فرگشت و ژنتیک
نویسنده:
بهنام محمد پناه
امتیاز دهید
بخشی از پیشگفتار کتاب:
آیا حقیقت دارد که یک سری سلولهای ریز به خودی خود در دریا پدید آمدند و بعد تبدیل به ماهی، خزنده و در نهایت انسان شدند؟ مگر میشود انسان با باکتری و گیاه و پرنده فامیل باشد؟ آیا درست که انسان و میمون و شامپانزه از یک خانوادهٔ مشترک هستند؟ این حرفها و ادعاها بر اساس چه مدارکی و اساساً برای چه هدف و منظوری بیان میشوند؟ پاسخ به این سوالات و نیز پرسشهای پیاپی که ذهن شنودگان و خوانندگان نظریهٔ داروین را به خود مشغول میدارد، نیاز به پیشزمینههایی دارد. ما در این کتاب تلاش کردهایم به طور خیلی خلاصه به این موارد بپردازیم و گرچه ادعای کامل بودن نداریم، اما تلاش خود را کردهایم و امیدوارم کسانی که این پرسشها نیز در ذهن آنها وجود دارد، با خواندن کتاب تا حدودی به جواب قانعکنندهای برسند. پیش از آغاز بهتر است این جملهٔ کلیدی و مهم نظریه را به خاطر بسپارید: طبیعت به هیچ عنوان به دنبال تکامل دادن موجودات نیست، بلکه تنها موجوداتی قادر به زنده ماندن و تکثیر هستند که همزیستی بیشتری با این تغییرات کسب کرده باشند. نظریهٔ تکامل یا صحیحتر بگوییم فرگشت۱، توضیح میدهد که چگونه نسل همهٔ موجودات از باکتری گرفته تا گیاه و انسان، همواره به دلیل جهشهای ژنتیکی در حال تغییر و تحول هستند و این تغییرات گرچه بسیار جزئی و ناملموس هستند، اما در طول زمان طولانی (مثلاٌ دویست میلیون سال)، به تغییرات اساسی تبدیل میشوند و موجودی متفاوت را پدید میآورند. اشتباه بسیاری از منکران نظریهٔ فرگشت (تکامل) این است که تصور میکنند این نظریه ادعا میکند موجودات تکسلولی بر اثر اتفاقات عجیب تبدیل به ماهی شدهاند، بعد بالهٔ آنها ناگهان تبدیل به دست و پا شده و حیوان از آب بیرون آمده و روی خشکی شروع به خزیدن یا راه رفتن کرده است! اگر میخواهید جواب پرسشهای خود را در مورد نظریهٔ فرگشت (تکامل) بیابید، کتاب حاضر را از اول تا به آخر به طور کامل بخوانید.
بیشتر
آیا حقیقت دارد که یک سری سلولهای ریز به خودی خود در دریا پدید آمدند و بعد تبدیل به ماهی، خزنده و در نهایت انسان شدند؟ مگر میشود انسان با باکتری و گیاه و پرنده فامیل باشد؟ آیا درست که انسان و میمون و شامپانزه از یک خانوادهٔ مشترک هستند؟ این حرفها و ادعاها بر اساس چه مدارکی و اساساً برای چه هدف و منظوری بیان میشوند؟ پاسخ به این سوالات و نیز پرسشهای پیاپی که ذهن شنودگان و خوانندگان نظریهٔ داروین را به خود مشغول میدارد، نیاز به پیشزمینههایی دارد. ما در این کتاب تلاش کردهایم به طور خیلی خلاصه به این موارد بپردازیم و گرچه ادعای کامل بودن نداریم، اما تلاش خود را کردهایم و امیدوارم کسانی که این پرسشها نیز در ذهن آنها وجود دارد، با خواندن کتاب تا حدودی به جواب قانعکنندهای برسند. پیش از آغاز بهتر است این جملهٔ کلیدی و مهم نظریه را به خاطر بسپارید: طبیعت به هیچ عنوان به دنبال تکامل دادن موجودات