خلاصه کتاب موش ها و آدم ها
نویسنده:
جان اشتاین بک
امتیاز دهید
معرفی کتاب موش ها و آدم ها:
خلاصه کتاب «موش ها و آدم ها» (Of Mice and Men) حاوی پیام اصلی اثر برجسته «جان اشتاینبک» (John Steinbeck)، نویسنده خوشنام آمریکایی است که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. اشتاینبک که بعدها جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد، این رمان کوتاه اما تاثیرگذار را در دوران رکود بزرگ آمریکا خلق کرد.
داستان روایتگر دوستی عمیق دو کارگر مهاجر به نامهای جورج میلتون و لنی اسمال است که در مزارع کالیفرنیا دنبال کار میگردند. جورج باهوش و محافظ لنی است که علیرغم هیکل درشتش، ذهنی کودکانه دارد. رویای آنها خرید مزرعهای کوچک است که بتوانند در آن خرگوش پرورش دهند. این رمان با زبانی ساده اما عمیق، مفاهیمی چون دوستی، تنهایی، امید و سرنوشت را در بستر جامعهای خشن و نابرابر به تصویر میکشد.
بخشی از کتاب موش ها و آدم ها:
«چند مایل جنوب سولداد، رود سالیناس به بستری عمیق و سبز نزدیک میشود. آب گرم است زیرا پیش از آنکه به گودال باریک برسد، در شنهای زرد زیر آفتاب جریان داشته است. در یک سمت رودخانه، کوههای سالیناس سر به آسمان میسایند - شیبهایی زیبا با صخرههای قرمز و خاکستری که در جاهایی که آب از دل کوه میجوشد، با درختان کاج پوشیده شدهاند. در سمت دره، درختان بید تازه و سبز هر سال برگهای خود را در آب میشویند. شاخههای آنها قوسی ایجاد میکنند و در زیر آنها برگهای خشک و شکننده سالهای پیش انباشته شده است، چنان متراکم که مارمولکهای کوچک به سختی میتوانند از میان آنها عبور کنند.
شب که فرا میرسد، خرگوشها از میان علفهای بلند بیرون میآیند و روی شنها مینشینند. در تاریکی شب راکونها با دستهای کوچک و چاقشان از راه میرسند و ردپایی شبیه پنجههای پرندهای بزرگ بر شنهای نمناک کنار آب به جا میگذارند. بوتههای اطراف پوشیده از برگهای پهن است. در سایه برگها، صدای جیرجیرکها و قورباغهها با هم درمیآمیزد. در شب، صدای جغدها و شغالها از دوردست به گوش میرسد و نسیم ملایمی برگهای خشک را به رقص درمیآورد.»
بیشتر
خلاصه کتاب «موش ها و آدم ها» (Of Mice and Men) حاوی پیام اصلی اثر برجسته «جان اشتاینبک» (John Steinbeck)، نویسنده خوشنام آمریکایی است که در سال ۱۹۳۷ منتشر شد. اشتاینبک که بعدها جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد، این رمان کوتاه اما تاثیرگذار را در دوران رکود بزرگ آمریکا خلق کرد.
داستان روایتگر دوستی عمیق دو کارگر مهاجر به نامهای جورج میلتون و لنی اسمال است که در مزارع کالیفرنیا دنبال کار میگردند. جورج باهوش و محافظ لنی است که علیرغم هیکل درشتش، ذهنی کودکانه دارد. رویای آنها خرید مزرعهای کوچک است که بتوانند در آن خرگوش پرورش دهند. این رمان با زبانی ساده اما عمیق، مفاهیمی چون دوستی، تنهایی، امید و سرنوشت را در بستر جامعهای خشن و نابرابر به تصویر میکشد.
بخشی از کتاب موش ها و آدم ها:
«چند مایل جنوب سولداد، رود سالیناس به بستری عمیق و سبز نزدیک میشود. آب گرم است زیرا پیش از آنکه به گودال باریک برسد، در شنهای زرد زیر آفتاب جریان داشته است. در یک سمت رودخانه، کوههای سالیناس سر به آسمان میسایند - شیبهایی زیبا با صخرههای قرمز و خاکستری که در جاهایی که آب از دل کوه میجوشد، با درختان کاج پوشیده شدهاند. در سمت دره، درختان بید تازه و سبز هر سال برگهای خود را در آب میشویند. شاخههای آنها قوسی ایجاد میکنند و در زیر آنها برگهای خشک و شکننده سالهای پیش انباشته شده است، چنان متراکم که مارمولکهای کوچک به سختی میتوانند از میان آنها عبور کنند.
شب که فرا میرسد، خرگوشها از میان علفهای بلند بیرون میآیند و روی شنها مینشینند. در تاریکی شب راکونها با دستهای کوچک و چاقشان از راه میرسند و ردپایی شبیه پنجههای پرندهای بزرگ بر شنهای نمناک کنار آب به جا میگذارند. بوتههای اطراف پوشیده از برگهای پهن است. در سایه برگها، صدای جیرجیرکها و قورباغهها با هم درمیآمیزد. در شب، صدای جغدها و شغالها از دوردست به گوش میرسد و نسیم ملایمی برگهای خشک را به رقص درمیآورد.»
آپلود شده توسط:
Ketabnak
1403/07/21
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خلاصه کتاب موش ها و آدم ها