رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
53
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
آقای پرشین
1-باید به استحضار برسانم که لطفا دنبال واژهای ذیل در لغنتامه های «من درآوردیتان» نروید آخر دفعه گذشته در پی اظهار بنده حقیر در استعمال کلمه ی « قاچاق» فرموده بودید که این واژه مغولیست ،که باید بگویم کلمه ای که شما بکار بردید کلمه قچاق است نه قاچاق که به دروغ و گمراهی چند عزیز شما در پی واژه قاچاق استعمال فرموید. قچاق در وازگان مغولی یعنی «باقدرت و چاق» اما منظور من که شما هم خوب فهمیده بودید کلمه « قاچاق »بود که الان هم این کلمه معادل فارسی ندارد که من استعمال کنم پس منظورم را باید با یک واژه ترکی برایت بگویم ،قاچاقی که من گفتم همان فعلیست که قاچاقچی مرتکب می شود،نه کلمه مغولی چاق و با قدرت ، لطفا برای پیشبرد هدفتان از دروغ استفاده نفرمائید.
2-در پی اعلام بی سوادی من ،چشم آقای پرشین عزیز من تحصیلات خود را در پروفایلم قرار دادم می توانید ببینید و به دوستان هم اعلام کنید اما وای از جاهلیت مدرن !!!
3-به اشتباه در متن زیر از کلمه « پارسایان » استفاده کردم ،بجای «پارسیان» اینهم یا از بی سوادی بنده است یا از نزدیک بودن کلمات فارسی شما با عربی ، پارسا = زاهد و پرهزکار پارس = فارس !!!
sansiz
سلام خدمت دوستان(مباحثه گر)
بهتر است از کلمات پارسی استفاده کنیم نه !!!؟ چشم
آقای پرشین بازهم با چند واژه که اکنون به ذهنم رسیده است با شما می گویم،اینبار از غذاها
آقای پرشین مگر غذای سنتی شما ،(قیمه،قرمه) نیست!؟ آیا می دانید که این کلمات هم ترکی هستند؟آیا شما می توانید واژه «سنتی» را برای من تعریف کنید؟
آیا بجای واژه های فوق واژه ای در ادبیات شریفتان یافت می شود؟ـ «آنکه یافت می نشوند آنم آرزوست»ـ چرا حرفهایی که به محضرتان از زبان بنده و چند ترک نه پان ترک دیگر زده می شود اراجیف می نامید؟آیا بازهم کلماتی از پارسی شما بگویم که ذاتا از زبان تورکیست؟در ذیل چند واژه ی دیگر نیز که قبلا نگفته ام می آورم.
آقای پرشین عزیز!
اصلا باید به زبان شما شک کرد،به تاریختان که دیگر چه بگویم ...آه آه خوب شد که من یک عرب نیستم آنوقت باید کتابی از واژهای زبان عرب را برایت کتابچه ای میکردم
اعلی حضرت پرشین!نمی خواهد ساعتها فکرت را با کتابهای قطور تاریخِ گذشتگانت مشغول سازی،سری به نامه های اداریت بزن«کم لم یکنِ» عزیز ،«استحضار» عزیز صیغه ها و مصدرهای عربی !!!!!؟؟؟
آخر برایت از چه بگویم « قاصدک! ابرهای همه عالم شب و روز در دلم می گریند »
این هم واژگان پراستفاده در ادبیات ، که معادل فارسی ندارند
«دلمه-قلدر-قشلاق-ییلاق-قزغان-قُرق و قرقچی-دگمه-قالپاق-قوطی-قالتاق-قرقی-قدغن-قنداق-قوچ-قوش-قورت»
و اینهم واژهای پر کاربردی که معادل فارسی دارند ولی پر کاربردند.
«آبجی-چکمه-قایق-قورباغه-قشون»
اینها چیزهایی بود که همین الان به ذهنم رسیدند،ولی در کل اگر کسی می خواهد بیشتر از این بداند باید سراغ لغتنامه خود پارسایان یعنی (معین و علامه دهخدا)مراجعه کنند،حال لغتنامه ترکان بماند.
حال جناب آقای پرشین باید به زبان شما که اینک زنده است شک کرد،چه برسد به پدران شما که جزء تبار نیستانند.!
sansiz
نمي‌دانم شاهنشاه محترم تا به كي مي‌خواهند به اين رفتار خود ادامه دهند من هر جا كه نظري از ايشان در هر مبحثي ديده‌ام هتاكانه بوده است و هميشه دلشان مي‌خواهد كه به جاي بحث دهن به دهن شوند. يك بار هم به ايشان گفته‌ام هر كه اول به ديگري انگ زد لزوما محق نيست!!!!
از ايشان به عنوان يكي از آخرين بازماندگان نسل آريامهري و نژادپرستي (كه جاي بقيه‌شان در موزه‌هاست) تقاضا دارم كه در خلوت خود به جاي استفاده از جملاتي نظير «دريغا ما چه بوديم!» از تركيباتي مشابه «واي ما چه هستيم» و يا «بدبختانه داريم به كجا مي‌رويم!؟؟؟» نيز استفاده نمايند چرا كه ايشان به عنوان يك شاه دارند خطايي مرتكب مي‌شوند كه دودش مستقيما به چشم همه‌ي ساكنان كشورش خواهد رفت. تعريفي كه ايشان از مرزهاي كشور خويش ارايه مي‌دهد جز از چند استان مركزي و خراسان فراتر نخواهد رفت. اين روش در طول تاريخ، هر زمان كه خواسته‌اي به حق مطرح شده است روشي بوده است كه از طرف حاكمان وقت در پاسخ به مطالبات صورت پذيرفته: «به آنان انگ بزنيد تا بترسند و خاموش شوند». گاه ضد دين، گاه ضد ميهن، يا... ولي هرگز از جماعتي كه مدعي روشن‌فكري و درگيري با كتاب دارند اين رفتارها انتظار نمي‌رود.
به جملاتي كه در ابتداي معرفي كتاب آمده است توجه فرماييد:
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.

1- تنها يك نژاد باور مي‌تواند از ارتباط قومي- نژادي و زبان صحبت نمايد. به راستي چه ارتباطي بين زبان و يك نژاد؟! وجود دارد؟؟
2- (به فرض قبول نظر كسروي) هر سرزمين در طول تاريخ پذيراي حضور و كوچ و مهاجرت اقوام مختلف بوده و خواهد بود. هرگز نمي‌توان مشخص نمود كه اين سرزمين متعلق به قومي خواهد ماند يا نمي‌شود بر سردر ورودي آن بنويسند كه كساني كه به فلان زبان خاص صحبت نمي‌كنند حق ورود ندارند. اميدوارم كه جناب شاهنشاه بتوانند نظر ملوكانه را بر تساهل و تسامح قرار دهند و بر ما ببخشايند.
3- مشكلي كه اين بحث هويت اصيل يا هويت مجعول دارد اين است كه يك كودك با رشد و پيدا كردن تصوري كه از زبان و جنسيت يا طبقه‌ي اجتماعي خود يا .. بي آن كه بيانديشد هويت‌هاي گوناگوني در شرايط مختلف براي خود تعريف مي‌كند كه عموما مبنايي ناخودآگاه دارد و تنها بعد از اين كه شناختي از منافع خود پيدا كرد يا به مطالعاتي دست زد براي خود آگاهانه هويت مي‌سازد. اكثرا در مورد زبان مادري نمي‌توان از تغيير هويت آگاهانه صحبت نمود شايد دقت كرده باشيد مثلي هست كه تا دو ترك به هم مي‌رسند به قول خيلي‌ها: «مي‌زنند كانال دو» چرا كه اين هويت زباني با مطالعه به دست نيامده كه با مطالعه از بين برود و هر چه در اين مورد كوشش شود كه با دلايل دانشمندانه و پاسخ‌هاي دندان‌شكن اين احساس هويت از بين رود آب در هاون كوبيدن است. انسان و زبان با هم متولد مي‌شوند بي‌ آن كه هيچ دليل دانشمندانه‌اي داشته باشند.
4- جناب شاهنشاه! بر خلاف نظر شما، دفاع يا به قول شما روضه‌خواني پيرامون حقوق اقوام ايراني قوميت‌گرايانه نيست بلكه انكار حقوق مسلم قومي از مظاهر بارز فاشيسم است. نياز به توضيح نيست كه شما خود را در مقامي نمي‌بينيد كه نيازي به توضيح يا توجيه پيرامون افكار فاشيستي خود باشيد بلكه اينان عين حقيقت هستند.
5- بهتر است به جاي غوص در آذرگشنسب! و خاندان‌هاي پادشاهي ايران چشم باز كنيد و مردمي را ببينيد كه در اطراف شما زندگي مي‌كنند و حق دارند از حقوق انساني بهره‌مند شوند لااقل، آن حداقلي كه در اعلاميه‌ي حقوق بشر آمده است.
جناب آلتای! رطب می خورید و منع رطب می کنید؟ شما و دوستان فاشیست و قومیت گرایتان از ابتدا به هر ترفندی بحث ها را منحرف ساختید. یک بار از شخص کسروی خرده گرفتید و مستندات تاریخی بیان شده در این کتاب را زیر سئوال بردید. بار دیگر بحث های زبان شناسی را پیش کشیدید (که متأسفانه هیچ کدام تان هم در هیچ یک از این مباحث سر سوزنی اطلاعات نداشتید و فقط حاشیه بافی می کردید. ر جوع کنید به گاف های مضحکی که جناب sansiz دیگر کوشنده راه پان ترکیسم! در ریشه شناسی واژگان دادند) و زمانی هم که حرف دیگری برای گفتن نداشتید بحث علمی پیرامون یک کتاب را به روضه خوانی پیرامون حقوق اقوام ایرانی (البته به قول شما ملیت های ایرانی!) تبدیل می کردید و این صفحه را مکانی برای طرح شعارهای قومیت گرایانه تان.
دیدگاه های پیشین موجود است. دهها سند و مدرک درباره ادعاهایتان آوردیم. در پاسخ، تنها کولی بازی درآوردید و با دادوبیداد و انگ زدن به دیگران تلاش کردید بحث ها را به حاشیه ببرید. حال که ما سکوت کردیم، بهتر است شما هم به این بازی کودکانه تان ادامه ندهید. به قول دوست ما جناب بردیا بحث مختومه شود بهتر است.
با برديا موافقم كه اين بحث هرگز به پايان نمي‌رسد مگر اين كه ما بتوانيم قبول كنيم درستي يا نادرستي مضامين اين كتاب ربطي به اكنون ما ندارد. به راستي تنها با اين ديدگاه است كه ما مي‌توانيم در مورد مضمون اين كتاب نظر بدهيم يا شروع به بررسي اين كتاب نماييم ولي اين شرايط اكنون به نظر مي‌آيد وجود ندارد چرا كه اين كتاب بر حسب سليقه‌ي شخصي فردي نوشته شده است و او نيز چنان كه خود معترف است به بررسي تمامي منابع نيازي نمي‌ديده (سودي در اين كار حاصل نيست) و تمامي كساني كه در اين ذيل نظر داده‌اند بيش‌تر از آن چه نرمال يك متن باشد نظرات شخصي خود را دخالت داده‌اند سخني كه من از ابتدا بر آن پاي مي‌فشردم. نقل قولي از شاه پارسي در بحت به سوي تمدن بزرگ است (جاي تعجب دارد و از ايشان بعيد است):
طالب هر چیز ای یار رشید
جز همان چیزی که می جوید ندید!

اميدوارم مسير اين بحث به ترجيحات ما منحرف نشود.
به نام خدا
با سلام
ممنون از زحمات مديران سايت براي كار عالي فرهنگي كه انجام ميدهند.
به نام خدا
با سلام
دست شما آقاي سبز پوش بابت اين كتاب درد نكند.
هنوز بحث اینجا به ثمر نرسیده؟
من مطمئنم تا ابد الدهر هم به پایان نمی رسه.:)):))
جناب راک استون جناب آلتای پیشنهاد شما چیه؟
بحث اینجا مختومس.
به به !!!:D:Dجناب راک استون
واقعا خوشحالم که میبینم شما زنده اید ما فکر کردیم شما دور از جون از صخره ای سنگی چیزی سقوط کردین و احتمالا شکار چرنده گان شده ای .واقعا خوشحالم که میبینم حافظتو از دست ندادی8-)
آقا عقده حقارت پیشکشتان
ظاهرا این سری جدا سرتان به صخره خورده گویا دچار توهم همه چیز دانی شده اید غلط نکنم اکزیزوفرنی سناریوی جدید شماست;-);-)
من يادم نمياد واسه شما فحشي نوشته باشم تا اونجايي كه يادم مياد اين شما بوديد كه تو پروفايل قبلي من اراجيف نوشتيد.و من هم اصلا نديد گرفتم چون برام اهميتي نداشت.الان هم بهتره كه بجاي حرف بيربط زدن ،بحثها رو به بيراهه نكشانيد.
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک