رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

جنس دوم - جلد 1

جنس دوم - جلد 1
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 178 رای
نویسنده:
مترجم:
قاسم صنعوی
امتیاز دهید
5 / 4.5
با 178 رای
✔️ در کتاب جنس دوم، سیمون دوبووار استدلال‌های خود را از طریق اگزیستانسیالیسمی فمینیستی بیان می‌کند. دوبووار به‌عنوان یک اگزیستانسیالیست باور داشت که بودن مقدم بر ماهیت است. وی به‌همین منوال استنباط می‌کند که یک انسان زن زاده نمی‌شود، بلکه تبدیل به زن می‌شود، چرا دختران از اوان کودکی، نقش‏های فرهنگی معینی را می‏پذیرند.
تز کلی کتاب، نشان دادن آن است که چگونه زنان به وسیله‏ ی تاریخ و افسانه‏ هایی تعریف و محدود شده ‏اند که آن‏ها را در جایگاهی پایین‏تر قرار می‏دهد. به باور بووار، تاریخ فرهنگی مانع از آن شده‌است که زنان آزادی خود را درک و بر اساس آن عمل کنند، اما آن‏ها می‏توانند با نفی این افسانه‏ های فرهنگی، خود را بازتعریف کنند. در مقابل، تا زمانی که زنان به مردان و سنت‏های فرهنگی اجازه دهند تا چیستی آنان را تعریف کنند، آزاد نخواهند بود. بووار استدلال‏های زیست‏ شناختی، روانشناختی، و ماده ‏گرایانه را، برای تبیین دسته‏ ای از ویژگی‏های رفتاری زنان که از کنترل فرهنگ خارج است، نفی می‏کند.

دوبووار دلیل می‌آورد که در طول تاریخ، زنان همیشه به عنوان انحراف و نابهنجاری شمرده شده‌اند. حتی مری ولستونکرفت مردها را به‌عنوان ایده‌آلی که زن‌ها آرزوی رسیدن به آن را دارند به‌حساب می‌آورد. در کتاب جنس دوم بووار می‌گوید که این طرز فکر با ادعای این‌که زنان در مقابل مردان «نابهنجار» در مقابل «هنجار» و «منحرف» در مقابل «طبیعی» هستند، جلوی پیش‌روی زنان را گرفته‌است. به‌عقیدهٔ وی برای آن‌که فمینیسم بتواند به‌جلو حرکت کند این برداشت باید از بین برود. در این‌صورت زنان درست به‌اندازهٔ مردان قادر به پیشرفت هستند.

دوبووار استدلال می‏کند که زنان، همواره «دیگری» مردان به حساب آورده شده ‏اند، و چنین ادراکی را در هویت خود درونی ساخته‏ اند. بنابراین مردان کنش‏ گرا، و زنان کنش‏ پذیر هستند. بووار بر این باور است که با وجود ساختارهای فرهنگی موجود (همچون ازدواج، مادری، روابط زن-مرد) زنان، بختی برای آزادی یا برابری ندارند. با این وجود، بووار خوش‏بین بود و عقیده داشت زنان می‏توانند زمینه‏ ی آزادی خود را فراهم کنند. آن‏ها می‏توانند افسانه‏ های فرهنگی را به چالش بکشند، می‏توانند استقلال اقتصادی بیشتری را تجربه کنند و بر تصور اشتباه پایین‏ دست بودنشان در هنر و ادبیات فائق آیند. مهم‏تر آنکه، آنان می‏توانند رابطه‏ ی برابری را با مردان تجربه کنند.
او نوشت «اگر روزی فرا برسد که زن، نه از سر ضعف، که با قدرت عشق بورزد... دوست داشتن برای او نیز، همچون مرد، سرچشمه‏ ی زندگی خواهد بود و نه خطری مرگ‏بار.»
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
libraziti
libraziti
1389/12/04

کتاب‌های مرتبط

نوپیدایی: از آشفتگی به نظم
نوپیدایی: از آشفتگی به نظم
3.5 امتیاز
از 2 رای
Wittgenstein and Analytic Philosophy
Wittgenstein and Analytic Philosophy
0 امتیاز
از 0 رای
Heidegger - A Very Short Introduction
Heidegger - A Very Short Introduction
4.8 امتیاز
از 4 رای
Wittgenstein in Exile
Wittgenstein in Exile
0 امتیاز
از 0 رای
عقل در تاریخ
عقل در تاریخ
4.6 امتیاز
از 92 رای
Parmenides
Parmenides
5 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی جنس دوم - جلد 1

تعداد دیدگاه‌ها:
44
له سیمون 50سال دوست و ملعبه ی پل سارتر بوده ولی خودش به این مفتخره.
فمنیزم نهضتی کاملا مردانه در پوشش حمایت از حقوق زنانه و 4 تا نتیجه داشت به نفع مردها
1_از آنجا که دیگه مردا با زنان ازدواج نمیکنند پس مسئولیتی هم در قبال آن زنانی که باهاشون رابگه دارن ندارند این یعنی ولنگاری مردانه راحت تر شد.
2_حق التذاذ آزاد با هر زن در حالیکه فطرت زن متفاوته ؛ مکانیزم بدن او در رسیدن به اوج لذت شبیه مردا نیست اینو که میدونین !!!! و اوصرفا با داشتن تنوع در شخص همبستر به اوج لذت نمیرسه
3_زن که حامله شد حق سقط داره یعنی هرچی بیماری و ناهنجاری جراحی (گاهی به جراحی منجر میشه)و درد و ضرر هست برای زنه ؛(فکر کن بدن یه زن تحمل چند بارسقط داره)و اینجاست که مردا راحت و آسوذه از هر رنجی هستند و اینکه مسئولیت پدری هم دیگه ندارن و خلاص
4_زنا رو وارد میدون میکنند به نفع یع کاندید مرد (مثال) و از آنها در رقابت ها به عنوان یه ابزار و نه بیشتر بهره میگیرند .کندی را رای زنان سر کار آورد و جالبه در جنگ ویتنام بدبختشون کرد.

‎واقعا کاربر عزیزمون گل کاشتن و کاکتوس در نیاد خوبه لول(طنز)....
(آغاز حرف جدی)بدن یه زن تنها به یه فرگشت کوچیک نیاز داره ؛) که بی نیاز از مرد تنها به زایش ادامه بده. . . من فکر میکنم که تنها زنان غرب فهمیدند منظور سیمون چیه و این رو دارند نشون میدند. در ضمن سیمون معشوقه سارتر بوده نه فقط یک دوست . . . برای اثبات این عشق همین ٤٠ سال کافی نیست. تمام فرانسوی ها به همین شکل زندگی میکنند، یعنی بدون تعهد کتبی. و زن انقدر قوی هست چه روحی چه مادی، که اگر در هر مرحله مورد ترک واقع بشه، نشکنه..... تو توی ایران ٦ ماه با یه دختر دوست باشی نری باهاش ازدواج کنی، میگه وای ازم سوءاستفاده کرد، وای بدبخت شدم وای افسردم وای اِل بِل... انقدر زن شرق بیچاره ناآگاهی خودش است و مرد هم همینطور که نمیدونه در یک رابطه مثلاً جنسی بیشترین لذت رو زن میبره، نه مرد، بنابراین این مرد هست که باید بگه از من سوءاستفاده سده نه زن
سیمون با همه این حرف ها میخواد اون قدرتی رو که تو از مرد تو ذهنت داری خُرد کنه، و زن رو از ضعف زنانه در بیاره و نشون بده که نه مانند مرد که بیش از مرد قدرت داره، و یکی از بزرگترین نشانه های این قدرت زایش است.‎"
(پایان حرف جدی):D
دمکراسی این نیست
که مرد نظرش را درباره‌ی "سیاست"
بگوید
و کسی هم به او اعتراض نکند
دمکراسی این است که
زن نظرش را درباره‌ی "عشق"
بگوید
و کسی هم او را نکشد!
"سعاد الصباح"
بله سیمون 50سال دوست و ملعبه ی پل سارتر بوده ولی خودش به این مفتخره.
فمنیزم نهضتی کاملا مردانه در پوشش حمایت از حقوق زنانه و 4 تا نتیجه داشت به نفع مردها
1_از آنجا که دیگه مردا با زنان ازدواج نمیکنند پس مسئولیتی هم در قبال آن زنانی که باهاشون رابگه دارن ندارند این یعنی ولنگاری مردانه راحت تر شد.
2_حق التذاذ آزاد با هر زن در حالیکه فطرت زن متفاوته ؛ مکانیزم بدن او در رسیدن به اوج لذت شبیه مردا نیست اینو که میدونین !!!! و اوصرفا با داشتن تنوع در شخص همبستر به اوج لذت نمیرسه
3_زن که حامله شد حق سقط داره یعنی هرچی بیماری و ناهنجاری جراحی (گاهی به جراحی منجر میشه)و درد و ضرر هست برای زنه ؛(فکر کن بدن یه زن تحمل چند بارسقط داره)و اینجاست که مردا راحت و آسوذه از هر رنجی هستند و اینکه مسئولیت پدری هم دیگه ندارن و خلاص
4_زنا رو وارد میدون میکنند به نفع یع کاندید مرد (مثال) و از آنها در رقابت ها به عنوان یه ابزار و نه بیشتر بهره میگیرند .کندی را رای زنان سر کار آورد و جالبه در جنگ ویتنام بدبختشون کرد.
خیلی خیلی کتاب خوبی بود
یکی از بهترین کتابایی که خوندم:x
کتاب جنس دوم چون کتاب مقدسی همواره در طول چهل‌ سال گذشته مورد استناد جنبش فمنیسم قرار گرفته و نقش‌ کتاب اصلی و مرجع را ایفا کرده است. سیمون دوبووار به عنوان اگزیستانسیالیست. وجود انسان را با طبیعت توضیح نمی دهد.او وجود انسانی را به طور آزاد در نظر می گیردو هر گاه انسان آزاد نباشد از خود می پرسد چه موقعیتی و وضعیتی باعث می شود که او از انتخاب آزاد باز بماند ..بر پایه ی این منطق دوبووار به شدت این موضوع را رد می کند که جسم زن ماهیت زن را تعیین کرده و این ماهیت باعث شده است که زن وجود کهتری داشته باشد و جنس دوم شود ..او می گوید باید موقعیت را کاوید تا به فرو دستی زن پی برد. کتاب جنس دوم راههای رهایی زن را نشان می دهد ..نشان می دهد که زن بایستی هویت خود را تعریف کند و از موقعیت اسارت بار خود فراتر رود و آماده شود که آن را در هم شکند. از نخستین سطرهای مقدمه‌اش،بووار اعلام می‌کند «حرف‌های احمقانه بسیاری در طول قرن پیش زده شده است» و پروژه خود را اعلام می‌کند:پرتوافشانی بر هرآنچه که طبق‌ فرمول فروید«قاره تاریک»را تشکیل می‌دهد.با صراحت و جسارتی که به او اجازه می‌دهد تا از تمام چیزهایی که شخصیت‌ او را می‌سازد،سخن گوید و از«کشف تقریبا چهل ساله جنبه‌ای‌ از دنیا که جلوی چشم همه قرار دارد اما هیچ کس آن را نمی‌بیند» متعجب شود. او می‌نویسد:«فکر نوشتن کتابی راجع به موقعیت خاص جنس‌ مذکر در میان بشر به ذهن هیچ مردی خطور نکرده است،مرد بودن او به خودش مربوط است.این مسئله که مرد بودن یک‌ خصوصیت نیست مورد قبول است.مرد با مرد بودنش حقانیت‌ دارد،این زن است که در اشتباه است. او ایده بنیادینی که در واقع اساس این اثر قرار گرفته است را مطرح می‌کند:«زن نسبت به مرد تفاوت پیدا می‌کند،نه مرد نسبت به زن.او نسبت به عامل اصلی،غیر ضروری است.مرد علت‌ است،مطلق است؛زن«دیگری»است.»
هیچ چیزی به هیچ انسانی علیرغم اینکه زن یا مرد باشد خدمت نمی کند! معنی این ادعا قیومیت دیگری را به عهده گرفتن است چیزی از نوع افسار دیگری را در دست گرفتن..... آن چه به انسان یاری می رساند تلاش در جهت آگاهی بیشتر است و این کمک به کسی نمی رسد مگر این که خودش آن را به دست بیاورد. سایت کتابناک تلاشی در این راستا است که جای تقدیر و تشکر فراوان دارد درست یا غلط انگاشتن اتدیشه ای به تفکر و تحقیق اندیشنده نیاز دارد . این جا کتاب را در معرض قضاوت خواننده می گزارد وبس که البته اینجا کتاب جنس دوم موجود نیست.
شخصا به خاطر آن چه موجود هست از کتابناک سپاسگزارم.
اول اینکه وقتی از فمینیسم حرف می زنیم نمی توانیم به بقیه کشورها کاری نداشته باشیم اگر فمینیسم سبب بهبود وضعیت زنان در دنیا شده یعنی خدمت کرده نه اینکه ادعای خدمت کردن داشته, و اگر میگویید توی ایران کمکی نکرده باز درست نیست. این مکتب با تاخیر به ایران رسیده و سد [b]استبداد , روحانیت و فرهنگ زن ستیز برآمده از دین را برابر خود داشته اما شرایط زنان در ایران از دوره ای که مدرسه دخترانه نبوده , حق رای نداشتند و ضعیفه خوانده می شدند به اینجا رسیده که نتیجه تلاشها ی زنان و مردان آزادیخواه و ارتباط با تمدن غرب هست.
این درست که هنوز تفاوتها بیداد می کند , قوانین زن ستیز بسیار است و بخشی از روحانیت و حکومت در تلاش برای عقبگرد هست اما این نه گناهی به گردن فمینیست هاست نه چیزی از ارزش فعالیتهای آنان کم می کند.
در زمانی که به فمینیست ها اجازه فعالیت داده نمی شود , تجمعات فمینیستی مجوز ندارند و گاهی فمینیست بودن یک جور جرم و ناسزاست بهتر است از بازی کردن نقش قربانی در انتظار نجات دهنده دست برداریم و هر کداممان خود را فمینیست بدانیم, فمینیسم یعنی من و تو به حقوقمان آگاه شویم و تا جایی که می توانیم برای آن ها تلاش کنیم , یعنی از قالبهایی که برایمان تعریف کردند و بهمان تحمیل کردند تا جایی که می توانیم بیرون بیاییم و برابری مان را باور کنیم تا به برابری برسیم.

حرفتون قبول. ممنون. ولی امیدوارم تو کشور منم هرچه زودتر این اتفاق بیافته. چند وقت پیش با یک خانمی توی تلویزیون مصاحبه میکردند، ایشون شدیدا از ورود خانم ها به عرصه ورزش انتقاد میکردند. این در حالی بود که تیم ملی تکواندو زنان، مدال آسیایی آورده بود. ایشون شدیدا ناراحت بودن و اظهار تاسف میکردند. مشکل ما فقط روحانیت و آقایون نیستند، خانم هایی هم مثل ایشون هستند که همچین نظراتی دارند که خدا میدونه کی میخواد این وضع درست بشه....:-(
اول اینکه وقتی از فمینیسم حرف می زنیم نمی توانیم به بقیه کشورها کاری نداشته باشیم اگر فمینیسم سبب بهبود وضعیت زنان در دنیا شده یعنی خدمت کرده نه اینکه ادعای خدمت کردن داشته, و اگر میگویید توی ایران کمکی نکرده باز درست نیست. این مکتب با تاخیر به ایران رسیده و سد [b]استبداد , روحانیت و فرهنگ زن ستیز برآمده از دین را برابر خود داشته اما شرایط زنان در ایران از دوره ای که مدرسه دخترانه نبوده , حق رای نداشتند و ضعیفه خوانده می شدند به اینجا رسیده که نتیجه تلاشها ی زنان و مردان آزادیخواه و ارتباط با تمدن غرب هست.
این درست که هنوز تفاوتها بیداد می کند , قوانین زن ستیز بسیار است و بخشی از روحانیت و حکومت در تلاش برای عقبگرد هست اما این نه گناهی به گردن فمینیست هاست نه چیزی از ارزش فعالیتهای آنان کم می کند.
در زمانی که به فمینیست ها اجازه فعالیت داده نمی شود , تجمعات فمینیستی مجوز ندارند و گاهی فمینیست بودن یک جور جرم و ناسزاست بهتر است از بازی کردن نقش قربانی در انتظار نجات دهنده دست برداریم و هر کداممان خود را فمینیست بدانیم, فمینیسم یعنی من و تو به حقوقمان آگاه شویم و تا جایی که می توانیم برای آن ها تلاش کنیم , یعنی از قالبهایی که برایمان تعریف کردند و بهمان تحمیل کردند تا جایی که می توانیم بیرون بیاییم و برابری مان را باور کنیم تا به برابری برسیم.
ی
نقل قول::
ک سوال بزرگ داشتم. فکر می کنید آیا فمینیسم به زن ها خدمت کرد؟
بیشتر ادعای خدمت کردن دارند تا خود خدمت کردن.....
!!!!!!!!
من نمیفهمم شما از فمنیسم چه برداشتی دارید , فمنیسم جنبش حمایت از حقوق زنان و برابری حقوق زن و مرد هست و ضد تبیعض جنسی در زمینه های مختلف اجتماعی , فرهنگی و سیاسی و... فعالیت می کند , هیچ چیز عجیب و غریب یا شیطانی! درش نیست ,اگر مخالف فمنیسم هستید پس باید طرفدار تبعیض جنسی و دنیای مردسالارانه و توسری خوردن زنان باشید!
و بله, فمنیسم به زنان خدمت کرده , در نتیجه فعالیتها و مبارزات فمنیستها بود که زنان در بسیاری از کشورها توانستند تا حد زیادی به حقوق خود آگاه شوند و به آن دست یابند, اتفاقی که در کشور ما رخ نداده و نمیخواهند رخ دهد و هرروز با یک قانون و طرح ابتکاری! و جدید سعی می کنند مانعش شوند.
دست کم خود ما زنها به جای اینکه عادت کنیم به جنس دوم بودن حقمان را بخواهیم و براش مبارزه کنیم

من مخالف فمنیسم نیستم. چیزی رو که در کشور خودم دارم میبینم رو گفتم. چی کار به کشورای دیگه دارم؟؟ در کشور ما زن همیشه جنس دوم بوده. و الان هم وضعیتی خیلی بهتر از سالهای گذشته پیدا نکرده. هر روز با تصویب یه قانون هم این وضع رو به قول شما بدتر میکنند.
جنس دوم - جلد 1
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک