مصدق، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصر ایران - جلد ۸
از پیشگفتار:
خواننده گرامی هشتمین جلد از سری مجلدهای مصدق، نهضت ملی ورویدادهای تاریخ معاصرایران پیش روی شما است.
در فصل اول وصیتنامه اردشیرجی را که «نظریه رژیم اتوکراسی وابسته » به مفهوم تمرکز شدید قدرت در دست یک نفر که ناقض حقوق ملی تهدید و تحدید آزادیهای فردی و جمعی و... بود. به رضاخان دیکته کرد آورده ام. او آشنائی خودرا با رضاخان اینگونه شرح میدهد در اکتبر سال ۱۹۱۷ [مهر ۱۲۹۶] بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد و نخستین دیدار ما فرسنگها دور از پایتخت و در آبادی کوچکی در کنار جاده پیربازار بین رشت و طالش صورت گرفت.» رضاخان سواد و تحصیلات اکادمیک نداشت ولی کشورش را می شناخت. ملاقاتهای بعدی من با رضاخان در نقاط مختلف و پس از متجاوز از یک سال بیشتر در قزوین وطهران صورت میگرفت. پس از مدتی که چندان دراز نبود حس اعتماد و دوستی دوجانبه ای بین ما برقرار شد. او ترکی و روسی را تا حدی تکلم میکرد و به هردو زبان به روانی دشنام میداد. به زبانی ساده تاریخ و جغرافیا و اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران را برایش تشریح میکردم. به ویژه مایل بود که سرگذشت مردانی را که با همت خود کسب قدرت کرده بودند برایش نقل کنم. اغلب تا دیرگاهان به صحبت من گوش میداد و برای رفع خستگی چای دم میکردکه مینوشیدیم. حافظه بسیار قوی و استعداد خارق العاده ای جهت درک رئوس و لب مطالب داشت و آنها را خوب به هم پیوند میداد و نتییجه گیری مینمود سئوالاتش میرساند که به افق دورتری مینگرد و مایل است که از اصول مملکت داری آگاه شود...
بیشتر
خواننده گرامی هشتمین جلد از سری مجلدهای مصدق، نهضت ملی ورویدادهای تاریخ معاصرایران پیش روی شما است.
در فصل اول وصیتنامه اردشیرجی را که «نظریه رژیم اتوکراسی وابسته » به مفهوم تمرکز شدید قدرت در دست یک نفر که ناقض حقوق ملی تهدید و تحدید آزادیهای فردی و جمعی و... بود. به رضاخان دیکته کرد آورده ام. او آشنائی خودرا با رضاخان اینگونه شرح میدهد در اکتبر سال ۱۹۱۷ [مهر ۱۲۹۶] بود که حوادث روزگار مرا با رضاخان آشنا کرد و نخستین دیدار ما فرسنگها دور از پایتخت و در آبادی کوچکی در کنار جاده پیربازار بین رشت و طالش صورت گرفت.» رضاخان سواد و تحصیلات اکادمیک نداشت ولی کشورش را می شناخت. ملاقاتهای بعدی من با رضاخان در نقاط مختلف و پس از متجاوز از یک سال بیشتر در قزوین وطهران صورت میگرفت. پس از مدتی که چندان دراز نبود حس اعتماد و دوستی دوجانبه ای بین ما برقرار شد. او ترکی و روسی را تا حدی تکلم میکرد و به هردو زبان به روانی دشنام میداد. به زبانی ساده تاریخ و جغرافیا و اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران را برایش تشریح میکردم. به ویژه مایل بود که سرگذشت مردانی را که با همت خود کسب قدرت کرده بودند برایش نقل کنم. اغلب تا دیرگاهان به صحبت من گوش میداد و برای رفع خستگی چای دم میکردکه مینوشیدیم. حافظه بسیار قوی و استعداد خارق العاده ای جهت درک رئوس و لب مطالب داشت و آنها را خوب به هم پیوند میداد و نتییجه گیری مینمود سئوالاتش میرساند که به افق دورتری مینگرد و مایل است که از اصول مملکت داری آگاه شود...
آپلود شده توسط:
HeadBook
1402/09/17
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مصدق، نهضت ملی و رویدادهای تاریخ معاصر ایران - جلد ۸