رسته‌ها

ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام

ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام
امتیاز دهید
5 / 2.3
با 432 رای
امتیاز دهید
5 / 2.3
با 432 رای
گرد آورنده: حسن موجودی
پاسخ به ایرادات ازدواج موقت
گاهی گفته می شود چه تفاوتی میان ازدواج موقت و فحشا وجود دارد؟پاسخ آنها که چنین می گویند گویا اصلا از مفهوم ازدواج موقت آگاهی ندارند،زیرا ازدواج موقت تنها با گفتن دو جمله تمام نمی شود بلکه مقرراتی همانند ازدواج دائم دارد،یعنی چنان زنی در تمام مدت ازدواج موقت منحصرا در اختیار این مرد باشد و به هنگامی که مدت پایان یافت باید عده نگه دارد یعنی حداقل 45 روز از اقدام به هرگونه ازدواج با شخص دیگری خودداری کند،تا اگر از مرد اول باردار شده وضع او روشن شود.حتی اگر با وسایل جلوگیری اقدام به جلوگیری از انعقاذ نطفه کند باز هم رعایت این مدت واجب است.واگر از او صاحب فرزندی شد باید همانند فرزند ازدواج دائم مورد حمایت او قرار گیرد و تمام احکام فرزند بر او جاری خواهد شد. در حالیکه در فحشاء هیچ یک از این شرایط و قیود وجود ندارد.
ایراد دیگری که به این نوع ازدواج وارد میکنند اینست که ازدواج موقت توسط بعضی افراد هوسباز مورد سوءاستفاده قرار میگیرد و هر نوع فحشا را در پشت این پرده انجام میدهند. تا آنجا که افراد محترم هرگز تن به ازدواج نمیدهند و زنان با شخصیت از آن ابا دارند.در پاسخ باید گفت سوء استفاده از کدام قانون در دنیا نشده است؟آیا باید جلوی یک قانون فطری و ضرورت اجتماعی را به خاطر سوءاستفاده گرفت؟یا باید جلوی سوءاستفاده کنندگان را بگیریم؟
میگویند : ازدواج موقت سبب می شود که افراد بی سرپرست همچون فرزندان نامشروع تحویل به جامعه داده شود..در پاسخ باید گفت فرزندان نامشروع از نظر قانونی نه وابسته به پدرند و نه مادر،در حالیکه فرزندان ازدواج موقت کوچکترین تفاوتی با فرزندان ازدواج دائم حتی در میراث و سایر حقوق اجتماعی ندارند و گویا عدم توجه به این حقیقت سرچشمه اشکال فوق شده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
33
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
Reza
Reza
1387/05/31
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام

تعداد دیدگاه‌ها:
454
از ملانصرالدین پرسید: «ملا، آیا تابه‌حال به فکر ازدواج افتاده‌ای؟» ملا در جوابش گفت:...
...«بله، زمانی که جوان بودم به فکر ازدواج افتادم.»
دوستش دوباره پرسید: «خب، چی شد؟»
ملا جواب داد: «بر خرم سوار شدم و به هند سفر کردم، در آنجا با دختری آشنا شدم که بسیار زیبا بود ولی من او را نخواستم، چون از مغز خالی بود.»
ملا ادامه داد: «به شیراز رفتم؛ دختری دیدم بسیار تیزهوش و دانا، ولی من او را هم نخواستم، چون زیبا نبود.»
ملا مکثی کرد و در ادامه گفت: «ولی آخر به بغداد رفتم و با دختری آشنا شدم که هم بسیار زیبا بود و هم این‌که خیلی دانا بود و خردمند و تیزهوش. ولی با او هم ازدواج نکردم.»
دوستش کنجکاوانه پرسید: «چرا؟!»
ملا لبخندی تلخ زد و گفت: «برای این‌که او خودش هم دنبال چیزی می‌گشت که من می‌گشتم!»
محسن جان لطفا آیه هایی رو که گفته های شما رو تایید کنه رو اینجا بگین اما منم آیه هایی رو که حاکی از بی خبری خدای قرآن است میگم تا برامون روشن بشه حقیقت چیه؟ فقط در تعجبم که منجمان و فیلسوفان و ریاضیدانهای بزرگ اسلام چرا به این مسله مهم اشاره نمی کنن تا کلیسا و گالیله رو به زحمت نندازن؟

ابن هیثم مقدم بر گالیله بودند تعجبه که نمیدونید
محسن جان لطفا آیه هایی رو که گفته های شما رو تایید کنه رو اینجا بگین اما منم آیه هایی رو که حاکی از بی خبری خدای قرآن است میگم تا برامون روشن بشه حقیقت چیه؟ فقط در تعجبم که منجمان و فیلسوفان و ریاضیدانهای بزرگ اسلام چرا به این مسله مهم اشاره نمی کنن تا کلیسا و گالیله رو به زحمت نندازن؟
دوست عزیز ما همان جاهلانی هستیم که زمان گالیله به شما گفتیم زمین گرده اما کلیسا و اماکن متبرک شما ما رو به خاموشی و توبه مجبور کرد؛ استدلالهای غیبی و آسمانی شما کجا بودند که جواب درست رو بدن؟

دوست من قران رو خوب بخونید میبینید که قبل از گالیله اشاره کرده حتی اون زمانیکه در قران میگه که زمین به دور خورشید در حرکته پس ببینید قران از گالیله هم زودتر گفته منتهاش من و شما در خوابیم
من تخصص ادبیاتی ندارم اما لطفا همین الان مثلا از سوره 90 الی 114 رو مرور کنید ببینید شبیه چه نوع ادبیاتیه ؟ در ضمن مگر نه آنکه 23 سال حوادث آن زمان با قصص نسلهای گذشته و نوید پاداش و جزا در اون قید شده؟ البته من ارزش حرفاشو درک می کنم

خب این چه چیزی رو اثبات یا نفی میکنه؟
اگه بخواید وارد بحث های فلسفی اش بشید که قران در اوج بلاغته
این ایه رو حتما دیدید انا لله و انا الیه راجعون
این ایه الان در فسفه بشدت بحث روشه که میگن که تمام علت ها به علت علل بر میگرده یعنی همه علت ها در نهایت هرچه جلوتر برن به سراغاز خودشون میرسن این مساله ای که الان داره در فلسفه بحث میشه
قران در یک ایه گفته همه چیز از خداست و به سوی خدا باز میگردیم یعنی هون علت علل که خداست و ما همه معلولیم پس همه به اون باز میگردیدم چیزی که امروز فلسفه هم بر اون صحه میذاره
دوست عزیز ما همان جاهلانی هستیم که زمان گالیله به شما گفتیم زمین گرده اما کلیسا و اماکن متبرک شما ما رو به خاموشی و توبه مجبور کرد؛ استدلالهای غیبی و آسمانی شما کجا بودند که جواب درست رو بدن؟
.... ادامه....
اما برخی دستورات هم تکمیل کننده دستورات قبلی بودند. مثل دستور منع شراب. که در ابتدا آیه نازل شد " با حالت خمار نماز نخوانید ".و در نهایت " خمر و میسر اساسا عمل شیطان است و کلا حرام". برای اینکه شراب بخش لاینفک زندگی اعراب بود و قطعا دستور ترک ناگهانی به این اعتیاد ممکن نبود. در عین حال معانی آیات قبل هم هنوز سر جایش هستند. مثلا با حالت خماری نماز نخوانید قطعا فقط مربوط به مصرف مسکرات نیست. مثل اینکه کسی که دکتری بهداشت و تغذیه می گیرد، به این معنی نیست که حرفهای ساده خانم بهداشت کلاس اول دبستان دیگر برایش منسوخ است!
اما یک توصیه دوستانه ، بروید قرآن را از اهلش بپرسید. اینقدر که وقت می گذارید برای خواندن کتب و مقالات فلسفی اومانیستی - البته بخوانید ،انسان اندیشمند باید با اندیشه های مختلف آشنا باشد - یک ساعت هم اختصاص دهید مثلا ببینید معنای آیات قرآن چیست. اینقدر متحجرانه و متکبرانه برخورد نکنید. گاهی هم تفسیر نمونه را بخوانید یا مثلا نهج البلاغه را. این یک مصیبت واقعی است که افرادی که در مملکت ما داعیه روشنفکری دارند، اینقدر خود را برتر از زمان می دانند و خود را آزاد اندیش می پندارند، در حالی که به شدیدترین و دردناکترین شکل تحجر دچار شده اند.
محسن یکی از چیزهایی که درباره اسمانی بودن قران میگویند دلیل وحی است
در صورتی که کسی جز حضرت محمد جبرئیل را ندیده است و بعضی نیز بر اساس موقعیت ایاتی محمد به یاران توصیه میکرده است و یک بار در جنگی حضرت محمد از میدان جنگ به خانه رفت که یکی از یاران معترض به خانه او امد و حضرت را تشویق به امدن به میدان جنگ کرد کحه حضرت گفت او جبرئیل است!!! بعد درباره امدن وقت وحی نیز گفته میشود ایشون دچار بیماری صزع بوده است که دیگران فکر میکردند به ایشون وحی میشود
2: بودن ایات ناسخ و منسوخ که بعید است خدا دچار این همه تضاد فکری باشد
این دو تا محسن جواب بده تا بریم به بقیه موضوعات بپردازیم

براستی یکی از بامزه ترین و خنده دارترین نظراتی بود که تا به حال خوانده ام! اماخواهش می کنم پس از این اینقدر دم از مدرنیته و آزادی اندیشه و تجدد نزنید. انصافا 1400 سال گذشته، بیایید یک تنوعی و خلاقیتی در استدلالهایتان ایجاد کنید. چرا دقیقا ایرادهایی را می گیرید که همان زمان هم عربهای جاهلی بیسواد می گرفتند؟ بلکه ضعیف ترین استدلال هایشان را!
1- وقتی پزشک احمدی زندان رضا شاه را دستگیر کرده بودند از او پرسیدند ، تیمورتاش چطوری مرد؟ گفت سکته کرد! دادستان پرسید ، علائم سکته چه بود؟ گفت: سکته بود دیگر! حالا باید از شما پرسید اصلا آیا شما می دانید صرع چیست؟ یا تا به حال مصروع را در لحظه حمله صرع دیده اید؟ آیا متوجه تشنج و اختلال حواس و گفتار و حرفهای فاقد معنی مشخص او را شنیده اید؟ یک حرفی بزنید که به اندازه مدت زمان بال زدن مگسی لااقل درباره آن فکر کرده باشید. کافیست کسی فقط یک سوره قرآن را بخواند و حتی نه، فقط به وزن و آهنگ سجع های موزون آن گوش کند، تا بحال شما ابراز تاسف کند! گر چه لااقل اعراب جاهلی، قدری هوشمندانه تر عمل کردند و وقتی دیدند نسبت دیوانه نمی گیرد، به دادن نسبتهایی نظیر شاعر و کاهن و ... روی آوردند.
2- باز هم شبیه مورد قبل! اولا شما می دانید ناسخ و منسوخ یعنی چه؟ آیا وقتی می گوییم آیه ای منسوخ است یعنی دیگر بی معنی است و بدرد نمی خورد و کاغذ باطله است؟
آیات منسوخ یا امتحاناتی الهی بودند، که مسلمانان در آن امتحانها رد شدند و یا دستوراتی که مردم تحمل اجرای آن را نداشتند و در طول زمان تکمیل شدند.
مورد اول مثل قانون جهاد بود. ابتدا مسلمانان کم بودند. لذا مطابق یک دستور واجب هر مسلمان در جنگ باید با حداقل ده کافر می جنگید. اما فقط تعداد کمی از مسلمانان زیر بار این دستور رفتند- مانند حضرت علی علیه السلام - وبا این ابراز ضعف، آیه جدیدی نازل شد که نشان دادید که مرد جنگ با ده نفر نیستید. با حداقل دو نفر بجنگید. که البته با افزایش تعداد مسلمانان ، عملا نیاز به جنگ با ده نفر هم مرتفع شد. اما هنوز قانون آن آیه منسوخ سر جایش است. اگر مسلمانان هر کدام مقابل ده نفر از دشمن پایداری کند، لشکری ده برابر اندازه خودشان را شکست خواهند داد. مورد دیگر از منسوخ ها، دستور خدا به مسلمانان برای صدقه دادن در هنگام صحبت با پیامبر است. واجب شد که هر کس می خواهد با حضرت رسول صلی الله علیه و آله به طور خصوصی - نه عمومی و در مسجد- گفتگو کند باید به یک فقیر صدقه دهد. پس از این دستور هیچ مسلمانی حاضر به صدقه دادن و گفتگو با پیامبر نشد مگر شخص حضرت امیر المومنین علیه السلام. پس از مدتی مجددا آیه نازل شد که ، ترسیدید صدقه بدهید؟ نگران نباشید الزام صدقه حذف شد. می توانید با پیغمبر به رایگان به طور خصوصی گفتگو کنید! ( حتی به نظر برخی از مفسرین این مساله تنها ناسخ و منسوخ قرآن است و جز این ناسخ و منسوخی نیست)
پس خدا تضاد فکری ندارد. امتحانی از مسلمانها گرفت که برخی مردود شدند و برخی قبول، و البته به این ترتیب مقام متفاوت یاران واقعی پیامبر با بقیه مشخص شد. مخصوصا مورد دوم که یکی از فضایل بی رقیب حضرت علی است. تنها مسلمانی که به همه آیات قرآن عمل کرد..
من تخصص ادبیاتی ندارم اما لطفا همین الان مثلا از سوره 90 الی 114 رو مرور کنید ببینید شبیه چه نوع ادبیاتیه ؟ در ضمن مگر نه آنکه 23 سال حوادث آن زمان با قصص نسلهای گذشته و نوید پاداش و جزا در اون قید شده؟ البته من ارزش حرفاشو درک می کنم
برای تنویر بیشتر مستندات برخی بنیاد گراهای عزیز
مثلا اگه بگیم فلان حاج آقا در نماز جمعه هفته پیش چی گفتن هزار و یک حرف و داستان نقل قول میشه تازه با وجود فیلم و صدا و شاهدان کثیر
حالا گفته های قرنها پیش رو با اون وضعیت چطور برام انعکاس میدن؟ حالا باز از مورخای کیلویی و احادیث متواتر و غیره برام توجیه نتراشین خواهشا

من هم گفتم درست یا غلطشو نمیدونم اما قران که واحده به خود قران رجوع کن
هرچند که احادیثی هم هست که درست باشن
ازدواج دائم و ازدواج موقت از نظر اسلام
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک