سفرنامه خوزستان رضاشاه
نویسنده:
رضا شاه
امتیاز دهید
سخنان رضاشاه پهلوی به خامه فرج الله بهرامی
سفرنامه خوزستان در سال 1303 هجری خورشیدی مصادف با 1924 میلادی نوشته شده است و یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ صد سال گذشته ایران را گام به گام دنبال می کند. سفرنامه مازندران، در سال 1305 یک سال پس از پادشاهی رضا شاه نوشته شده است. آن دو سفرنامه در همان زمانها انتشار محدودی یافت و نایاب بود، تا در اواخر پادشاهی محمد رضا شاه به مناسبت "آئین ملی بزرگداشت پادشاهی پهلوی" (1354، 1975م) از سوی مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی بار دیگر منتشر شدند و در سال 1383 توسط "نشر تلاش" در خارج کشور تجدید چاپ گردید.
بیشتر
سفرنامه خوزستان در سال 1303 هجری خورشیدی مصادف با 1924 میلادی نوشته شده است و یکی از مهم ترین رویدادهای تاریخ صد سال گذشته ایران را گام به گام دنبال می کند. سفرنامه مازندران، در سال 1305 یک سال پس از پادشاهی رضا شاه نوشته شده است. آن دو سفرنامه در همان زمانها انتشار محدودی یافت و نایاب بود، تا در اواخر پادشاهی محمد رضا شاه به مناسبت "آئین ملی بزرگداشت پادشاهی پهلوی" (1354، 1975م) از سوی مرکز پژوهش و نشر فرهنگ سیاسی دوران پهلوی بار دیگر منتشر شدند و در سال 1383 توسط "نشر تلاش" در خارج کشور تجدید چاپ گردید.
آپلود شده توسط:
persianking
1389/08/09
دیدگاههای کتاب الکترونیکی سفرنامه خوزستان رضاشاه
من حوصله بحث طولانی تاریخی که در آن یک نفر اسامی و تاریخچه زندگی می آورد و دیگری آن آدمها را مجکوم می کند و یک چرخه بی فایده می سازد را ندارم
اما یک نکته کلی با توجه به مجموع کامنت های پهلوی پرستانه شما می گویم: اینکه کار غلط یک عده را با کار غلط عده ای دیگر توجیح می کنید یعنی به جای دفاع از عملکرد یک طرف ضعف های دشمنش را بیان می کنید یک سیاست نخنماست. می گویند چرا اینقدر زندانی دارید می گوید دشمنمان تعداد زندانیانش بیشتر است! می گویند چرا وطن را به غرب فروختی می گوید دشمنمان می خواست به شرق بفروشد!
وطن فروش منظورتان رضا شاه هست که قرارداد ننگین دارسی را برای اربابش تمدید کرد و برایش راه آهن ساخت ؟ منظورتان رضا شاه است که دشت ناامید را داد که آرارات را داد ؟ والا من وطن فروش تر از رضا شاه آنزمان سراغ ندارم
رضا شاه هنگام خوابیدن روی زمین میخوابید تا بفهمه مردمش با چه سختی های در زندگیشون روبه رو بودن ..تا درکشون بکنه..
[/quote]
من اصلا علاقه ای به کامنت گذاشتن ندارم اما بعضی حرف ها را هیچ جوره نمی شود نادیده گرفت!
رضا شاه اگر روی زمین می خوابید به خاطر عقب ماندگی اش بود. همچنان که برای فرزندانش همسر تعیین می کرد و پدرسالاری می کرد و ...
در کل یک انسان با درک و شعور سنتی بود که ظاهر مدرن از خودش می ساخت و می خواست خودش را رنگ غربی ها کند ولی عملا از اینکه فرهنگ و تمدن غرب چه بود هیچ نمی دانست
این خدمتاش هم که دائم می گویید توی سرش بخورد! او ریشه دموکراسی در ایران را خشکاند. خدماتش بیشتر شبیه یک ارباب است که ملک خودش را آباد می خواهد! مگر ایران ملک پدرش بود؟
قبل از او حکومت قاجار ضعیف بود و فقط به سلطنت رضایت داده بود و سهمی در حاکمیت نمی خواست. روحانیت یک موضع سنتی داشت که قابلیت حک.مت سیاسی را در خود نمی دید...
ایران یک مجلس توپا داشت که می رفت تا جامعه سنتی و شبکه ای ایران را به صورت شکل مدرنش تجسم دهد (که در این میان روشنفکران هم سهمی داشتند). او این حرکت واقعی پیشرفت را متوقف کرد و در عوض شروع به بزک کردن احمقانه شهرها و مردم ایران به سبک اروپایی کرد. اما ای دوستان که از خدماتش می گویید اگر بخواهم مثالی بزنم که شاید به خود بیاییید او یک زیبایی باطنی را که در حال بروز بود به گند کشاند و به جایش با یک آرایش نخ نما روی آن را تف مال کرد. این آرایش نمی ماند (رو به زوال است) اما آن زیبایی ماندگار و پایدار بود.
این وطن پرستیش هم که به نظر من همانگونه که گفتم مثل ارباب و ملک است، نظر شما را هم که قبول کنیم که عشقش و علاقه اش به ایران بود (هیچ کس نمی تواند از نیات کسی آگاه باشد) باز هم دوستیش مثل دوستی خاله خرسه بود.
قتل که به کنار، اگه اشتباه نکنم حتی اولین سوء قصد(نافرجام) هم بعد از رضا شاه بود:-(
"رضا شاه یک شخص وطن پرست بود و در واقع گاهی اوقات به قدری دچار احساسات وطن پرستی می شد که مثلا اگر کسی می گفت سوئیس از ایران دریاچه های بیشتری دارد ، او ناراحت می شد و می گفت:
نخیر ایران دریاچه های بیشتری دارد"
با این اوصاف نباید گناهان اوراهم نادیده گرفت.
گناهانی مثل : سرکوب و دستگیری و زندانی کردن آزادی خواهان ، شکستن قلم روزنامه نگاران و فرهیختگان و البته نهادینه کردن استبداد در ایران...
[/quote]
رضا شاه ادم مستبدی بوده ولی خدماتش زیاد بود ....
رضا شاه هنگام خوابیدن روی زمین میخوابید تا بفهمه مردمش با چه سختی های در زندگیشون روبه رو بودن ..تا درکشون بکنه..:-)
این داستان استبداد هم فکر کنم ید طولانی داره در تاریخ ایران!
قتل کسروی که در دوره رضاشاه اتفاق نیفتاد برادر من!