مورخه: ادامه دائی جان ناپلئون
نویسنده:
ایرج پزشکزاد
امتیاز دهید
کتاب حاضر به ایرج پزشکزاد نسبت داده شده است.
به گفته شخص نویسنده:
با نزدیک شدن بانتهای نگارش دایی جان ناپلئون بنابر عادت احتراز از پایانهای تلخ، فصل دیگری بنام «مورخه» نگاشتم که ذکری از قهرمانان داستان یادشده است. سالیانی گذشت و انگاشتم که شایسته است اگر جلد دوّمی نیز تحریر مینمودم. این داستان خواه ادامه و خواه بسط آن رمان باشد. در هر صورت، نامش را مورّخه میگذارم.
بیشتر
به گفته شخص نویسنده:
با نزدیک شدن بانتهای نگارش دایی جان ناپلئون بنابر عادت احتراز از پایانهای تلخ، فصل دیگری بنام «مورخه» نگاشتم که ذکری از قهرمانان داستان یادشده است. سالیانی گذشت و انگاشتم که شایسته است اگر جلد دوّمی نیز تحریر مینمودم. این داستان خواه ادامه و خواه بسط آن رمان باشد. در هر صورت، نامش را مورّخه میگذارم.
آپلود شده توسط:
alebeashna
1401/07/30
دیدگاههای کتاب الکترونیکی مورخه: ادامه دائی جان ناپلئون
از کدوم فروشگاه خریدید؟
ای کاش این شخص کتاب را با نام خود منتشر میکرد چون کم نبودند کسانی که رمانهای معروف(مثلا بربادرفته) را ادامه دادهاند. نویسنده این کتاب خواندنی بهتر بود با استفاده از نام خودش این اثر را منتشر میکرد و دست کم اگر اعتباری هم وجود داشت به وی تعلق می گرفت و سطح پایین بودن اثر به اعتبار پزشکزاد لطمه وارد نمیکرد.
نویسنده با وجود اینکه دقتی نسبی به خرج داده، یا خود یا کسی که متن را تایپ و منتشر کرده، اشتباههای بزرگی مرتکب شدهاند. مثلا نام فصل آخر دایی جان ناپلئون مؤخره است نه مورخه!
بنابراین وجه تسمیه نام گذاری کتاب فعلی غلط است. از طرف دیگر، گفتگوی شخصیتها تصنعی است چون از واژههایی استفاده کرده که با شخصیتها و گفتگوهای آنان در کتاب دایی جان ناپلئون همخوانی ندارد. دیگر ویژگی نوشتاری گفتگوها که این اثر را مشکوک می سازد، محاورهای نویسی است. پزشکزاد هرگز کلمات را نمیشکست و اصرار داشت در گفتگوها کلمات شکسته نوشته نشود.
در ضمن، در هیچ منبع نوشتاری به این اثر اشاره ای نشده و برای اطمینان از دوستان نزدیک زنده یاد پزشکزاد سوال کردم و منتظر پاسخ هستم. با این حال مشکوک بودن اثر به به مدیران سایت کتابناک اطلاع داده شد، ولی ترتیب اثر ندادند.
محاوره ای: در خود دایی جان ناپلئون هم گفتگوهای محاوره ای وجود دارد میتوانم چند تا برایتان مثال بزنم. مثلا اسدالله میرزا خطاب به شهلاجون (به جای شهلاجان) و خیلی از گفته های مشقاسم. اما قبول دارم که در این اثر گفتگوهای محاوره ای خیلی بیشتر شده که اینطوری نیست در آثار پزشکزاد نباشه مخصوصا آثار جدیدترش. پس اینطوری نیست که اصرار داشت که کلمات شکسته نوشته نشه. این رو جایی نوشته که شما نقل کردید؟
واژههایی استفاده کرده که با شخصیتها و گفتگوهای آنان در کتاب دایی جان ناپلئون همخوانی ندارد: کجا مثلا؟
در مجموع نظرتان محترمه مرسی
ما هم سند مکتوب و معتبری از اینکه این کتاب متعلق به مرحوم پزشکزاد است پیدا نکردیم؛ اما دلیل متقنی هم برای عدم تعلق آن به ایشان نیافتیم. اجازه بدهید همانگونه که شما دلایل و نظرات خود را ارائه دادید، سایر دوستان هم در سنجش صحت و سقم انتساب این اثر به ایرج پزشکزاد شریک شوند؛ شاید به مستندات بهتری دست پیدا کردیم. در آن صورت قطعا در توضیحات کتاب "انتساب این کتاب به آقای پزشکزاد" را درج خواهیم کرد؛ همانگونه که همیشه و در موارد مشابه، این کار را انجام دادیم.
با سپاس از شما و سایر عزیزانی که در این راه ما را یاری میکنند و سپاس مجدد از اینکه درک میکنید اصولا و ابدا بحث "ترتیب اثر ندادن" وجود ندارد.
کتابناک همواره تمام تلاشش این بوده است که در زمرهی نشردهندگان جعلیات و اکاذیب در حوزهی کتاب و کتابخوانی، نباشد و امید داریم که با کمک عزیزان، همراهان همیشگی و کاربران فرهیختهی سایت بتواند به همین سبک و سیاق ادامه دهد.
دوم اینکه چرا این کتاب حذف بشه ؟
کتاب با عنوان نویسنده نامشخص اینجا بمونه تا بقیه هم استفاده کنند
1. در مقایسه با رمان دایی جان ناپلئون، من از دایی جان ناپلئون بیشتر خوشم اومد.
2. کاش داستان در نقطهی جدیدتری نسبت به رمان اولی تموم میشد اما پایان داستان منطبق با رمان اول بود. انتظار میرفت که فراتر بره. حداقل انتظار من این بود :D
3. روی پسر دایی جان ناپلئون (سامی) کمی شخصیت پردازی شد حتی حس کردم کمی الگوبرداری از شجاع دل باشه (نمیدونم البته) ولی انتظار میرفت وقایع داستان معلول این شخصیت هم باشه اما متوجه نشدم اگه سامی نبود چه خللی در روند داستان پیش میاومد؟!!
4. خود سرگذشت شخصیت راوی در این داستان بیشباهت به سرگذشت مرحوم صادق هدایت نبود البته این اشکالی نداره اما کمی تناقض در شخصیت راوی در موقعیتهای مختلف با مخاطبهای مختلف دیدم. مثلا راوی موقعی که با اسدالله میرزا صحبت میکرد تقریبا شبیه همون شخصیت ساده و معصوم رمان دایی جان ناپلئون بود اما در مواجهه با اشخاص دیگه مثلا مامورهای ساواکی تبدیل به یک آدم حاضرجواب و زیرک میشد!! این هم البته برداشت منه.
5. خلاص شدن از شر جباری اینطوری شد که وقایع به کمک قهرمان داستان اومد در حالی که بهتر بود خود قهرمان داستان بتونه راهی برای اینکار پیدا کنه.
اما در کل خوشم اومد. مرسی باز هم. راستی نسخهی اصلی و چاپی رو کسی داره؟
1. از دائی جان ناپلئون بیشتر خوشتان امد میتواند علتش این باشد که زودتر منتشر شده است و سریالی ازش ساخته شده و تعلق خاطر بیشتر پیدا کردید.
2. من هم موافقم اما جایی کسی تعهد نداده است که زمان داستان حتما باید کجا باشد.
3. من متوجه این الگو برداری نشدم اما به نظرم شخصیت سامی در خط اصلی داستان موثر بود
4. باز متوجه این شباهت نشدم اما از نظر روانشناسی پیش می اید آدم با افرادی که از دوران بچگی می شناسد طور دیگری رفتار کند و معصومیت بچگانه در برخوردها دیده بشود.
5. موافقم اما خود قهرمانهای داستان هم راه پیدا کرده بودند
این کتاب که بصورت فیلمنامه هم اجرا شد، زندگی یک جامعه ایرانی رو روایت میکنه.
در اصالت این اثر تردید دارم. کجا منتشر شده؟
گمان شخصی من این است: هر چند کتاب تاریخ ۱۳۵۸ را دارد و با فونتی قدیمی تر هم صفحهبندی شده و روشن است که نگارنده آن نیز فردی از نسل مرحوم پزشکزاد بوده ولی به احتمال بسیار زیاد در همین چند وقت اخیر برای نخستینبار به چاپ رسیده است. برای یافتن نام نگارندهی واقعی باید فردی که در صنعت نشر ایران آشنایانی دارد جستجو کند و ببیند ناشر چاپ کاغذی کتاب در ایران که بوده است و از این راه به دنبال هویت نویسندهی واقعی برود.