیان بوده (برای اثباتش هم به اندازهء موهای سرت ، منبع وجود داره!)
همه میدونند که اشکانی ها ، اولین حکومتِ نیمه جمهوری و بر طبقِ سنا (مجلسِ مهستان) رو در ایران! (در ایران! جانم ، نه در جهان!) به وجود آوردند
به تقلید از رومی ها
اشکانی ها ، در زمینهء مذهب ، حتی از رومیان هم ، بیشتر ، دستِ مردم رو باز گذاشتند
نتیجه چی شد؟
پیشرفتِ روز افزونِ ایران
تا جایی که بزرگترین امپراطوریِ تاریخِ باستان (سنای مردمِ روم S.P.Q.R) از ابهت و قدرتِ ایرانی ، به لرزه افتاده بود
5) منظورِ من ، از دوستانه برخورد کردنِ توروک ها با ایرانی ها ، ماجرای ورودِ تورک ها به سرزمینِ فلاتِ ایران بوده
نه ماجرای جنگیدنِ شاهانِ ترک زبانِ صفوی ، با سلاطینِ ترک زبانِ عثمانی
این یه چیز دیگه ست ، نیاز به اثبات داره ، و من هم اصلاً راجع به اون حرفی نزده و نمیزنم و نمیخواستم که بزنم (چون شما ، به جزئیات ، بیشتر از هستهء جمله ، اهمیت میدید)

1) اون رشادتهای عزیزان در برابر اعراب رو که ما چیزی نشنیدیم شاید شما منبعی دارید
2)اما در مورد خوارزمشاهیان بین تلاش برای حفظ حکومت و تاج و تخت با تلاش برای حفظ کشور از زمین تا آسمان فرقه امروز هم داریم این رو حس میکنیم و میبینیم
حفظ نظام از اوجب واجبات است

1) شما فکر میکنی ، چرا خلفای عباسی ، پایتختِ ممالکِ اسلامی رو به مشهدالرضا ، تغییر دادند!!؟
یعنی بعداد!! به اندازهء کافی امنیت داشته ، اما اگر در ایران پایتخت نمیساختند ، آن را از دست میدادند!
2) ای روزگار
فکر کنم شما اصلاً به عمرت کتاب نخونده ای!!!
hesan118
دوست عزیز شما یا اشتباه کردید و یا سعی در تحریف منابع دارید.ولی من این را مبنی بر اشتباه شما میگذارم.
شما در ان جمله باید به جای ساسانیان کلمه ی سامانیان را بگذارید و پیشنهاد میکنم بار دیگر به منبع تان مراجعه کنید.

مردِ حسابی ، من که اینها رو از خودم درنیاوردم
اینها رو توی همون لینکی که پائینش گذاشته بودم (که همیشه شما بی توجه هستید!!) نشون دادم
منبع ، سایتِ ویکی پدیا ست
شما میتونید از نقاطِ مختلفی در اینترنت ، هم این رو پیدا کنید
ای بابا
شما عادت دارید به همه چیز ، چشم بسته ، گیر بدهید!
*
aylin k
کسروی یکی از خائنین به زبان و ملت تورک که خود نیز یک تورک بود در تاریخ آذربایجان به خیانت یاد خواهد شد.کتاهای او اکثرا بی پایه و اساس و یک مشت حرف مزخرف که تحویل یه مشت آدم بی سواد بی اطلاع از تاریخ که سندی برای ادعا اشون داشته باشند

