رویا در شب نیمه تابستان

از پیشگفتار مترجم:
ترجمه شکسپیر از فرط دشواری چون کوهی تند و بلند است که رسیدن به قله آن با وجود تهیه مقدمات مفصل و گوناگون امکان پذیر نیست. درضمن ترجمه هملت به اندازه ئی به مشکلات برخورده بودم و تازه نتیجه برای خودم چندان نارضایت بخش بود که پس از پایان کار رعب و حتی یاسی در من ایجاد شده بود و در خویشتن آن همت بلکه جرئت را نمی دیدم که بار دیگر به سمت مترجم پیرامون شکسپیر بگردم. همین هم بود که دوازده سالی از این مقدمه گذشت و توبه ام همچنان استوار مانده بود ولی از آنجا که کمتر توبه یی ست که گاهی شکسته نشود، دو تا از عشقهای دیرین من که یکی شیفتگی به آثار شکسپیر، و دیگری اشتیاق به ترجمه از ادبیات انگلیس باشد، اخیراً دست به یکی شده، توان بخشی کرده مرا بر آن داشتند که در اوایل اسفند ۱۳۱۹ به ترجمه یکی دیگر از درامهای بزرگ این نابغه جهانگیر مشغول شوم و این بار اتفاقاً درامی را برگزیدم که از بعضی جهات درست نقطه مخالف «هملت» است. زیرا هملت عمیقترین و فلسفی ترین تراژدی شکسپیر است و رویا در شب نیمه تابستان سبکروح ترین و بی اندیشه ترین کمدی او. بطوریکه در وصف آن گفته شده است که این بیشتر غزلی است تا درامی. منتقدان این نمایشنامه را به نخستین شاهکار شکسپیر ملقب کرده اند زیرا در میان ده پانزده نمایشنامه یی که همه از مسلمترین شاهکارهای جاوید شکسپیر شناخته شده اند؛ این یکی از همه زودتر (به اغلب احتمال در اواخر ۱۵۹۴) نگارش یافته است و با وجودی که نزدیک به سیصد و پنجاه سال از آن تاریخ می گذرد، هنوز این نمایشنامه یکی از زنده ترین و فرح انگیزترین کمدیهای جهان است...