دالان بهشت
نویسنده:
نازی صفوی
امتیاز دهید
441 صفحه
نازی صفوی در کتاب دالان بهشت، داستان زندگی دختری از خانوادهای بازاری به اسم مهناز را روایت میکند. مهناز در خانوادهای مذهبی بزرگ شده است و زندگی راحتی دارد. پسر همسایهشان محمد عاشقانه او را دوست دارد. محمد از مهناز زمانیکه تنها 17 سال دارد خواستگاری میکند و این دو زندگی مشترک خود را آغاز میکنند. اما سن کم مهناز باعث بروز رفتارهای ناشیانه از او میشود. رفتارهای خام اخلاقی، عاطفی و فرهنگی مهناز باعث بههم خوردن رابطهی آنها میشود. محمد پس از طلاق به خارج از کشور مهاجرت میکند. در تمام سالهایی که او در خارج از کشور هست مهناز به اشتباهات خود در زندگی مشترکش فکر میکند و سعی دارد شخصیت خود را رشد دهد. محمد بعد از 8 سال به ایران باز میگردد. این دو همدیگر را ملاقات میکنند و متوجه میشوند همچنان عاشقانه یکدیگر را دوست دارند.
بیشتر
نازی صفوی در کتاب دالان بهشت، داستان زندگی دختری از خانوادهای بازاری به اسم مهناز را روایت میکند. مهناز در خانوادهای مذهبی بزرگ شده است و زندگی راحتی دارد. پسر همسایهشان محمد عاشقانه او را دوست دارد. محمد از مهناز زمانیکه تنها 17 سال دارد خواستگاری میکند و این دو زندگی مشترک خود را آغاز میکنند. اما سن کم مهناز باعث بروز رفتارهای ناشیانه از او میشود. رفتارهای خام اخلاقی، عاطفی و فرهنگی مهناز باعث بههم خوردن رابطهی آنها میشود. محمد پس از طلاق به خارج از کشور مهاجرت میکند. در تمام سالهایی که او در خارج از کشور هست مهناز به اشتباهات خود در زندگی مشترکش فکر میکند و سعی دارد شخصیت خود را رشد دهد. محمد بعد از 8 سال به ایران باز میگردد. این دو همدیگر را ملاقات میکنند و متوجه میشوند همچنان عاشقانه یکدیگر را دوست دارند.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی دالان بهشت
------------
اما...
تو روانشناسی به این میگن عقده فینگول:D:xmas::xmas::xmas:
حالا من تبلیغات کذب می کنم دیگه؟
می گم بهت...وایسا... جرئت داری یکبار دیگه کلمه مورد علاقه ات رو تو کتابناک بیار...
تموم می شه دنیای فینگول ها...
:D:D:D
دوستان کاری داشتن میتونن به من بگن نه به مدیر (حالا جنبه رو داری ) ... به این میگن end تلاش . .. دو سال زحمت مدیران سایت با نیم سال فعالیت من تو سایت یکی شده . . دوره آخر الزمانه دیگه . .:baaa::baaa::baaa::baaa:
میگم سولی جون هنوز سومی ؟ آخی . . . تلاش هم خوب چیزیه ها . . .رضا جون واقعاً اف داره . . . مدیر پایین تر از publisher باشه . . :D
بنده با این مقام دیگر خدا را بنده نخواهم بود . . کلاً الان happy هستم . . . :inlove::inlove::inlove:
دیبا جون هنوز خیلی کار داره تا به این درجات نائل بشی . . . مجتبی جون صحاف شما باید من رو الگوی خود قرار بدی تا بتونی پیشرفت داشته باشی . .
احد جون هنوز کارشناسان دارن تحقیق میکنن ببینن چجوری شده که اینجوری شده . . دارن آخرین ساعات کار کتابناک رو از روی جعبه سیاهش چک میکنن اشتباهی صورت نداده باشه . . .
وای که چقدر این هفته خوب بود . .چقدر به من خوش گذشت . . پولدار هم شدم . .. کلی پول به جیب زدم . .
پول سهام عدالت رو برای فرهنگی ها ریختن . . . شاگردم پول کلاس خصوصی رو به حسابم ریخت (البته گفتم نمیخواد به زور ریخت )
کادوهای تولدم. . . پول تبلیغات اینترنتی که تو وبلاگم گذاشته بودم به موعدش رسید و . . .
کاش هر هفته اینجوری باشه . .
سولماز میگفت هر کتابی بخونه تا یه مدت درگیرش میشه منم اینجوریم.
اعصابم رو از سر راه نیاوردم که!;-(;-(
میشه بگی خوب تموم میشه یا بد؟
من از بس کتاب های مودب پور رو خوندم و آخرشون بد تموم شده و ناراحت شدم که الآن اصلا حوصله ی ناراحت شدن رو ندارم:D
میشه بگین آخرش خوب تموم میشه یا بد؟:stupid:
باید گریه کنم:D یا بخندم؟:inlove:;-(:stupid: