رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.

تقدیر این بود که...

تقدیر این بود که...
امتیاز دهید
5 / 4
با 46 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4
با 46 رای
نگاهی به کتاب:
مینا و مهیا دو دوست جدانشدنی در عروسی همکلاسیشان با مسعود که تیپ و وضعیت مالی خوبی دارداشنا میشوند مهیا عاشق مسعود میشود ولی مسعود عاشق مینا!ووقتی جواب رد مینا را میشنود تصمیم میگیرد برای نزدکی بیشتر به مینا با مهیا ازدواج کند و مینا با هوشنگ عقد میکند ولی اندکی بعد از عقد هوشنگ مینا را طلاق میدهد چرا که مسعود با دادن پول از او چنین خواسته ، تا این که مینا با کیان آشنا میشود که رئیس کارخانه ای است که مسعود در ان کار میکند وبسیار زیباتر وپولدارتر از مسعود است و با او ازدواج میکند ولی اگر مسعود که همچنان عاشق میناست بگذارد!…
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
esmigel
esmigel
1389/12/08

کتاب‌های مرتبط

فرزانه
فرزانه
5 امتیاز
از 2 رای
عشق اونیونگ
عشق اونیونگ
3.9 امتیاز
از 7 رای
تصنیف یک عشق
تصنیف یک عشق
4.5 امتیاز
از 4 رای
نامه به کودکی که زاده شد
نامه به کودکی که زاده شد
4 امتیاز
از 2 رای
The Velvet Promise
The Velvet Promise
0 امتیاز
از 0 رای
Back to the Bedroom
Back to the Bedroom
5 امتیاز
از 2 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی تقدیر این بود که...

تعداد دیدگاه‌ها:
25
غم انگیز بود بی چاره مینا من اگه جای اون بودم هیچوقت نمی تونستم مهیا را تحمل کنم چقدرم که مهیا رو داشت
هنوز نخوندم اول داستانش برام جالب بود به همین خاطر می خوام بخونمش
تقدیر این بود که...
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک