رسته‌ها
چشمهایش
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 2616 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 2616 رای
چشمهایش، شاخص ترین اثر بزرگ علوی است. این کتاب روایت یکی از دوستداران نقاش معروفی به نام "ماکان" است که به دنبال راز مرگ مشکوک استاد در تبعید است. در خلال داستان آقای ناظم همان دوستدار استاد حدس می زند که راز مرگ استاد در یکی از تابلوهای ایشان که به خط خود استاد "چشمهایش" نامیده شده و در شخصیت مدل این اثر نهفته است. پس از آن سعی می کند با پیدا کردن زن به تصویر کشیده شده در تابلو به این راز دست پیدا کند و برای این کار ناظم مدرسه نقاشی ای می شود که آثار ماکان در آن به نمایش در آمده است. در ادامه با پیدا شدن فرنگیس پرده از راز مرگ ماکان برداشته می شود.

بزرگ علوی در این رمان روش استعلام و استشهاد را به کار برده، روشی که چند اثر دیگر او را نیز شکل داده است. این شیوه بیشتر در ادبیات پلیسی معمول است. یعنی کنار هم نهادن قطعات منفصل یک ماجرای از دست رفته و ایجاد یک طرح کلی از آن ماجرا به حدس و قرینه. بدین ترتیب یک واقعه گذشته به کمک بازمانده‌های آن نوسازی می‌شود. اشارات تاریخی بزرگ علوی نیز بحث‌ها برانگیخته: استاد ماکان گاهی شبیه کمال الملک است. رییس شهربانی، سخت به «آیرم» شباهت دارد. اما هیچکدام دقیقاً الگوی واقعی شان نیستند. این کار فقط برای خلق فضا انجام شده است. نثر منظم و سیال نویسنده در قیاس با معاصرانش بسی امروزی می‌نماید. این کتاب از آثار معدود فارسی است که در مرکز آن یک زن با تمام عواطف و ارتعاشات روانی و ذهنی قرار گرفته است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
216
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
hamid
hamid
1387/07/16

کتاب‌های مرتبط

مسیر سخت با تو بودن
مسیر سخت با تو بودن
5 امتیاز
از 1 رای
Rose in Bloom
Rose in Bloom
5 امتیاز
از 3 رای
جاده منتهی به لس آنجلس
جاده منتهی به لس آنجلس
4.2 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی چشمهایش

تعداد دیدگاه‌ها:
257
بسیار زیبا بود زیباترین رمانی بود که من خوندم

به من نگاه می کنی. تاب نمی‌آورم. چشمهایم را به هر سو بگردانم باز، باز می‌گرداند چشمهایت آنها را به سوی خود. آدمک کوچکی را می بینم که تاب نگاه ِ زیبایت را ندارد.
دوست دارم بخونمش
اما حیف الان توی امتحانها هستیم
با آثار دیگر استاد آشنایی دارم اما طعم این یکی را نچشیده ام
این بار یا بمان و نرو یا برو نیا
تا کی همیشه سست خداحافظی کنیم
من خسته ام از این همه تکرار یک مسیر
اینک بمان درست خداحافظی کنیم
می خواستم جواب سلام از تو بشنوم
حالا که میل توست خداحافظی کنیم
وقتی که دست مان یکی و قلبمان دوتاست
باید که دست شست ، خداحافظی کنیم
وقتی سلام بوی رفاقت نمی دهد
بهتر که در نخست خداحافظی کنیم
هر طور مایلی تلفن میل یا پیام
یا از طریق پست خداحافظی کنیم

نگارش چشمهایش اگرچه مانند تمام نوشته های علوی مملو از سادگی بعضا پر ایراد است اما جذبه بسیار داستان بر تمام اما و اگرهای نثر علوی سرپوش می گذارد . هرجند که با دو بار خواندن این داستان هنوز سر کشش مستتر در آن را پیدا نکرده ام . شاید آنچه خوانده ام قبل از داستان بودن یک خاطره زیبا از زندگی بزرگ علوی است با اعتقاد به اینکه "هر چه از دل برآید لاجرم بر دل نشیند "
داستان و شیوه ی روایتش بسیار تحسین بر انگیز است. به نظرم سیستم ثبت سایت مشکل داره نتونستم به عنوان کتاب مورد علاقم امتیاز کامل بدم و ثبتش کنم.

"راز چشمهایش خیلی ها را به شگفتی واداشته و راز بودن و نبودنش"
سه سال پیش وقتی برای اولین بار "چشمهایش رو خوندم" از استاد بدم اومد، اواسط داستان دلم به حال هر دوشون سوخت و در آخر ...

ســـیـاه تـرین
نقـطه یِ زندگی م

چـشــــمهایـش

به نظرم داستانش تکراری بود ولی برام خیلی عجیبه که هنوز درباره شخصیت زن ناشناس یا همون فرانگیس فکر میکنم
با سلام
شاید چشم هایش اولین کتابی باشه که خوندم خیلی باهاش خاطره دارم مخصوصا برای فرار کردن از زنگ ریاضی کتاب رو زیر میز جاسازی می کردم و و دور از چشم معلم می خوندمش.
چشمهایش
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک