رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
53
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
روایت‌ وهب‌ ابن‌ منبه‌ در کتاب‌ التیجان‌ ابن‌ هشام‌ (چاپ‌ حیدرآباد) چنین‌ است‌ که‌ روزی معاویه‌ قبل‌ از قشون‌کشی به‌آذربایجان‌ از مشاور خود عبیدبن‌ ساریه‌ پرسید که‌ آذربایجان‌ چیست‌، عبید در جواب‌ گفت‌ اینجا از قدیم‌ کشور ترکان‌ بود.
بنابه‌ نوشته‌ موسی کالانکایتو مؤلف‌ آلبانی در قرن‌ ششم‌ میلادی زبان‌ ترکی در آلبان‌ (اران‌) بقدری شایع‌ شده‌ بود که‌ در سال‌ 520میلادی کشیش‌ مسیحی برای تبلیغ‌ مسیحیت‌ در میان‌ مردم‌ از زبان‌ ترکی استفاده‌ می‌کرد (محمود اسماعیل‌، آذربایجان‌ تاریخی‌1992 - باکو).
خود اعتراف کرد.
درصد کلمات ترکی در شعر های نظامی کمتر از یک درصد است در حالی که اگر ترکی بلد بود این درصد به میزان بالایی تغییر میکرد
جالب اینجا است که تمامی دانشنامه های معتبرتمامی کسانی که پانترک ها ادعای ترک بودن انها را دارند ایرانی معرفی میکنند و پانترک ها راهمچنان در حقارت فرهنگی خود نگه میدارند.
در مورد کوروش هم انقدر کتاب و تحقیق در قبل از به وجود امدن ریسمانی برای چنگ زدن به نام رضا شاه وجود دارد که...
رضا شاه اگر انقدر توانایی داشت که چنین ماهرانه قوم برتر به نام اریایی و تاریخی چنین گویا و مستند و با شکوه به وجود اورد(کاری را که افرادی قدرتمند مانند استالین نتوانستند انجام دهند و همچنان نوچه های خود را در باتلاق دروغ نگه داشته است )خود و کشورش را از چنگال بیگانگان ازاد میکرد و در سرزمین غربت نمیمرد.
حال میخواهم بدانم که ایرانی های که تاریخشان پر از افرادی مانند بابک وکوروش و کاوه است احساس حقارت میکنند یا انهایی که برای عقده گشایی تاریخی و فرهنگی خود دست به غارت سایر تمدن ها و فرهنگ ها دراز کرده اند؟
جواب کاملا مشخص است.
پیش بینی جواب بعدی :بعد از امپراتوری هزار سالة ترکان ایران , یعنی بعد از سقوط دولت قاجار و از زمان شروع حاکمیت رضاخان که حکومت نژاد پرستانه پارسی را بر کشور کثیرالمله ایران تحمیل کرد,و حق تحصیل به زبان ترکی را از ترکان گرفت.
اگر زبان ترکی تحمیل شده است چرا در سایر نقاط این اتفاق نیفتاده است؟
پان فارس...
رضا شاه...
رضا شاه...
رضا شاه... رضاشاه...رضا شاه... رضا شاه... رضا شاه...رضا شاه... رضاشاه...رضا شاه... رضا شاه... رضا شاه...رضا شاه... رضاشاه...رضا شاه... رضا شاه... رضا شاه...رضا شاه... رضاشاه...رضا شاه... رضا شاه... رضا شاه...
از: xmbx84
نسل‌کشی ارامنه....

دوست عزیز، بحث را منحرف نکن. اگر میخواهی در این مورد بحث کنی لطفا کتاب آذربایجان و یک قرن جنایات ارامنه را - که خوشبختانه از طریق همین سایت هم میتوانید دانلودش کنید - بخوانید و سپس در همان صفحات بنده در خدمتتون هستم.
فقط به این نکته اشاره میکنم که در جریان اشغال قره باغ، بدست ارامنه {ی کافر}، مسلمانان شیعه اثنی عشری آذربایجانی، نسل کشی شدند، به زور از زادگاه خود رانده شدند، به زنان و دخترانشان - حتی دختران خردسالشان - تجاوزات دسته جمعی شد، شکم زنان بار دار دریده شد، جنازه های کشته شدگانشان مثله شده و در گورهای دسته جمعی دفن شد و... هزاران جنایت دیگر. و حکومت ایران به ارمنستان اسلحه و مهمات، گاز مجانی و آذوقه میداد و میدهد و در جوامع بین المللی از ارمنستان حمایت کرد و میکند و نه تنها حمایتی از آذربایجان نکرد، بلکه گاها در مقابلش ایستاد. مقایسه کنید با فلسطینی های ناصبی - که به اهل بیت (ع) دشنام میدهند و خون شیعه ( من وشما ) را نجس و حرام میدانند -.
ببخشید مرا. غم اگر به کوه گویم بگریزد و بریزد
بعد از امپراتوری هزار سالة ترکان ایران , یعنی بعد از سقوط دولت قاجار و از زمان شروع حاکمیت رضاخان که حکومت نژاد پرستانه پارسی را بر کشور کثیرالمله ایران تحمیل کرد, افرادی از میان مردم آذربایجان که تحت تأثیر تبلیغات آپارتایدی رضاخان قرار داشتند, بر علیه هویّت و موجودیت خود عصیان کردند !
علّت این عصیان, احساس حقارت و بی هویّتی بر اثر عدم آگاهی از پیشینة زبان, ادبیات , فرهنگ , تاریخ , موسیقی و در یک کلام موجودیت خود , و خالی شدن از فرهنگ خودی که منجر به از خود بیگانگی و یا بقول دکتر شریعتی الینه شدن می گردید بود .
وقتی انسان اِلینه گردید و از خود بیگانه شد , احساس پوچی و بی هویّتی می کند و برای رهایی از این حقارت و دربدری معنوی به دنبال هویّت جدید است, حال این هویّت را هر کس با هر نیّت و مقصد به او بدهد با آغوش باز می پذیرد .
چنین شخص مثل فردی می ماند که در منجلاب سیلاب خروشان در حال غرق شدن است و برای نجات خود چنگ به هر خار و خاشاکی می اندازد تا خود را نجات دهد !
در چنین شرایطی اطلاعات آسان, بی زحمت و بدون هزینه از سنین کودکی تا بزرگسالی از خانه و مدرسه و دانشگاه گرفته تا کوچه و خیابان و در هر زمان و مکان از افتخارات ساختگی زبان, فرهنگ و تاریخ قدرت حاکم در اختیار اوست؛ یعنی پر شدن از فرهنگ تحمیلی.
طبیعی است افرادی که قدرت مقاومت در مقابل فرهنگ مهاجم را ندارند و بدست آوردن معلومات و اطلاعات واقعی از افتخارات ملّت خویش را توأم با سختی ها, ممانعت ها, دردسرها و هزینه های زیاد می بینند راحت ترین و بی دردسرترین راه را هضم شدن در فرهنگ حاکم می بینند و پشت به هویّت خویش می کنند.اینها به سربازانی در جبهه می مانند که بجای مقابله و مبارزه با دشمن و کشته شدن یا پیروزی, راه اسارت آسان را برمی گزینند !
سیاست اِلیناسیون و یا هویّت زدایی ایرانیان غیر فارس نیز از زمان رضاشاه آغاز گردید , در این دوران گویی در ایران هیچ قوم و ملّتی جز با هویّت فارسی حق حیات ندارد و هر آنچه از تمدّن و گذشته درخشان است مخصوص فارس زبانهاست و دیگران اگر تمدّنی برایشان منتسب است از اعقاب فارسیان هستند, در غیر اینصورت محکوم به بی تمدّنی و بی فرهنگی هستند !
بدینسان تاریخ جدیدی برای ایران نوشته شد و افتخار بر کوروش و داریوش و نژاد موهوم آریایی و قوم پارس که سر آمد همة ملّتهای جهان باشد سرلوحه تبلیغات رضاخانی قرار گرفت و در این میان اگر کسی می خواست برای خود هویّتی که بتواند بر آن ببالد دست و پا کند, چاره ای جز چسباندن خود به پارس و پارسیان نداشت .
بر این اساس پروژه های کوتاه مدت و طولانی مدت با هزینه های سرسام آور براه افتاد و زبان سازی و هویّت تراشی برای ایرانیان غیر فارس رونق گرفت و دشمنی و تبلیغات علیه زبانها و فرهنگهای غیرفارسی بخصوص ترکی در اولویت این برنامه ها قرار داده شد .( کثرت قومی و هویّت ملّی ایرانیان- دکتر ضیا صدر ص ۶۲- ۶۴).
با گردآوری چند بیتی از زبانهای مهجور تاتی, تالشی و گیلکی در کنار- گوشة آذربایجان و گذاشتن نام ساختگی «آذری» بر آن که هرگز اثر و نشانة ادبی و مکتوب از این زبان در هیچ دوره ای از تاریخ بدست نیامده, زبان قانونمند, موزون و آهنگدار ترکی مردم آذربایجان با میراث ادبی و کم نظیر هزارساله و منحصر به فردش انکار گردید و زبانِ ساختگی و موهوم «آذری» دستپخت کسروی زبان مردم آذربایجان قلمداد گردید

بازم این بحث راه افتاد توی این یک سالی که اینجا عضو این سیکا بارها تکرار شده.
اصلا پهلوی به کل همه چی رو تحریف کرد.
از:persical1400
بخشی از سخنرانی استاد یحیی ذکاء تبریزی پیرامون چگونگی راه یافتن زبان ترکی به آذربایجان:
"...

بعد از امپراتوری هزار سالة ترکان ایران , یعنی بعد از سقوط دولت قاجار و از زمان شروع حاکمیت رضاخان که حکومت نژاد پرستانه پارسی را بر کشور کثیرالمله ایران تحمیل کرد, افرادی از میان مردم آذربایجان که تحت تأثیر تبلیغات آپارتایدی رضاخان قرار داشتند, بر علیه هویّت و موجودیت خود عصیان کردند !
علّت این عصیان, احساس حقارت و بی هویّتی بر اثر عدم آگاهی از پیشینة زبان, ادبیات , فرهنگ , تاریخ , موسیقی و در یک کلام موجودیت خود , و خالی شدن از فرهنگ خودی که منجر به از خود بیگانگی و یا بقول دکتر شریعتی الینه شدن می گردید بود .
وقتی انسان اِلینه گردید و از خود بیگانه شد , احساس پوچی و بی هویّتی می کند و برای رهایی از این حقارت و دربدری معنوی به دنبال هویّت جدید است, حال این هویّت را هر کس با هر نیّت و مقصد به او بدهد با آغوش باز می پذیرد .
چنین شخص مثل فردی می ماند که در منجلاب سیلاب خروشان در حال غرق شدن است و برای نجات خود چنگ به هر خار و خاشاکی می اندازد تا خود را نجات دهد !
در چنین شرایطی اطلاعات آسان, بی زحمت و بدون هزینه از سنین کودکی تا بزرگسالی از خانه و مدرسه و دانشگاه گرفته تا کوچه و خیابان و در هر زمان و مکان از افتخارات ساختگی زبان, فرهنگ و تاریخ قدرت حاکم در اختیار اوست؛ یعنی پر شدن از فرهنگ تحمیلی.
طبیعی است افرادی که قدرت مقاومت در مقابل فرهنگ مهاجم را ندارند و بدست آوردن معلومات و اطلاعات واقعی از افتخارات ملّت خویش را توأم با سختی ها, ممانعت ها, دردسرها و هزینه های زیاد می بینند راحت ترین و بی دردسرترین راه را هضم شدن در فرهنگ حاکم می بینند و پشت به هویّت خویش می کنند.اینها به سربازانی در جبهه می مانند که بجای مقابله و مبارزه با دشمن و کشته شدن یا پیروزی, راه اسارت آسان را برمی گزینند !
سیاست اِلیناسیون و یا هویّت زدایی ایرانیان غیر فارس نیز از زمان رضاشاه آغاز گردید , در این دوران گویی در ایران هیچ قوم و ملّتی جز با هویّت فارسی حق حیات ندارد و هر آنچه از تمدّن و گذشته درخشان است مخصوص فارس زبانهاست و دیگران اگر تمدّنی برایشان منتسب است از اعقاب فارسیان هستند, در غیر اینصورت محکوم به بی تمدّنی و بی فرهنگی هستند !
بدینسان تاریخ جدیدی برای ایران نوشته شد و افتخار بر کوروش و داریوش و نژاد موهوم آریایی و قوم پارس که سر آمد همة ملّتهای جهان باشد سرلوحه تبلیغات رضاخانی قرار گرفت و در این میان اگر کسی می خواست برای خود هویّتی که بتواند بر آن ببالد دست و پا کند, چاره ای جز چسباندن خود به پارس و پارسیان نداشت .
بر این اساس پروژه های کوتاه مدت و طولانی مدت با هزینه های سرسام آور براه افتاد و زبان سازی و هویّت تراشی برای ایرانیان غیر فارس رونق گرفت و دشمنی و تبلیغات علیه زبانها و فرهنگهای غیرفارسی بخصوص ترکی در اولویت این برنامه ها قرار داده شد .( کثرت قومی و هویّت ملّی ایرانیان- دکتر ضیا صدر ص ۶۲- ۶۴).
با گردآوری چند بیتی از زبانهای مهجور تاتی, تالشی و گیلکی در کنار- گوشة آذربایجان و گذاشتن نام ساختگی «آذری» بر آن که هرگز اثر و نشانة ادبی و مکتوب از این زبان در هیچ دوره ای از تاریخ بدست نیامده, زبان قانونمند, موزون و آهنگدار ترکی مردم آذربایجان با میراث ادبی و کم نظیر هزارساله و منحصر به فردش انکار گردید و زبانِ ساختگی و موهوم «آذری» دستپخت کسروی زبان مردم آذربایجان قلمداد گردید !
نسل‌کشی
نسل‌کشی ارامنه
پان ترکیسم به عنوان عامل مستقیم در نسل کشی ارامنه در اواخر سال ۱۹۱۵ که انور پاشا در آن درگیر بود مطرح می‌شود که به عنوان تلاش برای حذف اقلیت‌های غیرترک و غیرمسلمان از اواخر دوره عثمانی به منظور پرورش دولت جدید پان ترکی مطرح است
نسل‌کشی یونانی‌ها
نسل‌کشی یونانی‌ها واژه‌ای است که از سوی برخی از پژوهشگران جهت اتفاقی که برای مردم یونانی تبار امپراطوری عثمانی در طول و پس از جنگ جهانی اول رخ داد اطلاق می‌شود.که در طی آن یونانی‌ها همچون ارامنه و آشوری‌ها مورد آزار و اذیت و کشتار و اخراج از کشور و پیاده روی‌های مرگ آور توسط ترک‌های جوان و کمالیست‌ها قرار گرفتند.جورج دابلیو رندل از وزارت خارجه انگلستان در میان سایر دیپلمات‌ها از تبعید و قتل و عام یونانی‌ها پس از آتش بس سخن به میان آورد.تخمین‌ها از کشته شدن صدها هزار یونانی تبار در خلال این آزار و اذیت‌ها سخن می‌گویند
نسل‌کشی آشوری‌ها
در کنار نسل کشی یونانیان و ارامنه، کشتار آشوری‌ها در محل به دست پان ترک‌های ترکان جوان در رژِیم عثمانی صورت پذیرفت. در طی سال ۱۹۲۲ طی یادداشتی از شورای ملی آَوری-کلدانی تخمین زده شد ۲۷۵٬۰۰۰ نفر آشوری بدست ترکان کشته شدند
کردها
بر اساس مجله تحقیقات نسل‌کشی، با رهبری گروه ترکان جوان برنامه از بین بردن هویت کردها، اخراج آنها از سرزمین اجدادیشان و جابجایی آنها در گروهای کوچکتر انجام شده‌ است. در این دوره کردها مجبور به جابجایی و پیاده روی‌های مرگ آور و اجبار به ترک شدن گردیدند.ترکان جوان این برنامه را در طول جنگ جهانی اول اجرا کردند که در طی آن ۷۰۰ هزار کرد مجبور به جابجایی اجباری شدند که در میان این جابجایی‌های اجباری ۳۵۰ هزار نفر از آنان از بین رفتند.این کردها توسط گروه ترکان جوان مجبور به راهپیمایی‌های مرگ‌آور شبیه به آنچه برای ارامنه اتفاق افتاد شدند.که بخشی از برنامه‌ای بود که برای از بین بردن هویت کردها در ترکیه انجام شد.همچنین این جنبش دلیلی است بر نگاهی که دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ بر کردها داشته‌است.در تلاشی برای انکار هویت کردها دولت ترکیه تا سال ۱۹۹۱ کردها را جزو ترک‌های کوهستانی رده بندی می‌کرد.
نسل‌کشی درسیم
در سال ۱۹۳۸ و ۱۹۳۷ تعداد ۶۵،۰۰۰-۷۰،۰۰۰ کرد علوی کشته و هزاران نفر تبعید شدند
[email=http://fa.wikipedia.org/wiki/پان_ترکیسم]متن لینک ایمیل[/email]
راستـــــــــــــــــــی اینبار نوبته چه قـــــــــــــوم و چه مــــــــلـتــــــــــــــی است ؟
ماده ۳۰۱ (قانون کیفری ترکیه)
ماده ۳۰۱ قانون کیفری ترکیه، ماده‌ای قانونی است که با تعریفش از "خیانت به هویت ترکی و جمهوری ترکیه" باعث دستگیری یا تعقیب قضایی بسیاری از نویسندگان و روزنامه نگاران ترکیه شده است. این ماده، هرگونه زیر سئوال بردن هویت ترکی، تبار و موجودیت تاریخی ترک‌ها را از ترک‌های عثمانی گرفته تا دیگر اقوام ترک زبان را جرم می‌داند. با استناد به این قانون معمولی‌ترین انتقادها از عملکرد تبار ترک، حتی در گذشته‌های بسیار دور، توهین محسوب شود. این قانون دست سیستم قضایی را برای دستگیری بسیاری از روشنفکران و نویسندگان ترک را به اتهام خیانت به هویت ترکی به خوبی باز گذاشته است. در سال ۲۰۰۸ پس از فشارهای بین‌المللی این قانون کمی اصلاح گردید. هرچند بسیاری این اصلاحات را صوری و ناکافی می‌دانند
متن ماده ۳۰۱
ماده 301- کسانی که به تحقیر ملت ترک، حکومت جمهوری ترکیه، سازمانها و ارگانهای حکومتی بپردازند محاکمه و مجازات می شوند
۱. شخصی که به صورت علنی به تحقیر ملت ترک، حکومت جمهوری ترکیه، مجلس ملی کبیر ترکیه، دولت جمهوری ترکیه و دستگاههای قضائی حکومت بپردازد به شش ماه تا یک سال حبس مجازات خواهد شد.
۲. فردی که به صورت علنی به تحقیر ارتش یا نیروی انتظامی حکومت دست بزند طبق تبصره یک مجازات خواهد شد.
۳. طرح دیدگاههایی که با هدف انتقاد مطرح می شود جرم تلقی نمی شود.
۴. طرح تحقیقات پیرامون این جرم منوط به اجازه وزارت دادگستری می باشد
من تو دانشگاه که بودم از کوروش بگیر تا فردوسی و هر کسی دم دستشون میرسید انواع و اقسام توهین ها رو میکردن ولی کسی کاری به کارشون نداشت هیچ دانشگاه بهشون یارانه برای چاپ نشریات میداد
اما خوب آقای هویت طلب خواستار حقوق اولیه هرچه دلت میخواد این ور اون ور بنویس وبگو ما تو قانون ایران ماده 301 نداریم
ناسیونالیسم افراطی فارسی که هدیة انگلیسی ها به رضاخان بود

والا چی بگم وقتی نوبت به سرشماری جمعیت میرسه برای اینکه بگید فارس ها اقلیت اند مردم مازندران میشن ملت مازندران و اصلا فارس نیستن.گیلک و لر میشن ملتهای غیر فارس و تحت ستم شوونیسم فارس ها
اما موقع بهونه آوردن و مظلوم نمایی رضا خان مازنی میشه پان فارس نژادپرست و دشمن ملت ترک
ما آخر کدوم حرف پان ترک ها رو باور کنیم رضا خان جزو به قول خودتون ملت فارسه یا غیر فارس.تو این 80 سال فارسها کی حکومت تو دستشون بوده پهلوی ها که از ملت مازنی غیر فارس اند.
بعد از انقلاب آقای خمینی که لره مهندس بازرگان ترک ،بنی صدر اصالتا اگه اشتباه نکنم همدانیه و به گفته شما همدان ترک نشینه یا فوقش لر ،نخست وزیر و رئیس جمهور و رهبر فعلی ترک بودن.قوه ی قضائیه هم که خلخالی و موسوی اردبیلی رئیسش بودن .مجلس هم که یه دوره هاشمی بود یه دوره کروبی لر.این همه نماینده مجلس ترک این هم وزیر ترک.باز بگین شوونیسم فارس ،نژاد پرستی فارس
از یه ور میگید تهران اکثریتش ترکن بزرگترین شهر آذری نشین دنیا از اون ور تیم فوتبالتون میره تهران با طرفداران شهر اکثریت ترک دعواتون میشه می گید تقصیر پان فارسهای نژاد پرسته.
پانترکان آنچنان که از حق گفتگو و تحصیل و آموزش به زبان ترکی برای آذربایجانی ها دفاع میکنند آیا از این حق به طریق مشابه در جمهوری آذربایجان و ترکیه نیز دفاع می کنند ؟ مثلا آیا تالشی ها با آن جمعیت انبوه ، تات ها ، کورت ها در جمهوری آذربایجان هم از این حق مشابه باید برخوردار گردند یا خیر؟ مثلا آیا ارامنه ، کرد ها ، زازا، عرب، آلبان، چرکس، گرجی، آبخاز، ارمنی، آرامی، بوسنی، بلغار، یونانی، لاز و چچن در ترکیه هم از این حق مشابه باید برخوردار شوند یا خیر ؟
در کشور مطلوب و هدف گذاری شده پانترکان، یعنی جمهوری آذربایجان به محض انتشار نشریه ای به زبان تالشی ( بعد از انتشار شماره نخست ) گردانندگان و نویسندگان نشریه دستگیر و زندانی می گردند. و علیرغم اینکه جمع کثیری از مردم جمهوری ارّان را تالشها و لزگها تشکیل میدهند حتی یک نشریه نیز به زبانهای قومی منتشر نمی گردد و رادیو و تلویزیون، کتاب درسی و موسیقی که دیگر امری محال است
شورای ملی تلویزیون و رادیوی جمهوری آذربایجان پخش برنامه به زبان غیر آذربایجانی در کانال‌های ملی این کشور را ممنوع کرد.
نوشیروان محرمعلی رییس این شورا اعلام کرد:این قانون از ابتدای سال 2008 اجرا می‌شود و دیگر بحثی درباره آن در شورا صورت نمی‌گیرد خبرگزاری ترند اعلام کرد: بر اساس این تصمیم، از ماه ژانویه تمام برنامه‌ها اعم از انیمیشن، فیلم، موسیقی باید به زبان آذربایجانی ارایه و پخش شود. محرمعلی خاطر نشان کرد: شورای ملی تلویزیون و رادیو، نظارت دقیق و جدی بر اجرای این مصوبه خواهد داشت و با متخلفان به شدت برخورد می‌شود
مدتی هست کففه دارم به طور ویژه ، روی تورک ها تحقیق میکنم.
به نظرم ، تورک ها ، نکاتِ بسیاری برای آموختن دارند و به نوعی ، جزءِ اسرارآمیز ترین تمدّن های بشری هستند.
خیلی دوست دارم فرصتِ این رو داشته باشم تا با فراغِ بال ، به تحقیق روی مردمِ جوامعِ مختلف بپردازم (اصولاً از مردم شناسی خوشم میاد)
توی همین مدتی که تحقیقاتِ گستردهء خودم رو آغاز کردم ، متوجهِ نکاتِ ظریفی شدم.
اینکه حکیم ابولقاسمِ فردوسی ، که البته بسیاری از اشعارِ شاهنامه رو با اشتباهاتِ فراوانی سرایش کرده! ، با این همه ، نقاطِ ژرفِ بسیاری رو هم ، در لابه لایِ اشعارِ خودش ، خواسته یا ناخواسته ، قرار داده.
و اون نقاط و عبارات ، هرکدام کلیدی برای رسیدن به گنج های معرفت و شناخت هستند
شناختِ ریشه های پنهانِ ما در این خاک.
اینکه توروک ها ، قومی بوده اند که به لطفِ برخورداری از افقِ باز و ذهنِ پویا ، خدماتِ بسیاری به بشر کرده اند. و ادبیات و فلسفهء توروک ها ، شاید بشود راهِ گریزی برای رسیدن به آرامش در این هیاهویِ خطرناکِ زمانِ ما باشد.
و ...
راستش توضیح دادنِ تمامِ چیزهایی که توی این مدت متوجه شدم ، خیلی سخته
و به نظرم ، بایستی بشه اون مطالب رو در یه کتاب! گنجاند
تازه دارم متوجه میشم که : « همه حق دارند ، و حقیقت ، چیزیست که در وجودِ همهء ما جاریست! »
پان فارسیست ها اثر مکتوب, منحصر به فرد و جهانی " دده قورقود " (قرن 5 هجری قمری) ... را که بسیار قدیمتر از زمان صفویان و به ترکی آذربایجانی است نادیده گرفته ...

افسانه دده قورقود و بی ارتباطی آن با آذربایجان
لینک
دیدگاه استاد ذکاء تبریزی پیرامون دده قورقود
لینک
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک