پرسش از انحطاط ایران: بازخوانی اندیشه های دکتر سیدجواد طباطبایی
نویسنده:
علی اصغر حقدار
درباره:
سیدجواد طباطبایی
امتیاز دهید
دیدگاه نگارنده در این کتاب، تبیین انحطاط تاریخی ایران و زوال اندیشه بر پایه بازخوانی پروژه فکری دکتر جواد طباطبایی است. انحطاط و زوالی که بهزعم وی، اگر به جد و از دیدگاه مدرنیته به پرسش گرفته نشود، به حذف فیزیکی ایران و فرهنگ آن از ضیافت جهانی در آیندهای نه چندان دور راه خواهد برد. به باور نگارنده یک راه و فقط یک راه برای جبران فرصتهای از دست رفته و باز گرداندن این وضعیت منحط به شرایط مطلوب وجود دارد: آگاهی از مولفههای تمدن حاضر انسانی و گسست خردمندانه از سنت اکنون ما در شرایطی قرار گرفتهایم که هم تجربههای غرب ستیزانه را پیش روی داریم و بازگشت به سنت و سخن از هویت بومی را تجربه کردهایم. بر این اساس نخستین بررسی موردی خود را در معرفی و بازخوانی اندیشمندان مدرن ایرانی، به پروژه فکری طباطبایی اختصاص دادهام؛ پس از این، به کاوش از نقش و اهمیت محمدعلی فروغی (ذکاءالملک) خواهیم پرداخت و سپس به سخن از جایگاه فریدون آدمیت و تاثیری که تحقیقات تاریخی و ایدههای فکریش در فرهنگ ایرانی بر جای گذاشته است، میپردازم .میتوان این سه روشنفکر را هم بر سه مقطع تاریخی ایران زمین تطبیق کرد و هم اندیشههای آنان را لایههای سه گانهای از مدرنیته ایرانی خواند.
بیشتر
آپلود شده توسط:
شازده
1402/05/16
دیدگاههای کتاب الکترونیکی پرسش از انحطاط ایران: بازخوانی اندیشه های دکتر سیدجواد طباطبایی
امر ملی ایران با ملت دولت اروپا شکل گرفت را از چند زاویه متفاوت با توجه به اینکه امر ملی قدیمی یعنی روابط اجتماعی که نه بر اساس قومی و امتی بلکه بر اساس اجتماعی شکل گرفته باید بررسی کرد زیرا به شکل طبیعی ایرانیان هرگز در یک امت و در یک قوم نبودن بلکه وحدت در کثرتی از اقوام بودند که به طور طبیعی این امر ملی استقلال خودش ایجاد کرده بوده در تاریخ دراز آهنگ خودش در معنای قدیمی خودش، در صورتی که ملت های اروپای از فروپاشی امپراتوری روم مقدس (ژرمنی/مسیحی) پادشاهانی به وجود آمدند که با اجازه پاپ عمل می کردند و به یکباره از زیر سایه پاپ خارج گشته و برای اینکه سلطنت خود را به وجود بیاورند ملت ها به وجود اوردند این عمل در اروپا ناسیونالیسم نام داشته یعنی یک هدف مشخص یعنی ملت سازی چون باور داشتند امپراتوری هزار ساله ژرمنی/مسیحی دوباره احیا خواهد شد و سر همین واقعیت تاریخی ملت سازی می کردند در واقع ملت سازی با اقداماتی که پادشاهان انجام می داند و می خواستند این ملت تحت حفاظت خود باشد تبدیل به ملت شد اینجاست که ناسیونالیسم به عنوان ایدئولوژی که برای حفاظت از امت مسیحی ژرمنی از یک سو و حفظ مالکیت برای شاهان از سوی دیگر شکل گرفت و این امر از ریشه با امر ملی ایرانیان متفاوت بوده و افرادی که حرف از ناسیونالیسم ایران می زنند جدا از اینکه تاریخ ایران و جهان را نمی شناسند در شیشه تنگ و کدر ایدئولوژی به واقعیت ها می نگرند.