اشتباه نکنید
کسروی درست گفته
اصلاً ، آذری ها که تورک نیستند
ترکیه ای ها هم تورک نیستند!
فقط
یه عدّهء معدودی (که تعدادشون هم رو به فزونی ست!) در آذربایجان و ترکیه و قفقاز ، آلتائیک هستند و از نظرِ نژادی ، زردپوست به حساب میآن
*
mohammad abedi
=
هروقت یاد گرفتی که با ادب حرف بزنی ، بیا ببینم چی میگی!
*
920789
=
خب از اینکه از من دفاع کردید و حرفِ جالب و زیبایی راجع به لینکِ منابع زدی ، متشکرم
اما ...
این رو بدون که فردوسی ، با اینکه یه شاعرِ نسبتاً توانا و یه پان ایرانیستِ دانا بوده و با اینکه برای سرودنِ شاهنامه اجیر شده بوده ، باز هم برای ما ایرانی ها و برای کلِّ بشریت ، مایهء مباهات و افتخاره
چون زبانش رو به بیراهه آلوده نکرد ، و تنها شاعرِ پارسی گویی بود که « عفّتِ کلام » داشت
*
xmbx84
شاهنامه بدون شک بر اساس یک سری داستانهایی سروده شده ولی اینکه فردوسی کنار دست پیر زنان و پیرمردان می نشسته یه لحن تحقیر آمیزی داره شاید من اشتباه میکنم

آقا ، من معذرت میخوام
بگذارید اصلاح کنم!!
- فردوسیِ عظیم ، در کنارِ بارگاهِ جمیعی از بزرگانِ قلّه های سنِّ و کهولت!! باریافته و نزولِ اجلال میفرموده ، و از سخنانِ همچون درّ و گوهرِ آنان ، بهره مند میگشته و در کتابِ عظیم الشأنِ خود خویشتن! مینگاشته!!!
ببینید
زبانِ ساده ، یعنی ساده
تحقیرآمیز ، برای کسانی که « خود کوچک بینی » دارند ، در هر جمله ای ممکنه ، پیدا بشه!
من فقط یه جمله رو به زبانِ ساده نوشتم
حالا خوبه ، قبلش هم نوشتم « (به زبانِ ساده تر!) » ، وگرنه ، شما دیگه چیکار میکردی! ، خدا میدونه :-)
از یه طرف می گید فردوسی از داستانهای دیگران کپی برداری کرده و از طرفی اون رو به دروغ گویی متهم میکنید!
در ایلیاد و ادیسه، هومر از هیچ تخیلی استفاده نکرده چه از جنبه تاریخی و چه از جنبه شخصیت پردازی ،که شما ایشان رو هم دروغ گو خطاب کنید؟
مطمئنا ایشون هم یه چیزایی رو کم زیاد کردن اینطور نیست؟

1) اولاً من ، در مقامِ یک تاریخ شناس (خودم رو نمیگم ، باباجون! ... فردوسی رو میگم) ، فردوسی رو دروغگو نام بردم .. البته اون هم در برخی جایگاه ها! نه در تمامِ شاهنامه
2) هیچ یونانیی ، اودیسه و ایلیاد رو به عنوانِ تاریخِ هلنستان ، از بر نمیکنه!!
اما ایرانی ها ، فکر میکنند ، باید این کتاب رو زیرِ لحاف و کرسی ببرند ، و حفظ کنند! :))
3) خب مسلمه که هومر هم تخیل پردازی کرده
اصلاً 100 % ایلیاد و اودیسه ، غیر از یه سری جزئیاتِ ساده ، راجع به جنگِ تروا و اسامیِ شهرها و مکان ها ، تخیلی و ساختگی هست
اما ، فردوسی ، اسامیِ شهرها و مکان ها رو در عینِ درستی ، به چیزهای اشتباهی منسوب کرده
یا مثلاً قصدش از آوردنِ داستان های ساختگی ، رسیدن به نتایجِ از پیش تعیین شدهء واقعی بوده
فردوسی ، مسلماً با هومر ، زمین تا آسمون فرق داره.
4) ضمناً
من نگفتم فردوسی از جایی کپی کرده! (بیخود ، حرف توی دهنِ من نذارید لطفاً (!))
در زمان حکومت ساسانیان عده‌ای از ترکان به عنوان نیروی جنگی به خدمت گرفته شدند.به تدریج برخی از این جنگ آوران به علت لیاقت و شجاعتی که از خود نشان دادند توانستند ترقی کنند و به مقامهای فرماندهی سپاه و یا سپهسالاری ارتقا یابند.
همزمان با افزایش قدرت سپهسالاران ترک، روند ورود ترکان به ایران تسریع شد و تعدادی از قبایل ترک در ماوراءالنهر و خراسان استقرار یافتند.سپهسالاران و روسای قبایل ترک در فاصله قرون چهارم تا هفتم هجری قمری سه حکومت در ایران تشکیل دادن

خدا خیرت بده ما هرچی میگیم دوستان قبول نمیکنن
که تمدن عیلام ،سومر ،....ربطی به شما نداره اون تاریخ 7هزار ساله شما در فلات ایران توهمی بیش نیست
ولی خوب دوستان از شرق اروپا تا خاور دور رو ترک میدونن و صد البته تاریخ ها ساختن براش
خوب اینجا میگه ساسانیان از عده ای از ترکان استفاده میکرد.به نظر شما اون عده ای چه قدر در تغییر فرهنگ و آداب و سنن ایران وحتی روم نقش داشتن؟این قدر که نوروز رو هم از شاهکارهای خودشون بدونن؟
البته توروک ها ، هیچوقت به چشمِ بیگانه به ایرانی ها نگاه نکردند ، و میشه گفت به نوعی ، در صددِ اختلاط و زندگیِ همزیستانه و مسالمت آمیز ، با مردمِ منطقه بودند

خوب چنگیز و تیمور و...و صد البته عثمانی ها نسل کشی های بزرگی رو مرتکب شدن(کشتار ارمنی ها،یونانی ها،آسوریا،کردها ،علوی ها و.......ناشی از همون زندگی مسالمت آمیز در کنار همه
اون جوری که شما کوروش و ساسانیان رو امپریالیست و خونخوار معرفی کردید ازتون توقع بیشتری می رفت
و مهمتر از همه : چرا توروک ها ، از ایران!!! در مقابلِ اعراب! و اسلام ، و یا حتی! مغول ها ، دفاع کردند! و رشادت های جانانه ای ، مثلِ نبردِ سلطان جلال الدین خوارزمی را در تاریخ به جا گذاشتند

اون رشادتهای عزیزان در برابر اعراب رو که ما چیزی نشنیدیم شاید شما منبعی دارید
اما در مورد خوارزمشاهیان بین تلاش برای حفظ حکومت و تاج و تخت با تلاش برای حفظ کشور از زمین تا آسمان فرقه امروز هم داریم این رو حس میکنیم و میبینیم
حفظ نظام از اوجب واجبات است
فردوسی ، میرفته کنارِ دستِ زنان و پیرمردها مینشسته و هرکسی که قصه ای از گذشته به خاطر میآورده ، مینوشته
بعداً این قصص رو در مجموعهء منطقی و قابلِ فهمِ شاهنامه گنجانده
اما ...
بر اون اساس که : « هر افسانه ای ، ریشه در واقعیت های ژرف داره » .. فردوسی ، نمیتونه تماماً دروغ گفته باشه
اما ..
به هر جهت ،
نمیشه شاهنامه رو یک اثرِ بزرگ و در ابعادِ چیزی مثلِ آثارِ هومر ، در ادبیاتِ بشر ، دانست

شاهنامه بدون شک بر اساس یک سری داستانهایی سروده شده ولی اینکه فردوسی کنار دست پیر زنان و پیرمردان می نشسته یه لحن تحقیر آمیزی داره شاید من اشتباه میکنم
اینکه کسی به تونه داستان بتمن ، اسپایدرمن ، سوپر من ،مردان ایکس و....رو به صورت مجموعه ای بهم پیوسته در بیاره و از همه مهمتر به شکل شعر اونا رو بیان کنه به نظر شما از هر کسی و با هر توانایی بر میاد؟
از یه طرف می گید فردوسی از داستانهای دیگران کپی برداری کرده و از طرفی اون رو به دروغ گویی متهم میکنید!
در ایلیاد و ادیسه، هومر از هیچ تخیلی استفاده نکرده چه از جنبه تاریخی و چه از جنبه شخصیت پردازی ،که شما ایشان رو هم دروغ گو خطاب کنید؟
مطمئنا ایشون هم یه چیزایی رو کم زیاد کردن اینطور نیست؟
ابوالقاسم فردوسی که او را حکیم نیز نامیده اند از بزرگترین شاعران جهان و بزرگترین
حماسه سرای ایرانی است. تنها اثر او شاهنامه شامل داستانهایی است که مردم در گذشته سینه به سینه نقل کرده اند. فردوسی این داستانها را جمع آوری کرده و به نظم درآورده است ......

دکتر سید ضیاءالدین هاجری، رئیس انجمن پاسداری و پالایش زبان فارسی نیز گفت و......

تو نقل قول اول چیزی از اینکه فردوسی همکار داشته یا تقلید کورکورانه کرده زده نشده گفته داستانهای مردم رو به صورت شعر درآورده که این چیز جدیدی نیست.همون طور که هومر هم یک داستان یا واقعه تاریخی رو پر وبال داده و به شکل افسانه درآورده
در مورد نقل قول دوم اولا قبلا شما گفتید فردوسی از قصه های پیر زنان و پیر مردان استفاده کرده
و بعد نقل میکنید که آقای دکتر سید ضیاءالدین هاجری گفته سراینده اصلی کسی دیگر است و فردوسی کاری جز دنباله روی کورکورانه نکرده.من دقیق متوجه نشدم این یعنی اینکه سراینده اصلی هم مینشته داستانهای پیر مردان و زنان رو کپی میکرده و فردوسی هم همون کار رو منتها کورکورانه انجام میداده؟در حالی که تو اون منبع شما حرفی از اینکار نزده
شما دو نقل قول متناقض رو برای اثبات حرف هاتون میذارید بلاخره شما به کدوم یکی اعتقاد دارید نمیشه که به هردو اعتقاد داشته باشید
فردوسی کار نیمه کاره رو تکمیل کرد
یا داستانهای مردم رو به شعر درآورد؟
:-(
اما با همه اینها چه فردوسی کار نیمه تمام رو تمام کرده باشه یا داستانهای مردم رو به شعر در آورده
شاهنامه یک اثر بزرگ ادبی در ایران و جهان هست
اصلا اسم شاعر مشخص نیست یا شاعرها هزار نفراند این چیزی از ارزش کار کم میکنه؟
البته بنده فکر کنم ایشون در سرودن اشعارشون از کتابخونه باباشون هم استفاده می کرده ،برای همین برای ایشون مضحکه.واسه همین هم سلطان محمود 30 هزار تا سکه نقره که توسط همین سربازهای مزدور ترک( به قول ایشون)گرد آوری شده بود به جناب فردوسی داده اند ،یعنی هر یک بیت یک نقره و این یعنی یک مزدور سرکرده کل شاهنامه شما رو با پول خرید ،متاسفانه.

بالاترین حد ادب یک پانترک بود.و همچنین سواد.
پانترک ها در مورد تاریخ ادبیات ایران هنوز به کتابهای هزار سال پیش استناد میکنند .
ببینید(نظامی عروضی سمرقندی و داستان بیمقدار او درباره فردوسی و سلطان محمود):
http://www.irpdf.com/book-2360.html
امان از آن گاه که نادانی با خودنمایی ترکیب شود. چه تئوری های کودکانه ای که یکشبه سر بر نمی آورد.
قل قول::
فردوسی ، میرفته کنارِ دستِ زنان و پیرمردها مینشسته و هرکسی که قصه ای از گذشته به خاطر میآورده ، مینوشته
این یکی دیگه واقعا مضحکه.
البته بنده فکر کنم ایشون در سرودن اشعارشون از کتابخونه باباشون هم استفاده می کرده ،برای همین برای ایشون مضحکه.واسه همین هم سلطان محمود 30 هزار تا سکه نقره که توسط همین سربازهای مزدور ترک( به قول ایشون)گرد آوری شده بود به جناب فردوسی داده اند ،یعنی هر یک بیت یک نقره و این یعنی یک مزدور سرکرده کل شاهنامه شما رو با پول خرید ،متاسفانه.
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک