فرگشت و ژنتیک

چند مساله
1.نظريه فرگشت رو برخي علماي اسلام هم قبول دارن تازه قبل از داروين ابولوفا بوزجاني(همون گرگاني خودمون)نظريه اي شبيه اين ارايه داده بود
2.خود داروين از شيوخ مسيحي بوده است.
3.نظريه فرگشت در دبيرستانهاي ما در رشته تجربي تدريس ميشه (كتاب زيست سال چهارم تجربي)

ممکنه خیلی از مسلمان ها و پیروان دیگر ادیان از بعضی آموزه ها توهم هایی در ذهنشان پروریده باشه اما نمی شه این توهمات رو حقیقتی دونست که دین می خواد بگه
نه فرگشت ضدیتی با آموزه ها نداره

درود بر بهنام محمد پناه. صادقانه بگویم، این کتاب واقعا مرا تکان داد!!! دیدگاه من راجع به "تطور توسط انتخاب طبیعی" کاملا اصلاح شد ، و از بدفهمی هایی که نسبت به این تاثیر گذارترین و مهمترین قانون علم داشتم، نجات یافتم!!! به همه ی ایرانیان و فارسی زبانان قویا توصیه می کنم که (بدون پیش داوری) این کتاب را از اول تا آخر به دقت مطالعه کنند، و سپس نتیجه را خود مشاهده کنند!
یک درخواست از دوستان : لطفا تمامی کتاب های این نویسنده ی فهیم را پیدا کرده و برای دانلود همگان قرار دهند.
لطفا اگر کسی اطلاع دارد که آیا ترجمه ی کتاب "ژن خودخواه" اثر "پروفسور ریچارد داوکینز" وجود دارد یا نه به من اطلاع دهد، بسیار سپاسگزارم! و اگر بتواند برای دانلود قرار دهد که بسیار بهتر است!!!
همچنین از آپلود کننده ی عزیز این کتاب بسیار متشکرم:x8-)
درود بر داروین و تمامی داروینیست ها !!!
پاینده باشید، بدرود.

از این کتاب خیلی لذت بردم
دست شما درد نکند
انسان بای کتاب های معتبر بخواند
موف باشید

ممنون اگه میشه کتاب درمورد ژنتیک و بیوتکنولوژی بیشتر بذارین.8-)8-)8-)8-)

فرگشت مثل یک تابو هست برای خدا پرستان.
به خاطر همین نمیتونند تحمل میکنند و هر کاری میکنند که تکامل را رد کنند و چششون را به واقعیت ببندند..
هر چی هم بگی نمیخواهند بفهمند.تعصب و تابو نمیزاره که درک کنند.
پس فایده نداره

ba salam va tashakor az masoul in sayt ke emkane ino be mam mede ke az etelaate in sayt estefade konim
ba tashakor:x

اين خيلي واضحه كه خدايي وجود نداره به نظر من بايد به عقل رجوع كرد تا همه ي جواب ها رو كشف كرد. اگر يك بار انسان قرآن ،تورات و انجيل ها رو مطالعه كنه متوجه ميشه كه خدا فقط يك بچه ي لوس و لجباز و فخر فروش و دو به هم زنه...

[b]من فقط اشاره کوتاهی دارم به یکی از دلایل معتقدین به "قدوم" عالم که به شکلی از سوی همان قانون فیزیکی بایستگی ماده و انرژی تایید میشود. آنها میگویند (درستی و نادرستی دلایل مورد نظر نمی باشد) که خداوند وجود مطلق است و تمام صفات الهی چون خالق، دانا، توانا، جبار و ..... نیز به طبع آن باید مطلق و بدون قید و شرط باشند. از آنجا که خداوند دارای صفت "خالق مطلق" است، پس زمانی را نمیتوان یافت که خداوند به خلقت مشغول نباشد، این به معنای آن خواهد بود که زمانی را نمیتوان یافت که در کنار "خالق" ، "مخلوقی" نباشد. از آنجا که خالق جاودانه و ازلی است، به طبع آن، مخلوق نیز باید در کنار خالق ازلی و جاودانه باشد، یعنی زمانی را نمیتوان یافت که مخلوق "یا همین جهان مادی" وجود نداشته باشد، به عبارتی ماده و انرژی جاودانه هستند چون وجود خود را از خالقی جاودانه میگیرند!!
از سوی دیگر آیات قرآن بنوعی جاودانه بودن مواد اولیه را تایید میکند، مثلا" هر زمان که به خلقت چیزی اشاره میکند، میفرماید:
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ (سوره یس آیه 82)
شأن او اين است كه چون پديد آمدن چيزى را اراده كند ، فقط به آن مي گويد : باش ، پس بى درنگ موجود مي شود
کاملا" از آیه فوق روشن است که قرآن به خلقت از "عدم" و "هیچ" اعتقادی ندارد، زیرا میگوید خداوند به "آن" (ماده اولیه) اشاره میکند "باش" و "موجود" خواهد شد. یعنی چیزی بوده است (مواد اولیه) که خداوند به آن فرمان شدن داده است
از ایه فوق و آیات مشابه خلقت، میتوان نتیجه گرفت قرآن به لزوم وجود ماده اولیه قبل از اراده خلقت هر شیء اعتقاد دارد.
سوالی که از سوی مخالفین پرسیده خواهد شد اینست که: اگر جهان مادی ازلی و ابدی است، چه نیازی به خالق دارد؟؟
پاسخ این سوال را به دوستان عزیز معتقد واگذار میکنم
مطالب بالا را من فقط برای توضیح معنای "خلقت از عدم" عنوان کردم و تایید یا رد مطالب مورد نظر من نبوده است

یکی از دوستان عزیز در پیام خصوصی نقل قول اینجانب را که چند روز پیش در زیر همین کتاب نوشته بودم با توضحیحاتی بشرح زیر آورده اند که مایلم اشاره ای به آن داشته باشم:

نقل قول از بنده:(از نظر فلسفی قدرت هرچقدر هم که مطلق باشد بر امرمحال تعلق نمیگیرد، به زبان ساده تر " ناممکن و محال" وجود خارجی ندارند و چون وجود ندارند نمیتوان بر آنها اعمال قدرت کرد. بعنوان مثال خلقت موجودات از "عدم" یا "هیچ" غیر ممکن است و امکان وقوع ندارد حتی اگر خالق مطلقی چون خداوند باشد)
و توضیحات ایشان: دوست ارجمند من این گفته شما را در بحث تکامل و ژنتیک مشاهده کردم و بهتر دیدم خصوصی در مورد آن صحبت کنیم: من با قسمت اول سخنتان موافقم مثلا رد کردن بنده از سوراخ سوزن بدون آنکه من تغیر شکل دهم یا سوراخ سوزن بزرگ شود محال و این کار از عهده خدا هم برنمیآید چون امر محال است (همانطور که گفتید)
اما بر سر مثالی که زدید با شما مخالفم!با مثالی روشن میکنم:
ما میخواهیم میزی بسازیم.یعنی الان میزی وجود ندارد ومیز را میتوان عدم میز دانست و نمیتوانیم به تیر و تخته و میخی که لازم است میز بگوییم پس میز بعد از ساخته شدن وجود می یابد و از عدم میز به وجود میز بدل میشود. در مورد اینکه خدا هم هستی را از عدم بوجود آورد من فکر میکنم این گونه منظور باشد که خدا از عدم هستی _ هستی را بوجود آورد. امیدوارم منظورم را رسانده باشم

دوست عزیز، از آنجا که من بحث خلقت از "عدم" را بارها در همین جا مطرح و رد کرده بودم، سعی کردم بطور خلاصه و فشرده فقط بعنوان یادآوری مطالب گذشته، جمله بالا را عنوان کنم. اما بنظر میرسد که مفهوم مورد نظر در خلاصه نویسی گم شده باشد.
اول تعریف "عدم" و "هیچ" است، "عدم و هیچ" مفهومی ذهنی است که قابلیت وجود خارج از ذهن ندارد. برای بررسی مثال "میز" شما، لازم میدانم تعاریف زیر را داشته باشم. فلاسفه برای حادث شدن هر پدیده ای 4 علت قائل هستند، و اعتقاد دارند برای حادث شدن معلول وجود هر 4 علت ضروری و واجب است، فقدان هر کدام از این علل 4 گانه منجر به عدم حضور "معلول" خواهد شد. این علل 4 گانه عبارتند از:
1) علت فاعلی، کسی یا عاملی که کار را انجام میدهد (در مثال میز، علت فاعلی نجار است)
2) علت مادی، چیزی که ماده اولیه ساخت است یا بعبارتی چیزی که کار رویش انجام میشود (علت مادی چوب، میخ و ..)
3) علت غایی، قصد و هدف اولیه از انجام کار (علت غایی ساخت وسیله ای برای نشستن است)
4) علت صوری، تصویر نهایی از معلول که در ذهن فاعل است (علت صوری نقشه ای از شکل میز در ذهن نجار که آنرا میخواهد پیاده کند)
مفهوم خلقت از "عدم" بر خلاف برداشت شما این نیست که در ابتدا چون میزی نبوده و سپس نجار از مواد اولیه آنرا ساخته است پس نجار به میز "وجود" از "عدم" داده است. بلکه خلقت از عدم در نزد فلاسفه بمعنای خلقت از هیچ و بدون استفاده از هرگونه مواد اولیه (حذف علت مادی) است، که امری محال و غیر ممکن است.
در علم فیزیک قانون بایستگی ماده و انرژی میگوید: که ماده و انرژی نه بوجود می آیند و نه نابود میشوند، بلکه از شکلی به شکل دیگر در می آیند. عده ای این قانون علمی را دلیلی بر حذف خالق و جاودانگی دنیای مادی میدانند، در حالیکه همانطور که قبلا" چند بار اشاره شده بود این قانون علمی و بحث جاودانگی دنیای مادی بدلایل زیر منافاتی با وجود خداوند ندارد:
1-قرنها قبل از کشف این قانون فیزیکی، فلاسفه اسلامی بحثی داشته اند تحت عنوان "قدوم یا حدوث" عالم، یعنی این عالم "قدیم، جاودانه و ازلی" است یا "حادث و دارای زمان شروع" است؟
ادامه دارد ...