همزاد
نویسنده:
فئودور داستایوفسکی
مترجم:
ناصر موذن
امتیاز دهید
✔️ همزاد بعد از مردم فقیر دومین رمان داستایفسکی محسوب میشود. رمان کوتاه همزاد نسبت به زمانش، بررسی شگفت انگیزی در باب روانشناسی آدمهای نابهنجار است.
قهرمان آن، گولیادکین، کارمند دولت، مبتلا به جنون افزایندهی تعقیب و آزار، به مردی برمیخورد که عیناً به او میماند و همنانم اوست. ابتدا گولیادکین با او دوستی میجوید و شغلی در ادارهی خود برایش دست و پا میکند. باقی داستان ماجرای قهرمان را با همزادش مو به مو نقل میکند. گولیادکین با غیظی رو به فزونی مشاهده میکند که او تحسین و عنایتِ بالادست ها و همکارانش را به دست میآورد، حال آنکه کوشش خودش در کسب این مزایا عبث بوده است. در ذهن پریشان او، همزاد رهبر دسیسهای علیه او میگردد و او بارها بیهوده میکوشد آن آدم گستاخ را لو بدهد. اما اتفاقات آنگونه که او انتظار دارد پیش نمیرود.
بیشتر
قهرمان آن، گولیادکین، کارمند دولت، مبتلا به جنون افزایندهی تعقیب و آزار، به مردی برمیخورد که عیناً به او میماند و همنانم اوست. ابتدا گولیادکین با او دوستی میجوید و شغلی در ادارهی خود برایش دست و پا میکند. باقی داستان ماجرای قهرمان را با همزادش مو به مو نقل میکند. گولیادکین با غیظی رو به فزونی مشاهده میکند که او تحسین و عنایتِ بالادست ها و همکارانش را به دست میآورد، حال آنکه کوشش خودش در کسب این مزایا عبث بوده است. در ذهن پریشان او، همزاد رهبر دسیسهای علیه او میگردد و او بارها بیهوده میکوشد آن آدم گستاخ را لو بدهد. اما اتفاقات آنگونه که او انتظار دارد پیش نمیرود.
آپلود شده توسط:
mahdi214
1389/11/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی همزاد
درود
با تشکر
من شخصا" شاهد بیماری بودم که بیماری همزاد پنداری داشت.:baaa:
داستایوفسکی نویسنده ای ست که دوستداران کتاب با اثاری مثل ((ابله))،(( برادران کارامازوف))،(( جنایات و مکافات)) اون رو میشناسند ..نویسنده ای که قهرمانان آثارش ادم های واخورده و غمگین جامعه هستن و فضای داستان هاش بازخوردی از روسیه قرن نوزدهمی ست..
کتاب ((همزاد)) یکی دیگه از اثار این سخنگوی خرده بورژواهای شهرنشین تا حالا چند تا اقتباس سینمایی داشته و از اون کتاب هایی هست که ترجمه های مختلفی ازش شده و لی ترجمه سروش حبیبی اش یه مزه دیگه ست و ادم با خیال راحت میشینه و میخونه تا بفهمه بالاخره حرف حساب فئودورو چی چی هست..
...............
مطب دکتر فئودور
مردی رو داریم که دچار یه بیماری عجیبه و هرجا میره خیال میکنه سایه یه نفر دنبالشه هشت و داره تعقیبش میکنه...اما این سایه کیست؟؟؟
سایه سایه خود مرد است اما طرف نمیفهمه.. خب چرا؟؟ چون طرف با خودش درگیری داره و با خودش بیگانه ست!!! (خب چیه..اینا تو کتاب نوشته) خلاصه یه وضعی هست بیا و ببین..
........
نکته کتابناکی :خوندن این کتاب در نصفه شب شدیدا توصیه میشود اونم تنها
که بعد از عقد قرارداد با روزنامه های کثیرالانتشار نوشت
من خوندم ....در مقایسه با بقیه اثارش افتضاحه