رسته‌ها
با توجه به وضعیت مالکیت حقوقی این اثر، امکان دانلود آن وجود ندارد. اگر در این باره اطلاعاتی دارید یا در مورد این اثر محق هستید، با ما تماس بگیرید.
یاسمین
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 512 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.3
با 512 رای
492 صفحه

یاسمین، روایتی از عشق و شرافت که همچون باقی آثار م. مودب پور از جان مایه ی طنز و تراژدی در کنار هم برخوردار است. قهرمان اصلی داستان ، پسری است به نام بهزاد که به عنوان تنها پسر یک خانواده ی فقیر و تنگدست، سختی های زندگی را در کنار خانواده تحمل می کند. خانواده ای که خیلی زود از بهزاد گرفته می شود و او مجبور است یکه و تنها بار این زندگانی پر مشقت را به دوش بکشد. حالا فقط اندوخته ی محدودی از دارایی خانواده برای نوجوانی که آخرین سال تحصیل در دبیرستان را می گذراند باقی مانده تا با آن روزگار سخت و دشوار خود را طی کند.
اما داستان تازه شروع شده و حالا شاهد قصه ی بهزادی هستیم که سال آخر پزشکی را می گذراند. نویسنده برای ایجاد کاراکتر بهزاد سنگ تمام گذاشته و صفات مختلفی را برای او در نظر گرفته و در خلال سطرها می توان دید که بهزاد شخصیتی پاک و صادق و با ایمان دارد و به دلیل مشکلاتی که در زندگی متحمل شده، بسیار خودساخته است و به این راحتی در برابر سختی ها جا نمی زند. او همچنین با وجود اینکه از مشکلات مالی عدیده برخوردار است اما بسیار با عزت نفس بوده و در عین حال بخشنده است. کم کم در طول داستان شخصیت های دیگری همچون کاوه و آقای هدایت هم به قصه ی بهزاد اضافه می شوند که هر دو از دوستان صمیمی او خواهند بود. اما جرقه ی اصلی داستان، آشنایی بهزاد با دختری به نام فرنوش است که این جرقه به تدریج، آتش عشقی سوزان را در قلب های پریشان آن ها روشن می کند. اما سرنوشت این آتش، آتشی که هم چراغ راه بهزاد بود و هم گرمابخش روحش، در ادامه ی داستان مشخص می شود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
آپلود شده توسط:
amin420
amin420
1387/11/06

کتاب‌های مرتبط

آلاله
آلاله
5 امتیاز
از 2 رای
کوته فکران جامعه
کوته فکران جامعه
4.1 امتیاز
از 7 رای
گلدن آرک
گلدن آرک
3.8 امتیاز
از 12 رای
بحران
بحران
4.2 امتیاز
از 10 رای
سه تار
سه تار
4.3 امتیاز
از 163 رای
گل آقا
گل آقا
4.4 امتیاز
از 8 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی یاسمین

تعداد دیدگاه‌ها:
274
من 3 -4 سالی هست کتاباشو میخونم
یه جورایی باهاشون زندگی کردم
اگه الان تازه قرار بود بخونم واسم داستاناش خیلی مسخره و یک نواخت بود اما چون باهاش بزرگ شدم واسم مقدسه
همش
بخصوص پریچهرش
بهترین کتابشه
وای خدا
چقدر زیر دوش حموم اولین باری که تمومش کردم گریه کردم....
متاسفانه فایلو باز نکرد سیستم من نمیدونم چرا
من که خیلی خوشم اومد به خصوص از شخصیت کاوه.:))اخرشیلی غم انگیز بود.:((فقط من نفهمیدم شغل بهزاد چی بود:پزشک یا مهندس؟همینطور اسماش>هادی یا بهزاد؟بیدار یافرنوش؟:-(
کتابی بود که خیلی قشنگ شروع شد و ادامه یافت ولی اخرش خیلی بد تموم شد.من خیلی گریه کردم :((:((:((ولی بد تر از این پایان کتاب گندم بود.(?(?)(?)
این کتابشو نخوندم.
اما از نویسنده اش خوشم میاد.8-)
من چند تا ابهام داشتم:
1- اسم شخصیتهای داستان... بهزاد یا هادی / فرنوش یا بیدار؟؟؟:D
2-شغل کاوه و بهزاد: دکتر یا مهندس؟؟؟:D
یکی از کتابایی که اصلا ارزش خوندن نداره. اگه هم این کتابو خوندین، کتاب دیگه ای از این نویسنده نخونین
یاسمین
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک