رسته‌ها
آذری یا زبان باستان آذربایجان
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.7
با 207 رای
این کتاب به بیگانه پرستانی که میخواهند برای آذربایجان و آذربایجانی ملیت جدا ، زبان جدا و تاریخ جدا بسازند با دلیلهای دانشمندانه و گواههای استوار پاسخ دندان شکن داده و مشت سختی بر دهان دروغگوی آنان میزند. این کتاب نشان میدهد که قومیت آذربایجان ایرانی زبانش (آذری) و تاریخش همواره با دیگر ایرانیان همبسته بوده و میباشد.
زبان آذری زبانی است از خانواده زبان‌های ایرانی غربی که در منطقه آذربایجان (آتورپاتکان) پیش از گسترش زبان ترکی رایج بوده‌است و امروزه گستره آن محدود شده‌است. بیشتر دانشمندان ایران‌شناس، در بازگویی ریشه تاریخی زبان دیرین مردم آذربایجان، باور دارند که زبان باستانی آذری بازمانده و دگرگون شده زبان مادها است و ریشه آریایی دارد که تاریخ‌دانان و جغرافی‌نویسان اسلامی آن را فارسی(ایرانی)، فهلوی و آذری خوانده‌اند.
هر چند که مطالعه بر روی این زبان سابقه طولانی در نزد شرق‌شناسان غربی دارد، اما نخستین پژوهش گسترده روی آن در ایران توسط احمد کسروی انجام گرفت. احمد کسروی تاریخ‌نویس ایرانی، در کتاب آذری یا زبان باستان آذربایجان نمونه‌هایی از این زبان و ارتباط آن را با زبان تاتی نشان داد. زبان‌شناسان با اشاره به وجود زبان‌های تاتی و هرزنی در چندین روستای آذربایجان شرقی، اردبیل، نمین، خلخال (کلور)، عنبران، پیله رود و میناباد آنها را از بقایای آن زبان باستانی می‌داند. زبان «آذری»، یکی از شاخه‌های زبان پهلوی است که پس از حمله عرب‌ها و هجوم اقوام ترک همچنان به زندگی خود ادامه داده‌است. ولی با پا گرفتن زبان ترکی در آن دیار، رفته رفته زبان «آذری» رو به سستی و نابودی نهاده‌است. گو اینکه هنوز در پاره‌ای از روستاها و بخش‌های آذربایجان نقشی و نشانی از آن باقی است.
پروفسور پیتر گلدن در صفحه ۳۸۶ کتاب خود که یکی از جامع‌ترین کتاب‌ها درباره تاریخ گروه‌های مختلف ترک چاپ شده‌است روند ترکی زبان شدن آذربایجان را به سه مرحله بخش کرده است: نخست ورود سلجوقیان و مهاجرت قبایل اغوز به ناحیه آذربایجان و آران و آناتولی، دوم حمله مغولان که بیشتر سربازان شان ترک‌تبار بودند، و سوم دوران صفویان که بسیاری از قبایل اغوز-ترکمان قزلباش از آناتولی به ایران سرازیر شدند.
آذری یا زبان باستان آذربایجان :
کسروی درباره ی انگیزه ای پرداختن به این کتاب می نویسد : “...این دفترچه داستانش آن است که سالها در میان نویسندگان ایران و عثمانی کشاکش درباره ی نژاد آذربایجانیان رفتی ،زیرا عثمانیان(دسته ژن ترک) آذربایجان را ترک شماردی ترکی بودن زبان آنجا را دلیل آوردندی . از این سوی نویسندگان ایرانی به خشم آمده تندی ها کردندی و سخنان بی سر و بن نوشتندی ....” از اینرو کسروی در این خصوص به تحقیق پرداخت، و کذب بودن ادعای ترکان را آشکار ساخت .
محمد قزوینی در خصوص این اثر می نویسد : “.... این رساله ی پنجاه و شش صفحه ی از وجنات آن معلوم است که نتیجه ماها و بلکه سالها، زحمت وتتبع است و تقریبا هر سطری از سطور کوچک آن حاکی از مطالعه ی یک کتاب بزرگ است زیرا که در این گونه مواضع بکر و تازه تا کنون کسی قلمی به روی کاغذ نیاورده است...”
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
53
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1388/04/11

کتاب‌های مرتبط

برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی آذری یا زبان باستان آذربایجان

تعداد دیدگاه‌ها:
1324
دعوا نکنید
وقتِ خودتون رو به تحقیق کردن ، بسپارید
گرچه ، بحث و گفتگوی لفظی ، برای بعضی ها ، راحت تره!
درباب حق تدریس زبان اذری
اصل پانزدهم قانون اساسی:
«زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این خط و زبان باشد ولی استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است
1-علاوه بر زبان، خط رسمی و مشترک مردم ایران هم فارسی است. به این ترتیب کتابت زبان فارسی با الفبای غیر فارسی (برای مثال، انگلیسی) در اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی ممنوع است.
2-«زبان رسمی به آن زبانی می‌گویند که در موسسات دولتی معمول است و احکام دولتی و امثال اینها باید با آن زبان باشد.» اما زبان و خط فارسی نه تنها زبان و خط رسمی که زبان و خط مشترک مردم ایران است. افتخارات بزرگ این زبان و خط از آنِ همه ایرانیان است و همه‌ی آنان نیز باید در حفظ و حراست از آن سهیم باشند. در حقیقت این زبان و خط محور همبستگی و وحدت ملی به شمار می‌رود.
3-اسناد و مکاتبات و متون رسمی (رسمی، قید اسناد و مکاتبات نیز هست) و نیز کتابهای درسی (در همه‌ی مقاطع تحصیلی) باید با خط و زبان فارسی باشد. نامه‌ها و احکام اداری، موافقت‌ نامه‌ها با کشورهای دیگر، قوانین و هر متن رسمی دیگر به همین دلیل الزاماً باید با این خط و زبان باشد. البته بدیهی است، همان گونه که به هنگام تدوین و تصویب این اصل تصریح شده است ، کتابهای درسی مربوط به زبان‌های دیگر (برای مثال، انگلیسی یا عربی) می‌تواند و باید به همان خط و زبان باشد و نه فارسی.
4-با این حال، استفاده از زبان‌های محلی و قومی در دو جا آزاد اعلام شده است؛ یکی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی و دیگری به هنگام تدریس در مدارس. مقصود از زبان‌های «قومی» زبان‌هایی است که اختصاص به محل خاصی ندارند، مانند زبان ارمنی.
5-قید «در کنار زبان فارسی» مربوط به «تدریس ادبیات آنها در مدارس» است و شامل «استفاده از زبان‌های محلی و قومی در مطبوعات و رسانه‌های گروهی» نمی‌شود. بنابراین و به عنوان مثال می‌توان تمام نشریه‌ای را با زبان آذری منتشر کرد و نیازی به آن نیست که حتماً «در کنار زبان فارسی» باشد.
قانون اساسی واصل مندرج دران درهمه پرسی موردتوافق استان های اذری زبان بوده است
این حق به تمام زبانهای محلی وقومی ایران داده شده است ولی تابه حال فقط پانترک هاازموضوع موردنظرشاکی هستند!
زبان مشترک به زبان تهران نشینان ربطی نداردکماکان که سایراقوام ایرانی بازبان های محلی خاص به این موضوع اعتراضی ندارند
حاکمیت ملی برزبان وخط فارسی تاکیددارد
ولی کلمه"ازاد"دراین اصل به اراده ی ملی یابه عبارتی قومی ومحلی تاکیدداردپس حتی انتقادی رامتوجه حاکمیت ملی نمیکندکماکان که دردانشگاه های تبریزگروه زبان وادبیات اذری به همت انهاتشکیل شده است ولی پشتیبانی حاکمیت لازم است
پس ازماست که برماست
وتنهاراه موجودهمت ملی واقدام ازطریق مجاری قانونی ست که بازحمایت تمامی احادیک ملت رامیطلبدکه نمونه ی ان راچندی پیش درمورددریاچه ی ارومیه نظاره گربودیم ونه تحریف تاریخ وغارت نوابغ وعلماویورش برهویت وفرهنگ ملی
حال به سه گروه "احمق" بایدتوجه داشت:
گروه اول(بدوی)هنوزمفهوم زبان وخط مشترک درراستای وحدت وهمبستگی ملی رادرنیافته اند
حال که حتی درمذهب انان نیزبه وحدت کلمه تاکیدشده است(واعتصموابحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا)
گروه دوم که ازدرصدحماقت بیشتری برخوردارن راه احقاق حق شان راباتوهم هجوم برزبان وخط مشترک فارسی دریافته اند
گروه سوم که ازنهایت حماقت برخوردارن تنهاراه احقاق حق شان راتجزیه وجدایی وبه تبع ان خارج شدن ازبارمسئولیتی این اصل قانون اساسی وتن دادن به قوانینی فرامرزی ست
دوستان وحدت رمزپیروزی ست
ایاکسی هست که بخواهددرهرکدام ازاین سه گروه قرارگیرد؟؟؟؟؟
باتشکروسپاس ازناظران عزیزکه تحمل فرمودند
hesan
من در کامنتهای قبلی ور جایی دیگر جواب حضرتعالی را داده ام اما مجبورم برخی را تکرار کنم
1 این حضرات دری گوی مداح چرا به همان زبان موهوم و مد نظر شما شعر نگفته اند و به دری سروده اند
2 دوست عزیز انگلیسیها با همین نظرات سالها هندیها و برخی ملل را استعمار کرده اند
3 دوست عزیز شما از افراد و نویسندگانی نام می بردی که حتی نمی دانی کی بوده اند و کارشان چه بوده و همین طور تا مطلبی باب میلت بود کپی پست می کنی
4 اما در مورد اریاییها در ایران باید به حضرتعالی برای چندمین عرض کنم که این اراجیف مال هفتاد هشتاد سال پیش بود و مورد حمایت المانها و انگلیسها تا هر کدام در منطقه به منافع خاص خود برسند
5 اگر زمانهایی در ایران اریایی بوده با تاریخی که این منطقه دارا می باشد صحبت کردن از ان کاری عبث و بیهوده است چون در حال حاضر اختلاط نژادی در این منطقه بیداد می کند و حضراتی که از نژاد اریایی حمایت می کنند باید به عقل خود رجوع کنند که ایا با این پیشینه تاریخی این امر امکان پذیر هست !!!!؟؟؟
6 و در ادامه این بحث حضرات را دعوت می کنم به چگونگی اسکان اعراب در خراسان و برخی جاهای دیگر و سیاست مولی گری امویان و عباسیان توجه نمایند
اما در باب دیگر ملل فقط درخوست می کنم که دوستان در مورد چگونگی اسکان لشکریان و تامین اذوقه و نیازهای انها تحقیق نمیند و اینکه این امر تا اواسط قاجار وجود داشته است و بحث اسرا و غیره
عزیز بحث کردن درباره ی این دروغ ها بی فایده است.این جماعت خودشان هم نمی دانند چه دارند میگویند.
اون موسسه های که نام برده در هیچ جای دنیا وجود ندارد.و شاید بتوانند تکلم موجودات فضایی به زبان ترکی (بر خلاف دیگر ادعا ها ی دیگر ) را ثابت کنند.
اینها حتی جمع و تفریق هم بلد نیستند.
در جایی میگوید زبان ترکی 2% زا زبان های دیگر تاثیر پذیرفته و در جای می گویند زبان ترکی 100% ریشه اصلی دارند(جمعا%102)
در جایی میگویند 19%زبان انگلیسی ترکی است و در جایی می گویند 83% زبان انگلیسی ریشه ی اصلی دارد. حال با همدیگر جمعشان کنید (102%)
در این صورت از هر پنج واژه انگلیسی یکی ان ترکی باشد و یا از هر هشت تا واژه ایتالیایی باید دو تای ان ترکی باشد (زبان ایتالیایی کمترین تاثیر را از زبان ها ی دیگر پذیرفته است و تقریبا همان لاتین است)
درباره ی تاثیر زبان ترکی بر فارسی هم کافی است به لغتنامه دهخدا مراجعه کنید و تعداد محدود ان ها را ببینید(حدودا 40 عدد که بیشتر ان معادل دارند و بعضی از انها هم اسم خاص هستند)
دوست عزیز به این لینک برو تا متوجه شوی این جماعت علاوه بر جشن نوروز سعی داشتند چه چیز ها و چه کسانی را به نفع خودشان مصادره کنند. که خداوند را سپاس که به اهداف شومشان نرسیدند.
عقل که نباشد جان در عذاب است
نامه ای از انگلس به مارکس
چند هفته ای است که که در پهنه ای ادبیات و هنر مشرق زمین غرق شده ام. از فرصت استفاده کرده و به آموختن زبان فارسی پرداخته ام. آن چه تاکنون مانع شده است تا به آموختن زبان عربی بپردازم، از یک سو نفرت ذاتی من به زبان سامی است و از سوی دیگر وسعت غیر قابل توصیف این زبان دشوار با حدود چهار هزار ریشه که در دو تا سه هزار سال شکل گرفته است.
بر عکس، زبان فارسی، زبانی است بسیار آسان و راحت. اگر الفبای عربی نبود که همیشه پنج، شش حرف تقریبا یک صدا تلفظ می شوند و اعراب نیز روی کلمه ها گذاشته نمی شود که دشواری هایی در خواندن و نوشتن به وجود می آورد با این حال قول می دهم که در 48 ساعت دستور زبان فارسی را فرا بگیرم. این هم به دلیل لجبازی با " پیپر" ( piper ). اگر او خیلی مایل است که با من به رقابت برخیزد، این گوی و این میدان. زمانی را که برای فراگیری زبان فارسی در نظر گرفته ام حداکثر سه هفته است. حال اگر آقای پیپر توانست در دو ماه این زبان را بهتر از من یاد بگیرد اذهان می کنم که او در زمینه ی فراگیری زبان از من به مراتب بهتر است.
برای " وایتلینگ" بسیار متاسفم که فارسی نمی داند زیرا اگر آشنایی با این زبان داشت می توانست " آن زبان جهانی را که در آرزو داشته، بیابد".
به عقیده من فارسی تنها زبانی است که در آن مفعول بی واسطه و با واسطه وجود ندارد.
در ضمن، حافظ پیر خراباتی را به زبان اصلی خواندن، لذتی دارد که مپرس- اما " سرویلیام جونز"، با عشق وافری کلمات زشت و رکیک را در اشعار حافظ به کار برده است و همان اراجیف را به عنوان مثال و شاهد در کتاب commentaras poesis asticase نقل کرده و به شعریونانی در آورده است، جالب این جاست که او ترجمه ی همان کتابش را به زبان لاتین، ماوراء وقاحت و پر از سخنان زشت و رکیک خوانده و رعایت نکردن عفت کلام دانسته. بدون شک جلد دوم از مجموعه آثار جونز درباره ی اشعار عاشقانه برای تو بسیار سرگرم کننده خواهد بود. اما بخش ادبیات فارسی به لعنت ابلیس هم نمی ارزد
سایت
pdf
البته با توجه به جریان آزاد اطلاعات در کشورما هردو ف-ی-ل-ت-ر هستن که اون دیگه به عهده ی خودتونه
A letter by Friedrich Engels, prominent philosopher of 19 century, to Karl Marx in which He speaks about persian language
Since I am in any case tied up with the eastern mummery for some weeks, I have made use of the opportunity to learn Persian. I am put off Arabic, partly by my inborn hatred of Semitic languages, partly by the impossibility of getting anywhere, without considerable expenditure of time, in so extensive a language — one which has 4,000 roots and goes back over 2,000-3,000 years. By comparison, Persian is absolute child’s play. Were it not for that damned Arabic alphabet in which every half dozen letters looks like every other half dozen and the vowels are not written, I would undertake to learn the entire grammar within 48 hours. This for the better encouragement of Pieper should he feel the urge to imitate me in this poor joke. I have set myself a maximum of three weeks for Persian, so if he stakes two months on it he'll best me anyway. What a pity Weitling can’t speak Persian; he would then have his langue universelle toute trouvie [universal language ready-made] since it is, to my knowledge, the only language where ‘me’ and ‘to me’ are never at odds, the dative and accusative always being the same.
It is, by the way, rather pleasing to read dissolute old Hafiz in the original language, which sounds quite passable and, in his grammar, old Sir William Jones likes to cite as examples dubious Persian jokes, subsequently translated into Greek verse in his Commentariis poeseos asiaticae, because even in Latin they seem to him too obscene. These commentaries, Jones’ Works, Vol. II, De Poesi erotica, will amuse you. Persian prose, on the other hand, is deadly dull
قاشق - بشقاب - قابلمه - تابه - اتراق - ییلاق - قشلاق - قشون - یورش - آقا - خانم - شلیک - دوقلو و...
فکر میکنم کافی باشد، ممنون میشوم اگر شما معادل فارسی آنها را به من بگویید

شوربختانه هنگامی که به آسانی و به اتکای پیش فرض های ناروا و خرده اطلاعات پراکنده هر پژوهشگر صاحب نام و دود چراغ خورده ای را به چوب "عاملیت شوونیسم فلان و بهمان" می رانیم بدیهی است که عرصه از اطلاعات متقن و در خور خالی می ماند تا چیزی جز تفاسیر و نظریات شخصی نادرست و بدون پشتوانه پژوهشی به جای نماند.
اساسا چنان که بزرگی اشاره کرده ؛ هر فرهنگ و زبان زنده و پویایی از فرهنگ ها و زبان های پیرامون خود تاثیر می پذیرد و تنها زبان های مرده و مهجور از این قاعده جدا هستند. بی شک زبان پارسی و فرهنگ ایرانیان در تاریخ پر فراز و نشیب خود واژگان و مفاهیم فرهنگی بسیاری به فرهنگ های پیرامون عطا کرده و در مقابل نیز وام ستانده است ، اما بسیار ساده انگارانه است اگر گمان کنیم مردمان این سرزمین تمدن ساز تا هنگام همزیستی اجباری با برخی اقوام مهاجر و مهاجم برای واژگانی ساده (همچون آقا و خانم و یورش و دوقلو و قشون و قابلمه و ...) همتایی در زبان خود نداشته اند و حتی ضمیر ساده "من" را از ایشان به عاریه گرفته اند!!
هم میهن ارجمند ، چگونه ادعای آشنایی با قاموس زبان پارسی دارید وقتی نمی دانید واژگانی همچون "سرور" و "بانو" همتایان پارسی "آقا"و "خانم" ترکی اند. اینان همچنان از واژگان پرکاربرد زبان پارسی اند و اگر در امور روزمره همتایان بیگانه ی آنها بیشتر به کار می روند تنها از آن روست که از اواخر عصر قاجار بطور رسمی بعنوان شناسه تفکیک جنسیت مردان و زنان بکار گرفته شده اند اگر نه تا کنون همچون واژگان بیگانه ی مهجوری همچون خان و خاتون و ... به محاق فراموشی سپرده شده بودند.
ایا با واژگان همزاد (دو قلو) ، تاختن (یورش) ، سپاه (قشون) ، دیگچه (قابلمه) ، گرمسیر (قشلاق) و سردسیر (ییلاق) نا آشنایید و نیز نمی دانید تا روزگاری نه چندان دور "کفچه" و "دوری" کاربرد قاشق و بشقاب را داشته اند. (نا گفته نماند تا کمتر از یک سده پیش ایرانیان همچون بسیاری از ملل شرقی برای خوراک خوردن از ظروف مشترک و دست بهره می گرفتند)
"تابه" که اساسا واژه ای پارسی است (هاء مختوم پسوند آلت است که در واژگانی همچون پیمانه ، ماله ، پایه ، دستگیره و ... نیز به کار می رود) و اگر در زبانی دیگر نیز رایج است از پارسی بدان راه یافته.
این مدعا که ضمیر اول شخص مفرد در پارسی (من) از ترکی به عاریه گرفته شده چگونه صیغه ای است؟ در آن عهدی که از ترکان نشانی در این سرزمین در میان نبود ایرانیان چگونه خود را خطاب می کردند؟
اساسا ضمائر از جمله ارکان هر زبان اند که به آسانی تحت تاثیر زبان های دیگر قرار نمی گیرند مگر این که آن زبان تحت سیطره زبان مهاجم فرو پاشیده شود. همسانی برخی واژگان در زبان های هند و اروپایی به هیچ روی به معنی راه یافتن آن از یک زبان به دیگری نیست بلکه ناشی از ریشه های مشترک آنانند (به سان واژگان پُر ، مادر ، پدر ، برادر و ... )
ضمیر ساده ی "من" (در انگلیسی Mine ، در اوستایی Mana ) نیز از واژگان کهن پارسی است که همتایان همسانی در دیگر شاخه های خانواده ی زبان های هند و اروپایی دارد و دور نیست که از زبان های آناتولیایی (شاخه ای از میان رفته از زبان های هند و اروپایی) به ترکی راه یافته باشد.
من برای حرفم دلیل آوردم و یه منبع بیطرف رو معرفی کردم و از شما خواستم برای این ادعا که در زیر میاد مدرک معتبر بیاری ولی به جای جواب دادن از هر کامنت من یه دو سه جمله انتخاب میکنی و یه چیزی میگی
کلیه ی اطلاعات زیراز موسسه ی ائی. ام. تی و آ. ام. تی که در اروپا و آمریکا واقع شده و تحت مدیریت برجسته ترین زبان شناسان اداره می شود، گرفته شده است و همه ساله گزارشهای زیادی را درباره ی زبانها منتشر می کنند و کلیه ی استانداردهای زبان شناسی از این ادارات که دولتی هستند،اعلام می شود. به اطلاعات استخراجی از این موسسات توجه کنید:
- 19% کلمات انگلیسی از زبان ترکی گرفته شده است.
- 92% کلمات فارسی از عربی و ترکی گرفته شده و مابقی بدون هیچ فرمولی تولید شده اند.
- 2% کلمات ترکی از ایتالیایی، فرانسوی و انگلیسی گرفته شده است.
- در هیچ یک از زبانهای بین المللی لغتی از زبان فارسی وجود ندارد.
- 39% کلمات ایتالیایی، 17% کلمات آلمانی و 9% کلمات فرانسوی از زبان ترکی گرفته شده است.
- 100% کلمات ترکی ریشه ی اصلی دارند.
- 100% کلمات انگلیسی، آلمانی ، فرانسوی و ترکی دارای عمق ریخت شناسی هستند.
- 83% کلمات انگلیسی ریشه ی اصلی دارند.
- جملات ترکی 2% ابهام جمله ای ایجاد می کنند....

ترکی سومین زبان زنده دنیاست ،فارسی لهجه 33 عربی است و....... این ها ادعای بزرگی هستن من نه توهینی کردم و نه حرف بی سند و مدرک آوردم از شما خواستم سایت این موسسات لینک مقاله به زبان اصلی رو بذارید ولی شما این قسمت رو نخوندید و جواب ندادید.
فارسی مثل هر زبان دیگری واژهایی رو از دیگر زبانها از جمله ترکی و عربی و... وام گرفته این موضوع از نظر من هیچ عیبی نداره.همون طور که ما علم و دانش رو از دیگران وام میگیریم.این باعث پیشرف زبان فارسی شده.اما مهمترین ویژگی زبان فارسی راحت بودن یادگیری اون توسط غیر فارس ها است .هر کسی که چند ماه تو ایران باشه راحت میتونه فارسی رو بدون لهجه صحبت کنه.این آسان بودن یادگیری زبان خیلی خیلی مهمه.من و شما از بچگی قرآن عربی میخونیم و کلی واحد درسی عربی پاس کردیم به قول دوستان شما زبان فارسی لهجه 33 زبان عربیه پس شما حتما میتونید عربی حرف بزنید و عربی رو بفهمید.واقعا اینجوریه؟؟؟؟
زبان شما هرچقدر با قاعده و قانون باشه از فرانسه که بهتر نیست.دلیل اینکه فرانسه امروز زبان رسمی دنیا نیست یکی اینه که کشورهای انگلیسی زبان فاتح جنگ (آمریکا و انگلیس) بعد از جنگ جهانی زبان انگلیسی رو زبان رسمی کردن ولی یه دلیل دیگه هم داره و اون اینکه یادگیری فرانسه خیلی مشکله ،مشکلتر از انگلیسی.اگه واژهای لاتین و فرانسه رو از انگلیسی حذف کنید چیزی به نام انگلیسی باقی نمی مونه.
اما یه نکته مهم 1400 در این مملکت غیر فارس ها حکومت کردن ولی نتونستن فرهنگ و زبان ایرانی رو تغییر بدن در 1400 سال کلی تمدن و زبان و کشور نابود شد.فرهنگ مصر با اون همه عظمت چیزی ازش نمونده ولی امروز از شبه قاره هند تا خود ترکیه تحت تاثیر فرهنگ ایرانی قرار گرفته.نوروز ،معماری ایرانی ،ادبیات فارسی و..... زبان یه قسمتی از فرهنگ هر قوم و ملتی هست
تمام ملتها و قومها دارای زبان هستن از اروپا و آمریکا و آسیا و....بگیر تا اسکیموها و قبایل وحشی آمازون.اما ازنظر فرهنگ و تمدن بین اینها از زمین تا آسمان فرقه.
تمام زبان ها که گوته ،تولستوی،فردوسی و حافظ و سعدی ندارند دارن؟؟؟؟
راستی هر کسی که برخلاف نظر شما حرفی زد شوونیست نمیشه شما همه رو شوونیست و در خدمت استعمار میدونید این زیاد خوب نیست
یادم رفت بگم ترکیه چند سال پیش سعی داشت نوروز رو به نام خودش تو یونسکو ثبت کنه که خوشبختانه این دفعه نتونست تا ببینیم در آینده برای دزدیدن کدوم قسمت از فرهنگ ما میان
نه اینکه جوابی نداشته باشم. که جواب به این سوالات بسیار آسان است. حتی از همین کامنتهای ایشان، جوابهایش در می آید. ولی من، با کسی که با این ادبیات بحث میکند، حرفی ندارم. ( دوستان افاضات ایشان را در کامنتهای قبلیشان مطالعه کنند تا با ادبیات ایشان بیشتر آشنا شوند ).
ایشان هم میتوانند از جواب ندادن من نتیجه بگیرند که حضرت آدم با زبان فارسی صحبت میکرده.

دستتان درد نکند جواب سوالم را گرفتم .(یعنی قبلا گرفته بودم و دیگر نیازی به جواب دادن نیست)
هرچند که منظورم با شما نبود اما...
خداوند این سرزمین را از سه چیز دور نگه دارد :دروغ.دشمن.خشک سالی.که هر سه در این سرزمین یافت میشود.
امثال شما جز با دروغ نمی توانید کاری را پیش ببرید و هر وقت هم که دروغتان بر ملا شد سعی در فرار از بحث میکنید.
دروغ هایی که خنده جهانیان را به دنبال دارد .این چنین افراد در پی غارت تمدن ها و ملل مختلف هستند و این دست درازی ها و غارتگری ها را بیشرمانه ادامه میدهند و و زمانی که از پاسخ گویی عاجز می مانند دست به منحرف کردن بحث و چیز های دیگر میشوند .
حال کسی که بارها در جاهای متفاوت به زبان و فرهنگ ایران زمین توهین کرده است و منطقی ترین حرفش (از نظر خودش این است که چیزی از زبان فارسی باقی نمانده است) ادعای فرهنگ و .. میکند
کسانی که تا ایران هست و تاریخ ادامه دارد مورد تنفر ایران و ایرانی هستند کسانی خودفروخته مانند ماشالله رزمی رضا براهنی و پورپیرار و کسانی که طوطی وار و به قول یکی از دوستانب کپی پیست اندیشه های باطل این منفورین ها را در فضا های فرهنگی گسترش میدهند.
کسانی که حتی تحمل این را ندارند که بشنوند شاعران ترکشان بر ضد خودشان شعر سروده است و قتی شعر را برایش می اورید سریع از کوره در رفته و بحث را به مدیران و ناظران میکشاند.
کسانی که پرچم دار نفاق و نفرت هستند و هر کس که با این افراد وارد بحث میشود از کرده ی خود پشیمان میشود.
باکی نیست خود بهتر از همه میدانند در درونشان چه چیزی میگذرد و همینطور خوب میدانند که دروغ هایشان هیچ ارزشی ندارد.
کسانی که که دوستان دیگر بهتر با اتها اشنایی دارند....
آقا اصلا ترک خوب! ترک باستانی! ترکی بهترین زبون دنیا ! ترک ها باهوش ترین آدمای دنیا !!!! من نمیدونم اونوقت می گید چرا واسه ما جک می سازید ! الان که همه دیگه فهمیدن نژادپرستی چیزی به جز اتلاف وقت نیست شما بعد از 100 سال تازه رسیدید به این قافله ! چند روز پیش یه ویدیو دیدم که توش یک دانشمند بزرگ ترک طی یک عملیات انتحاری تخت جمشید رو نیمه کاره و دروغ دونست !!! ؟؟؟؟ در ضمن بابا جان منظور از پارس فقط کسایی که الان فارسی صحبت میکنن نیس !!! اصلا زبون کلا فرق داره همه ما وقتی می خوایم اوج قدرت کشورمونو نشون بدیم به امپراتوری پارس اشاره می کنیم که ماله همه ماست ! زنده باد پارس! زنده باد آذربادگان پارسی ! جاودان ایران!!!!!!!!!!!!!!
گ
آذری یا زبان باستان آذربایجان
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک