رسته‌ها

نویسنده‌های مورد علاقه

نویسنده‌ای انتخاب نشده
نویسنده‌های بیشتر

آخرین دیدگاه‌ها

لذت می برم از دلایلی که آقای محمدعلی میارن و کسانی که طرفداری از نظریات پوچ داروین رو می کنند ، حرفی ندارند که بگویند .و بحث را طرف سفسطه می کشانند من اگر ماتریال هم بودم نظرم را در باره کامنتهای محمد علی بعنوان بحث عقلانی و درست می پذیرف
ضمنا دوستان لطف کنند به یک سری به http://ketabnak.com/comment.php?dlid=11665#188292 در ذیل کتاب کورش کبیر و پان تورکیسم بزنند تا بفهمند چرا من شونیستها رو وحشی میدونم در ضمن خدمت پرشین کینگ برسونم که من پان تورک نیستم و نه خواهان جدایی آذر
سلام [quote]نژاد ترک: ضمن احترام به همه نژاد ها باید عرض کنم از نظر نژادی این قوم قومی زرد پوست با چشمانی کشیده و... در آسیای میانه هستند زبان ترکی که در ایران تکلم می شود شباهت هایی با زبان برخی مردم آسیای میانه حتی ایغور چین دارد اما چرا
[quote]شايد بتوان از ديدگاههاي ديگران در اين باب نيز استفاده نمود.[/quote] ممنون میشم اگر این کار رو بکنید اما کی در این بحث شرکت میکنه ؟ یا جناب شاپوربختیار است که طرفدار هر چه شاه است و سلطنت یا جناب چگورایی سبز پوش سرب مکتب [quote]حال
گاهی وقتها باید از خودت هم متنفر باشی گاهی وقتها از همه سیری گاهی وقتها شعر هم نمیتونه آرومت کنه گاهی وقتها ،نمی دونم ، الان چیزی نمی دونم عبور باید کرد شروع باید شد sansiz
به انتظارِ گذارم گذار از این دوری ، گذر از این آخر «عبور» باید شد شروع باید کرد هزاره ی آهن ! ببین چگونه فریبت به قلب آدم بیچاره سرنوشتی برد و فاصلِ گل و بوته به آخرین جدش کجاست سادگیم ؟ و یا کجاست تحمل به اینهمه باور؟ به باوری
شما مزاح می فرمایید ، نه ؟ اینها جواب من نبود دوست من ، من ندیدم جایی به کسی بگویند پارس و یا فارس بعدش اون فارسه نارحت بشه !!!؟؟؟ یا سر افکنده که کلیه هم امثال اسامی کورش و آرش و ... میاد تو ذهنش اما شما کاری کردید که ... بماند [quote]شم
سلام جناب آقای پرسیکا ! من در جایی هستم که شاعری دارد بنام تیلیم خان که در عصر قاجاریه میزیسته ،شرح حال ایشان را نمی آورم کتاب شعری دارد به زبان تورکی که همه اش سرشار از احادیث و روایات و قران و البته واژگان تورکی که در اینجا از زبان تو
[quote]آذری هم یکی از اقوام آریایی هست[/quote] خیلی خندیدییم پس چرا زبان پارسی تحیلیلی هست و زبان تورکی الصاقی ؟؟؟؟؟ کسروی یک ملعون بیش نبود ،و زمان پهلوی سیاهترین تاریخ تورکهای ایران رقم خورد که حتی خواستند اسم تورک رو هم از روی این قو
حضور بود من از سکوت به شهود میرفتم کسی آنطرف دیوار نمی دانمم، مستور بود صفحه ای سپیدی درون کتاب زندگیم رقم می خود درون خلوت من بارانی بود پاییز تمام سرزمین احساس غصه ام را پوشانده بود درخت محنت بلند بودند و پاییز به قلب برگهایش نف
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک