از آلاشت تا آفریقا
نویسنده:
خسرو معتضد
درباره:
رضا شاه
امتیاز دهید
رضا شاه پهلوی از کودکی تا سلطنت، از سلطنت تا سقوط، دوران تبعید مدرس، دوربان، ژوهانسبورگ
برگرفته از متن کتاب:
برف میبارید؛ سرما بیداد میکرد. زمستان خیال رفتن نداشت. با اینکه ماه حمل بود، حوت با برف و برودت و یخبندان خود همچنان ادامه داشت.
کاروانیان سالمند، چاروادارهای مازندرانی و ترک که میان آمل - لاریجان و تهران بار و مسافر حمل میکردند با نگرانی و حیرت میگفتند که سی سالی است چنین بهاری را به یاد نمی آورند.
بارشان برنج و زغال، یعنی عمدهترین سوخت زمستانی مردم دارالخلافه تهران بود و مسافرانی که چارواداران آنان را به تهران میآوردند، از زیارت مشهد مقدس باز میگشتند. در میان سلسله کوههایی بلند و سر بر آسمان کشیده، کتل امامزاده هاشم در مرتفعترین گردنه پس از آبعلی، نرسیده به پلور لاریجان، تنها امید و مایه پشتگرمی مسافران هراز بود. در آن روزگار بهار سال ۱۲۵۷ ه.ش، راهی که از رودهن به سوی لاریجان میرفت کوره راهی مالرو بود که در ارتفاعات گردنه امامزاده هاشم به صعبالعبورترین و خطرناکترین راه ارتباطی تهران با مازندران بدل میگشت و بویژه در زمستانها بر اثر بارش برف و سقوط بهمنهای سنگین، اغلب مسدود میشد.
اما چارواداران مازندرانی ناچار بودند چه در بهار و تابستان و چه در پاییز و زمستان از این معبر کوهستانی خطرناک با آن مسیر لغزنده و ترسناکش عبور کنند، زیرا کیسههای برنج و زغال چوب مازندران بایستی به هر ترتیبی بود به پایتخت میرسید. به خصوص زغال مازندران که کرسی خانه ها را گرم میکرد، حیاتی ترین سوخت مردم تهران به شمار می رفت...
برگرفته از متن کتاب:
برف میبارید؛ سرما بیداد میکرد. زمستان خیال رفتن نداشت. با اینکه ماه حمل بود، حوت با برف و برودت و یخبندان خود همچنان ادامه داشت.
کاروانیان سالمند، چاروادارهای مازندرانی و ترک که میان آمل - لاریجان و تهران بار و مسافر حمل میکردند با نگرانی و حیرت میگفتند که سی سالی است چنین بهاری را به یاد نمی آورند.
بارشان برنج و زغال، یعنی عمدهترین سوخت زمستانی مردم دارالخلافه تهران بود و مسافرانی که چارواداران آنان را به تهران میآوردند، از زیارت مشهد مقدس باز میگشتند. در میان سلسله کوههایی بلند و سر بر آسمان کشیده، کتل امامزاده هاشم در مرتفعترین گردنه پس از آبعلی، نرسیده به پلور لاریجان، تنها امید و مایه پشتگرمی مسافران هراز بود. در آن روزگار بهار سال ۱۲۵۷ ه.ش، راهی که از رودهن به سوی لاریجان میرفت کوره راهی مالرو بود که در ارتفاعات گردنه امامزاده هاشم به صعبالعبورترین و خطرناکترین راه ارتباطی تهران با مازندران بدل میگشت و بویژه در زمستانها بر اثر بارش برف و سقوط بهمنهای سنگین، اغلب مسدود میشد.
اما چارواداران مازندرانی ناچار بودند چه در بهار و تابستان و چه در پاییز و زمستان از این معبر کوهستانی خطرناک با آن مسیر لغزنده و ترسناکش عبور کنند، زیرا کیسههای برنج و زغال چوب مازندران بایستی به هر ترتیبی بود به پایتخت میرسید. به خصوص زغال مازندران که کرسی خانه ها را گرم میکرد، حیاتی ترین سوخت مردم تهران به شمار می رفت...
آپلود شده توسط:
souba
1404/09/01
دیدگاههای کتاب الکترونیکی از آلاشت تا آفریقا