خلاصه کتاب دوزخیان روی زمین
نویسنده:
فرانتس فانون
امتیاز دهید
کاوشی عمیق در تاثیرات روانشناختی پدیده استعمار
معرفی کتاب دوزخیان روی زمین:
خلاصه کتاب «دوزخیان روی زمین» (The Wretched of the Earth) مروریست بر اثر شاخص «فرانتس فانون» (Frantz Fanon)، روانپزشک و نظریهپرداز سیاسی متولد مارتینیک است که در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. فانون که در جنگ استقلال الجزایر نیز شرکت داشت، در این کتاب تاثیرگذار به بررسی عمیق آثار استعمار بر جوامع استعمارزده و مبارزات ضداستعماری میپردازد.
این کتاب که یکی از مهمترین آثار در زمینه مطالعات پسااستعماری محسوب میشود، به تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی خشونت استعماری، فرآیند استعمارزدایی و چالشهای پیش روی ملتهای تازه استقلالیافته میپردازد. فانون در این اثر، نقش روشنفکران بومی، اهمیت فرهنگ ملی و ضرورت مبارزه برای رهایی را با نگاهی عمیق و انتقادی بررسی میکند.
بخشی از محتوای کتاب دوزخیان روی زمین:
«استعمار تنها با زور اسلحه سرزمینها و مردم را تحت سلطه نگه نمیدارد. ارتش استعمارگر با کمک نیروی پلیس و ماموران گمرک، زبان استعمارگر را تحمیل میکند و نه تنها با حضور خود، بلکه با نظام اقتصادی و آموزشی نیز این سلطه را تثبیت میکند. در دنیای استعمار، معلم مدرسه و افسر ارتش، این «سخنگویان» قدرت استعماری، با یک زبان با بومیان سخن میگویند: زبان خشونت ناب. آنها از بومی نمیخواهند که انسان باشد؛ آنها میخواهند او را به حیوانی تبدیل کنند. آنها مدام به او یادآوری میکنند که باید جایگاه خود را بشناسد، که نباید از محدودهای که برایش تعیین کردهاند پا فراتر بگذارد. در این نظام، بومی موجودی است که باید رام شود، باید یاد بگیرد که چگونه در سایه زندگی کند و هرگز خواهان نور نباشد. این است منطق نظام استعماری: خلق موجوداتی که دیگر رویای آزادی در سر ندارند.
جهان استعماری، جهانی است دوپاره که هیچ نقطه مشترکی میان دو بخش آن وجود ندارد. مرز میان این دو بخش را پادگانها و کلانتریها مشخص میکنند. در مستعمرات، مخاطب رسمی و نماینده قانونی استعمارگر، ژاندارم یا سرباز است. در جامعهای که بر اساس استثمار سازمان یافته، استعمارگر با زبان خشونت ناب سخن میگوید و هرگز تلاش نمیکند این زبان را بزک کند. او از حق خود دفاع نمیکند؛ او آن را با نیروی توپخانهاش تحمیل میکند. شهر استعمارگر، شهری است روشن، آسفالتشده، سیراب و سیر، شهری تنبل و انباشته از خوراکیهای خوب. شهر استعمارگر، شهر سفیدپوستان و خارجیهاست. شهر بومیان، یا به اصطلاح شهر سیاهان، دهکده بومیان، مدینه عربنشین، جایی است گرسنه، گرسنه نان، گرسنه گوشت، گرسنه کفش، گرسنه زغال، گرسنه نور. شهر بومیان، شهری است چمباتمهزده، شهری که روی زانوهایش نشسته، شهری غرق در لجن.»
معرفی کتاب دوزخیان روی زمین:
خلاصه کتاب «دوزخیان روی زمین» (The Wretched of the Earth) مروریست بر اثر شاخص «فرانتس فانون» (Frantz Fanon)، روانپزشک و نظریهپرداز سیاسی متولد مارتینیک است که در سال ۱۹۶۱ منتشر شد. فانون که در جنگ استقلال الجزایر نیز شرکت داشت، در این کتاب تاثیرگذار به بررسی عمیق آثار استعمار بر جوامع استعمارزده و مبارزات ضداستعماری میپردازد.
این کتاب که یکی از مهمترین آثار در زمینه مطالعات پسااستعماری محسوب میشود، به تحلیل روانشناختی و جامعهشناختی خشونت استعماری، فرآیند استعمارزدایی و چالشهای پیش روی ملتهای تازه استقلالیافته میپردازد. فانون در این اثر، نقش روشنفکران بومی، اهمیت فرهنگ ملی و ضرورت مبارزه برای رهایی را با نگاهی عمیق و انتقادی بررسی میکند.
بخشی از محتوای کتاب دوزخیان روی زمین:
«استعمار تنها با زور اسلحه سرزمینها و مردم را تحت سلطه نگه نمیدارد. ارتش استعمارگر با کمک نیروی پلیس و ماموران گمرک، زبان استعمارگر را تحمیل میکند و نه تنها با حضور خود، بلکه با نظام اقتصادی و آموزشی نیز این سلطه را تثبیت میکند. در دنیای استعمار، معلم مدرسه و افسر ارتش، این «سخنگویان» قدرت استعماری، با یک زبان با بومیان سخن میگویند: زبان خشونت ناب. آنها از بومی نمیخواهند که انسان باشد؛ آنها میخواهند او را به حیوانی تبدیل کنند. آنها مدام به او یادآوری میکنند که باید جایگاه خود را بشناسد، که نباید از محدودهای که برایش تعیین کردهاند پا فراتر بگذارد. در این نظام، بومی موجودی است که باید رام شود، باید یاد بگیرد که چگونه در سایه زندگی کند و هرگز خواهان نور نباشد. این است منطق نظام استعماری: خلق موجوداتی که دیگر رویای آزادی در سر ندارند.
جهان استعماری، جهانی است دوپاره که هیچ نقطه مشترکی میان دو بخش آن وجود ندارد. مرز میان این دو بخش را پادگانها و کلانتریها مشخص میکنند. در مستعمرات، مخاطب رسمی و نماینده قانونی استعمارگر، ژاندارم یا سرباز است. در جامعهای که بر اساس استثمار سازمان یافته، استعمارگر با زبان خشونت ناب سخن میگوید و هرگز تلاش نمیکند این زبان را بزک کند. او از حق خود دفاع نمیکند؛ او آن را با نیروی توپخانهاش تحمیل میکند. شهر استعمارگر، شهری است روشن، آسفالتشده، سیراب و سیر، شهری تنبل و انباشته از خوراکیهای خوب. شهر استعمارگر، شهر سفیدپوستان و خارجیهاست. شهر بومیان، یا به اصطلاح شهر سیاهان، دهکده بومیان، مدینه عربنشین، جایی است گرسنه، گرسنه نان، گرسنه گوشت، گرسنه کفش، گرسنه زغال، گرسنه نور. شهر بومیان، شهری است چمباتمهزده، شهری که روی زانوهایش نشسته، شهری غرق در لجن.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/11/02
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب دوزخیان روی زمین