عارفی در پاریس
نویسنده:
کامران بهنیا
امتیاز دهید
داستان "عارفی در پاریس" نوشتهی کامران بهنیا، چندین راوی دارد، اما راوی اصلی داستان مردیست به نام مجید که هرشب با زنی بیگانه به بستر میرود و شبهای خود را با لذت همآغوشی با زنان گوناگون بهپایان میرساند. از بستر بیگانه که برمیخیزد، ترجیح میدهد که صبحانه را با زن "دیروزی" آغاز نکند، بلکه در جستجوی لذت خیابانهای پاریس را زیر پا بگذارد تا با چهرهای تازه در بستری دیگر بخسبد. که دلیل آنرا در داستان چنین میخوانیم: "مدتهاست که مجید به تنهایی مطلق زمان عشقورزی معتاد است. اگر از بستری به بستر دیگر میگریزد، به این خاطر است که اسیر افسون آن لحظهای شده که از جسم خود خارج میشود و با تعجب خود را میبیند که در گوش همبسترش کلمات نامفهوم عاشقانه زمزمه میکند. مطمئن است که تمام راز هستی در تنهایی نومیدانهی این لحظه نهفته است.
این کتاب که در مجموع 110 صفحه است ، بین سال های 1995 تا 2004 در پاریس آغاز و در توکیو پایان می یابد.
بیشتر
این کتاب که در مجموع 110 صفحه است ، بین سال های 1995 تا 2004 در پاریس آغاز و در توکیو پایان می یابد.
آپلود شده توسط:
paiezan
1388/01/25
دیدگاههای کتاب الکترونیکی عارفی در پاریس
آمد و پرسید : "آخر چرا تو ی کله اش سوزن گذاشتی؟ " خدا
گفت: "برای عشق ! آخر این مخلوق من قرار است دوست
داشته باشد. دوست داشتن هم بدون زجر کشیدن ممکن نیست .
باید بتواند زجر بکشد. باید بتواند حس کند که کله اش پر از
سوزن است.
لطفا درستش کنید