نیست، بلکه تنها موجوداتی قادر به زنده ماندن و تکثیر هستند که همزیستی بیشتری با این تغییرات کسب کرده باشند. نظریهٔ تکامل یا صحیحتر بگوییم فرگشت۱، توضیح میدهد که چگونه نسل همهٔ موجودات از باکتری گرفته تا گیاه و انسان، همواره به دلیل جهشهای ژنتیکی در حال تغییر و تحول هستند و این تغییرات گرچه بسیار جزئی و ناملموس هستند، اما در طول زمان طولانی (مثلاٌ دویست میلیون سال)، به تغییرات اساسی تبدیل میشوند و موجودی متفاوت را پدید میآورند. اشتباه بسیاری از منکران نظریهٔ فرگشت (تکامل) این است که تصور میکنند این نظریه ادعا میکند موجودات تکسلولی بر اثر اتفاقات عجیب تبدیل به ماهی شدهاند، بعد بالهٔ آنها ناگهان تبدیل به دست و پا شده و حیوان از آب بیرون آمده و روی خشکی شروع به خزیدن یا راه رفتن کرده است! اگر میخواهید جواب پرسشهای خود را در مورد نظریهٔ فرگشت (تکامل) بیابید، کتاب حاضر را از اول تا به آخر به طور کامل بخوانید.
دیدگاههای کتاب الکترونیکی فرگشت و ژنتیک
گفته بودم این آیه میخواهد شباهت خلقت "آدم" و "عیسی" رانشان دهد، این شباهتها ی مشترک دوسویه (مربوط به خلقت) را بار دیگر با شما مرور میکنم:
1-همه میدانیم حتی اگر حضرت "عیسی" پدر نداشته باشد، در داشتن "مادر" هیچکس شک و تردیدی ندارد.
2-همه میدانیم که حضرت "عیسی" بطور خلق الساعه و مجسمه وار از "گل" یا "خاک" خلق نشده است.
3-و همه میدانیم که حضرت عیسی اولین انسان نبوده است
پس چرا خداوند خلقت آدم و عیسی را بطور مشابه از خاک میداند؟؟ آیا نه اینست که:
1-احتمالا" حضرت "آدم" نیز مادری داشته است!
2-همچون حضرت عیسی بطور خلق الساعه و مجسمه وار از گل ساخته نشده است
3-آدم نیز چون عیسی اولین انسان نبوده است!
در ضمن علاوه بر خطاب "حضرت عیسی" بعنوان خلقت از گل، آیات بیشماری داریم که خطابش ماها یا آدمهای عصر حاضر هستیم که بطور مکرر مورد خطاب خدا قرار گرفته ایم که: " آیا بیاد می آورید که شما را از گل آفریدیم؟" فکر میکنید قرآن میخواهد بگوید ما نیز چون حضرت آدم تک تک از گل و خلق الساعه افریده شده ایم. لطفا این پندار غلط خلقت خلق الساعه از گل را فراموش کنید، منظور چیز دیگریست
پاسخ آنها را خود جستجو کنید. من پاسخهای خودم را بشکل مستند هم از علم ژنتیک، هم از علم فیزیک (چه کلاسیک و جه مدرن) و هم مستند به آیات قرآن گفته ام. من متاسفانه وقت کافی برای مرور سوالات تکراری ندارم، تنها بخاطر احترام و علاقه ای که به پایداری این دوستی از راه دور دارم، سعی میکنم آنها را بارها و بارها تکرار کنم تا این دوستی پایدار تر شود.
در مورد قرآن هم بارها اشاره کردم که قرآن کتاب علمی نیست، قرآن طبق گفته خودش (سوره بقره ایه 2) فقط یک کتاب هدایت و راهنمایی است. انتظار یافتن فرمولهای ژنتیک یا شیمی و فیزیک در قرآن همانقدر مضحک است که شما بخواهید از یک کتاب مثلا ادبی یا اخلاقی مانند گلستان سعدی، یا مثنوی معنوی مولوی فرمولهای شیمی الی و یا قوانین جاذبه نیوتن را بیابید!
تخصص من نه در زمینه مسایل دینی است و نه ادبیات و اخلاق، همانطور که یکبار اشاره کرده دارای تحصیلات عالی در 2 رشته مهندسی ژنتیک و فیزیک مدرن (کوانتوم و نجوم) با سابقه تدریس در دانشگاههای تهران هستم. و قبلا" هم گفتم حضور خداوند در طراحی و مهندسی علم ژنتیک، و کاینات و کهکشانها انقدر واضح و آشکار است که ندیدن او مایه تعجب و افسوس است . مطالعات جانبی فلسفی، دینی و ادبیات موضوعات جانبی است که است که فقط روی علاقه شخصی به آنها پرداخته ام و از بین مکاتب شرق و غرب فقط به مکتب عرفانی مولانا علاقمند و پایبندم.
اگر به بحث گذشته ام مراجعه کنید میبینید تمام گفتارم را مستند به مراجع با ذکر منبع کرده ام، معمولا" گزاره های مستند را نمیتوان بسادگی به تعصب متهم کرد، استقامت در یک موضوع مستند و منطقی را تعصب نمی نامند، بلکه درج یقین و تسلط گوینده را به ابعاد مختلف بحث نشان میدهد.
قبلا هم گفته بودم اگر کسی مایل باشد آمادگی آنرا دارم در هر سطح تخصصی و علمی، فیزیک، نجوم، ژنتیک، فلسفی، دینی و عرفانی با دوستان گفتگو کنم. فقط جهت آشنایی عنوان کنم که الان بیش از 40 سال است که در زمینه های فوق تحقیق و مطالعه میکنم که فکر میکنم فقط زمان مطالعه من از سن بیشتر دوستان بیشتر باشد.
با ديدگاه هاي شما, ذهنيتي در من بوجود اومد..من فهميدم كه خود جنابعالي هم به پوچي و بي ارزشي كتاب ظاهرن آسماني عربي پي برده ايد..((حتي خيلي پيشتر از خودم))..ولي چون از زمان كودكي پدر مادر دوستان معلم استاد و غيره در گوشتان خوانده اند كه قرآن كامل ترين كتاب است, درحاليكه كه شما به بي اساس بودن كتاب پي برده ايد با خود فكر كرده اي كه چگونه اين نقص يعني مسخرگي اين كتاب رو بايد براي خودم توجيه كنم كه ديگر عذاب وجدان نگيرم..ازينرو شما اقدام به فرافكني كرده ايد تا خيالتون راحت بشه..اونهم چه فرافكني اي!!!تفسير آيات بر طبق ميل شخصي فقط و فقط براي راحت شدن از عذاب وجدان!!!و حالا شما ميخوايد اين تفسير كه حاصل فرافكني شخصي شماست به ما تحميل كنيد..و براي اينكه كسي به اين موضوع پي نبره چند بار گفته ايد كه من براي دفاع از قرآن و اسلام نيامده ام..
2)دوست عزيز آيا داوينچي يا ژول ورن فيلسوف بودند؟؟؟يا حتي اگرفرض كنيم فيلسوف هم بودند آيا اسلاميزه شده بودند؟؟؟!!! ميشه جواب بديد كه هليكوپتر چه ربطي به اصل پايستگي((در انرژي..ماده يا هرچي))دارد..بله من هم ميگم كه هليكوپتر رو نميشد 300يا 400سال پيش ساخت..چون در آن زمان وسايل مورد نياز هليكوپتر وجود نداشت.....ولي آيا قانون پايستگي رو بايد ساخت؟؟؟ شما فرق اختراعات رو با قوانين فيزيكي نميدونين؟؟؟شما ادعا ميكنيد كه در قديم ابزارش وجود نداشت كه قانون پايستگي رو بسازن و به نام ملاصدرا بنويسن؟؟؟ اصلن من نميدونم كه قانون پايستگي چه ربطي به اختراعات داره..خب اگه ملاصدرا به اين اصل پي ميبرد و كتابي هم درباره آن موضوع مينوشت ما هم الان اورا به عنوان يك فيزيكدان ميدانستيم!!!...........ديدي دوست عزيز شما بار ديگر از جواب دادن به من طفره رفتيد و با گفتن قضيه هليكوپتر و زير دريايي بحث رو به نفع خودت تموم كردي...من از شما پرسيده بودم كه چند فيلسوف اسلامي((نه غربي)) رونام ببريد كه به قوانين و اصولي((نه به وسيله و اختراعات )) رسيدند((مثلن پايستگي ))كه دانشمندان غرب بعد از سالها بدان رسيدند..
3) نمونه هايي از فرافكني هاي دوستمون آقاي ساواروشكا
..اينم يك آيه كه گفته حضرت آدم از گل آفريده شد.آیه 59 از سوره عمران. "انّ مثل عیسی عنداله کمثل آدم خلقه من تراب"...كه حضرت عيسي نزد خدا مانند حضرت آدم است كه از خاك آفريده شد.
آیا به کسی که از خاک آفریدی، سجده کنم؟!.آيه 61 سوره اسرا...كه در ايجا خدا به شيطان دستور داد كه به حضرت آدم سجده كند ولي او اين پاسخ را به خدا داد.((ميتونيد خودتون كل آيه رو ببينيد))
نمونه اي ديگر از فرافكني دوستمون
..نه دوست عزيز قرآن گفته انسان رو از خاك آفريده..نگفته كه انسان رو از عناصر و تركيبات موجود در كره زمين آفريده.....اگه راست ميگي يكي از آيات قرآن رو معرفي كن كه گفته باشه((انسان را از آمينواسيدها و چربي ها و پروتئين و عناصر موجود در كره زمين آفريديم)).....در ديدگاه بعدي بازم ازين فرافكني هاي شما براتون ميارم
قوانین و مقررات اجتماعی در هر جامعه ای امور "مطلق" و "غیر قابل تغییر" نیستند، و تنها یک "قرارداد اجتماعی" هستند که باید مورد پذیرش فرهنگ و عرف جامعه قرار گیرند، این قوانین متناسب با فرهنگ جامعه قابل تغییر در بستر زمان و مکان جغرافیایی خواهند بود. بحث در مورد "درستی" یا "غلط" بودن این مقررات و مطلق انگاری آنها بدون توجه به فرهنگ جامعه نابجاست. مثلا" در همین غرب نه تنها سنگسار بلکه در آتش سوزاندن انسانها (ژاندارک) و سربریدن توسط گیوتین (لاوازیه) امری عادی و پذیرفته از سوی جامعه بود، در حالیکه الان امری ناپسند و وحشیانه تلقی میشود. مطلق پنداری قوانین اجتماعی اسلام و تعصب کورکورانه (مانندعقاید طالبانی) و بحثهای جدلی روی درستی و نادرستی این قوانین نیز بدون انطباق آن با شرایط کنونی هر جامعه و فرهنگ آن امری عبث و بیهوده است.
من بطور خلاصه مثالهایی نیز زدم که اسلامی که الان بر جامعه و فرهنگ کشورهای خاورمیانه حاکم است، اسلام حرامیانی است که برای منافع اقتصادی و سلطه طلبی خود خرافات را (بدلیل جهل جامعه) بنام اسلام توسعه میدهند تا بتوانند سرمایه های مردم را به غارت ببرند و اشاره کردم اسلام چیزی نیست که ما میبینیم، برای قضاوت اول آنرا بشناسیم بعد راجع به آن قضاوت و تصمیم گیری کنیم. در پاسخ کسانی که میپندارند که با وجود علوم تجربی مدرن برای تغییر این جهان چه نیازی به شناخت اسلام 1400 سال پیش دارند، باید عرض کنم شما الان در جامعه ای قرار دارید که پدران، مادران، و خواهران و برادرانتان به آن اعتقاد دارند. شما در دریایی شنا میکنید بنام اسلام که شما را احاطه کرده است، نمیتوانید با 4 تا فرمول ژنتیکی و مکانیک کوانتومی بدون توجه به فرهنگ حاکم بر جامعه بدنبال انقلاب فرهنگی باشید، بدون شناخت حقیقت اسلام و تفکیک خرافات آن نمیتوانید فرهنگ جامعه را عوض کنید، شما چطور میخواهید به پدر و مادر خود بقبولانید که اسلام دین غلطی است درحالیکه چیزی از آن نمیدانید. آیا فکر کرده اید اگر به مادر خود بگویید ساختمان ملکول DNA انسان میگوید نژاد میمون و انسان دارای جد مشترکی است آنرا میپذیرد؟ مطمین باشید شب عاشورا دوباره آش نذری خود را بار میکند و نذر و نیازهای خود را برای امام حسین خواهد داشت. در حالیکه اگر بهش بگویید "مادر عزیز، نذر برای امام حسین شرک است وگناه، آنرا فقط به نیت خدا انجام بده، راحتتر آنرا میپذیرد و انجام میدهد"
بیایید بدون تعصب و حمله، اول دریایی که در آن شنا میکنیم را بشناسیم و بعد تصمیم بگیریم. در خاتمه اشاره ای دارم به نقل قولی از خود شما دوست عزیز که فرموده بودید برای شناخت از مرجع گرایی و متصدیان دین پرهیز کنیم.
این جمله را به یادگار از من داشته باشید: ( از مغز دیگران استفاده کنید، اما هیچوقت با مغز دیگران فکر نکنید)
با سپاس مجدد از شما دوست بسیار عزیز
دیدگاه من دیدگاه طبیعت گرابانه است نه طبیعت پرستانه! علم گرایانه است نه علم پرستانه! از کی تا به حال گرایش داشتن به چیزی مساوی است با پرستش مطلق آن! من نظرم را بدون تعصب دربارۀ اعتبار گزاره های علمی و تناقض بسیاری از گزاره های دینی با علم و عقل شرح دادم. آنهم مستدل و مشروح. حالا سؤال من از شما این است که شما با کدام سند و کدام مدرک به من تهمت می زنید که علم را ((می پرستم))! مگر علم، شریعت یا مذهب است یا یک کتاب آسمانی دارد یا یک سری آیات جزم اندیشانه و ثابت دارد که من بتوانم آن را بپرستم! لابد جانماز را که پهن میکنم به درگاه علم دعا میکنم و برای علم نذر و نیاز میکنم که شما من را متهم به ((پرستش علم)) میکنید؟! این کلمه پرستش را از کجا آورده اید؟ و بعد میگویید گفتمان من با شما برای تشریح اهمیت علم و خرد انسانی، به دلیل وجود ((ژن پرستش)) است!!! که در مورد من به ((پرستش علم و خرد انسانی)) منتهی شده!! نه دوست من ژن پرستیدن علم وجود ندارد که اگر فرض محال وجود داشت... امروز در دنیا اینقدر جاهل و بیسواد نداشتیم. و بطور مشابه ژن پرستیدن خدای احد و واحد هم وجود ندارد که اگر داشت از دیرباز تا به امروز، این تعداد مشرک و کافر و بیخدا و ملحد و زندیق و دهری و طبیعت گرا نداشتیم. کسانیکه الزاماً هیچ چیز را نمی پرستند. این که انسان ناچار است چیزی را بپرستد چون در ژن اوست ساخته ذهن شما و حتی دانشمندان ژنتیک دان مذهبی است و اعتبار علمی ندارد. بسیارند انسانهایی که مثل من آزادند و چیزی را پرستش نمیکنند. مثل این است که بگوییم چون انسان ناچار است لباس بپوشد پس ((ژن لباس پوشیدن)) وجود دارد! در هندوستان بسیاری آدمها لخت راه میروند پس آنها این ژن لباس پوشیدن را ندارند!؟ اگر علاقه داشتن به چیزی نشانه وجود ژن آن چیز باشد. پس چون ما اینهمه آدم پول پرست داریم؛ باید بگوییم اینها همه ((ژن پرستش پول)) دارند! پس تکلیف ژنهای انسانهای غارنشین و شکارچی قبل از پیدایش پول چیست؟! آنها هم ژن پرستش پول داشتند اما خودشان خبر نداشتند! و لابد چون اکثریت قریب به اتفاق مردم در عصر حاضر برای خوردن غذا از بشقاب استفاده میکنند با ((مغلطۀ توسل به اکثریت)) میتوانیم استدلال کنیم حتماً ژنی به نام (( ژن استفاده از بشقاب )) وجود دارد که اکثریت قریب به اتفاق مردم این رفتار و این انتخاب را ( اتنخاب استفاده از بشقاب هنگام صرف غذا را) از خودشان نشان میدهند! بالاخره اگر چنین ژنی نبود پس پایه و اساس چنین انتخاب رفتاری چیست؟! جواب این است که آنها این رفتار را از نیاکان خود تقلید می کنند. و ممکن است این سؤال را بپرسید: اولین کسی که به فکرش رسید از بشقاب استفاده کند چطور؟ او که از کسی تقلید نکرده است!! و من جواب میدهم او فکر کرده که این کار (استفاده از چیزی شبیه بشقاب برای غذا خوردن) کاری مفید است و این فکر را پیاده کرده و سایرین هم از او تقلید کردند. پس (( ژن اپیدمی یافته استفاده از بشقاب )) وجود ندارد.
آیا این شما هستید که دائم دارید از قرآن که ربطی به علم ندارد صحبت میکنید یا من!؟ من فقط یکبار جواب شما را با نقد و بررسی قرآن دادم و مابقی نظراتم تنها معطوف به نظرات علمی بوده نه نظرات قرآنی ! شما برای داخل کردن قرآن به بحث علمی تکامل به اینجا آمده اید و در بحث با یکی از دوستان از نظریه تکامل که موضوع اصلی است، گریزی به ابعاد اجتماعی و اخلاقی قرآن زدید؛ گناهی هم نکردید اما آیا ایرادی داشت که من هم یکبار نظرم را در مورد قرآن گفتم؟! جالب است که شما برخلاف من، دائم از قرآن حرف میزنید و آنوقت این را به من میچسبانید! من که تمرکزم روی علوم بوده این شمایید که چشمتان را فقط روی قرآن زوم کرده اید و میخواهید همه علوم روز را به ساز قرآن برقصانید. تعجب میکنم پس از این همه توجیهات قرآنی و متعصبانه و تکرار مکررات، میخواهید جبهه گیری متعصبانه و قرآنی خود را کمرنگ نشان دهید و بارها میگویید:
پس برای چه اینهمه از قرآن حرف میزنید؟ میخواهید بگویید قرآن که به خلقت ثبوتی یا بطور کل ((خلقت جداگانه و ابتدا به ساکن انسان و حیوان توسط خالق متعال)) تاکید کرده، تضاد و تناقضی با نظریه تکامل تدریجی و بیوشیمیایی ندارد و این دو دارند یک حرف را میزنند؟ یعنی میخواهید بگویید خلقت یک اصل علمی است و قرآن کتاب علمی است و این همان نظریه تکامل تدریجی و خویشاوندی گونه های زیست شناسی است و اینها با هم حرفشان یکی است و از آخر هم میگویید: من نیامدم که از اسلام دفاع کنم؟ نکند ما کودن هستیم که بیخودی فکر میکنیم شما دارید از دیدگاه های قرآنی دفاع میکنید!! آخر دین اسلام را چه به تکامل مولکولی و سلولی دوست من!!!؟؟؟ مگر نظر قرآن مثلاً در مورد کتک زدن زن یا اجازۀ ازدواج یک مرد با چهار زن، درست است که نظرش درباره مسائل زیست شناسی الزاماً و مطلقاً درست باشد؟ تو برای چه دفاع میکنی بعد میگویی من مدافع نیستم!
پیشرفت علم، کاری به اندیشه های متحجرانه، داستان محور و سنّت محور مذهب ندارد؛ این مذهب است که خودش را به علم میچسباند تا برای خودش آبرو و اعتباری دست و پا کند و اصرار دارد که بگوید من هم هستم! تو رو خدا اینقدر به من بی محلی نکنید... همش نگید علم علم علم... من رو هم بازی بدین.. درسته که هزارتا حرفم با عقل و علم انسان امروز جور درنمیاد ولی بعضی حرفام به زور تفسیر و توجیه و زبان بازی ممکنه یه رگه هایی از علم و حرف حساب توش پیدا بشه!! پس حالا که اینطوره به شریعت من عمل کنید!
چون احساس کردم ساواروشکای عزیز پیام منو ندیده که جوابی نداده واینکه ان شاء ا...قصد وتعمدی هم در این خصوص وجود نداشته ،لاجرم دوباره پیامو میذارم تا تحلیل ایشونو ببینم !در ضمن باقی دوستان رو هم به این کتاب دعوت میکنم.اتفاقا" تو کتابناک با نام{ افسانه ی گیلگمش }موجوده و تو پروفایل من تو لیست کتب مورد علاقه هستش!
اما پیام قبلی:
{تنها میتوانم شما مخصوصا ساواروشکای عزیز را به کتابی که به نظرم حلال خیلی از مشکلات ماست دلالت دهم وآن کتاب حماسه ی گیل گمش هست که کهن ترین حماسه ایست که بشر سازه .با اطلاعات دینی به اون کتاب رجوع کنید اون وقت در میابید که سرچشمه ی داستان های ادیان سامی از کجاست .با اینکه میتونم نکته به نکته موارد مشابه را ذکر کنم اما برای جلوگیری از هر جبهه گیری نادرستی از کسی پیشنهاد میکنم خود این کتاب رو بخونید البته اگه قبلا" نخوندین! خودم که نزدیک 20 نمونه شباهت قطعی یافتم.قضاوت با شما!!! }
پیشنهاد: دوستان برای پی بردن به حقانیت سخن یکدیگر شخصا" کتاب رو مطالعه کنند،بد نیست
و عجیب آنکه فقط در مورد ابعاد اجتماعی قرآن سخن میگویید! من بقدر کافی با شما در زمینه فیزیک، ژنتیک و تکامل صحبت کرده ام، از شما جز "ستایش و پرستش متعصبانه" علوم تجربی، چیز دیگری ندیدم.
چند ماه پیش در یک مقاله علمی خوانده ام که دانشمندان علم ژنتیک توانسته اند "ژن" خداپرستی را در میان ساختار ملکولی DNA انسان پیدا کنند، و آنها بر این باور هستند که خداپرستی یا اعتقاد به نیروی برتر خالق، بشکل خارق العاده ای در DNA بدن انسان جاسازی شده و علت باور به نیروی برتر و پرستش آن از سوی بشر در تمام اعصار تاریخ بعلت وجود این "ژن" است. دانشمندان علم ژنتیک، اسم "ژن" کشف شده را به همین مناسبت "ژن خدا" نام نهاده اد. به همین علت خیلی از "تعصب کورکورانه" و "پرستش" علوم تجربی از سوی آقای هوشیار تعجب نمیکنم، به هرحال بعلت وجود این "ژن" هر انسانی ناچارا" باید چیزی را پرستش کند!
مستندات "ژن خدا" در ملکول DNA انسان را در مقالات زیر جستجو کنید:
از سایت ویکیپدیا:
http://en.wikipedia.org/wiki/God_gene
از روزنامه تایمز:
http://www.time.com/time/covers/1101041025/
مقاله روزنامه تایمز:
http://web.pdx.edu/~tothm/religion/Is%20God%20in%20Our%20Genes.pdf
از سایت ریچارد هاوکینز:
http://richarddawkins.net/articles/4615