مثل ثریا گریه خواهم کرد - جلد ۲
نویسنده:
خسرو معتضد
مترجم:
ثریا اسفندیاری بختیاری
امتیاز دهید
زندگی ثریا، ملکه سابق ایران
از متن کتاب:
سال ۳۲ بودن یا نبودن؟
نوروز سال ۱۳۳۲، مارس ۱۹۵۳ با خبرهای تازه ای همراه است. بانو اوا، مادر ملکه ثریا به خبرنگاران مجلات آلمان میگوید که:
- من و خلیل شوهرم در انتظار دخترمان ثریا هستیم. به زودی او به آلمان خواهد آمد.
- برای چه مدتی؟
چشمان خانم اوا برق میزند برقی از اندوه:
- نمیدانم. دو هفته، یک ماه، شاید بیشتر!
- آیا شوهر او به وی خواهد پیوست؟
- شاه را می گویید؟
- آری
- نمی دانم. احتمال دارد. در هر حال دخترم نیاز دارد مدتی در اروپا استراحت کند. خلیل خان و اوا آن روزها بسیار خوشحال بودند که دخترشان از ایران خارج شده و به آنها خواهد پیوست. زیرا مطبوعات اروپا اخبار نگران کننده ای از اوضاع ایران را به چاپ می رساندند. در صدر این اخبار شرح فعالیتهای خرابکارانه حزب توده قرار داشت و به نظر می رسید که حزب به زودی ایران را به یک کشور کمونیستی تبدیل خواهد کرد. روزهای آخر سال فرا رسید. شاه با قیافه مغموم در اونیفورم نظامی در روز ۲۴ اسفندماه در باشگاه افسران حضور می یابد و فرزندان شهدای ارتش و دیگر نیروهای مسلح (شهربانی ژاندارمری) را مورد تفقد قرار می دهد و دست بر سر آنان می کشد. اما از چهره افسرده او چنین بر می آید که خود او مایل است کسی دست حمایت و نوازش بر سر او بکشد...
بیشتر
از متن کتاب:
سال ۳۲ بودن یا نبودن؟
نوروز سال ۱۳۳۲، مارس ۱۹۵۳ با خبرهای تازه ای همراه است. بانو اوا، مادر ملکه ثریا به خبرنگاران مجلات آلمان میگوید که:
- من و خلیل شوهرم در انتظار دخترمان ثریا هستیم. به زودی او به آلمان خواهد آمد.
- برای چه مدتی؟
چشمان خانم اوا برق میزند برقی از اندوه:
- نمیدانم. دو هفته، یک ماه، شاید بیشتر!
- آیا شوهر او به وی خواهد پیوست؟
- شاه را می گویید؟
- آری
- نمی دانم. احتمال دارد. در هر حال دخترم نیاز دارد مدتی در اروپا استراحت کند. خلیل خان و اوا آن روزها بسیار خوشحال بودند که دخترشان از ایران خارج شده و به آنها خواهد پیوست. زیرا مطبوعات اروپا اخبار نگران کننده ای از اوضاع ایران را به چاپ می رساندند. در صدر این اخبار شرح فعالیتهای خرابکارانه حزب توده قرار داشت و به نظر می رسید که حزب به زودی ایران را به یک کشور کمونیستی تبدیل خواهد کرد. روزهای آخر سال فرا رسید. شاه با قیافه مغموم در اونیفورم نظامی در روز ۲۴ اسفندماه در باشگاه افسران حضور می یابد و فرزندان شهدای ارتش و دیگر نیروهای مسلح (شهربانی ژاندارمری) را مورد تفقد قرار می دهد و دست بر سر آنان می کشد. اما از چهره افسرده او چنین بر می آید که خود او مایل است کسی دست حمایت و نوازش بر سر او بکشد...
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مثل ثریا گریه خواهم کرد - جلد ۲