خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک محارم در روایات زرتشتی
نویسنده:
غلامرضا نوادری
امتیاز دهید
کتاب خویدوده به قلم غلامرضا نوادری، پژوهشی در پاسخ به ادعای موبد کورش نیکنام دربارهی ازدواج با خویشان درجه یک و محارم در روایات زرتشتی است.
این کتاب در پاسخ به این اتهام بیاساس موبد نیکنام با تکیه بر منابع زرتشتی، نخست به دنبال اثبات وجود این رسم در میان زرتشتیان متقدم و سپس پاسخی جامع به دفاعیات انجام گرفته تاکنون است.
کتاب خویدوده در هشت فصل تقسیمبندی شده است. فصل نخست در شش گفتار تنظیم شده است: پیشینهی پژوهش، منابع، کلیاتی درباره دین و آیین زرتشتی، جایگاه زن در آیین زردشتی، ازدواج و در پایان گفتاری درباره خویدوده که در آن به مفهومشناسی، زادگاه و چرایی پیدایش این رسم میپردازد.
در فصل دوم روایات مربوط به ازدواج با نزدیکان در شش دسته طبقهبندی شده و در زیر هر دسته روایات چندی ذکر شده است. در فصل سوم به چرایی ازدواج با محارم از دید موبدان کهن پرداخته شده در دو فصل بعدی، مواردی ازاینگونه ازدواجها در متون حماسی و موارد معین تاریخی یاد شده است. در فصل ششم به نقد و بررسی مهمترین دفاعیات انجامگرفته تاکنون پرداخته شده و فصل هفتم مجموعهای است از یادداشتهای بیش از هشتاد تن از پژوهشگران ایرانی که بهگونهای این مسئله را پذیرفتهاند. فصل پایانی نیز دربردارنده دو پیوست از جناب شهبازی و دو پیوست از نگارنده است.
بیشتر
این کتاب در پاسخ به این اتهام بیاساس موبد نیکنام با تکیه بر منابع زرتشتی، نخست به دنبال اثبات وجود این رسم در میان زرتشتیان متقدم و سپس پاسخی جامع به دفاعیات انجام گرفته تاکنون است.
کتاب خویدوده در هشت فصل تقسیمبندی شده است. فصل نخست در شش گفتار تنظیم شده است: پیشینهی پژوهش، منابع، کلیاتی درباره دین و آیین زرتشتی، جایگاه زن در آیین زردشتی، ازدواج و در پایان گفتاری درباره خویدوده که در آن به مفهومشناسی، زادگاه و چرایی پیدایش این رسم میپردازد.
در فصل دوم روایات مربوط به ازدواج با نزدیکان در شش دسته طبقهبندی شده و در زیر هر دسته روایات چندی ذکر شده است. در فصل سوم به چرایی ازدواج با محارم از دید موبدان کهن پرداخته شده در دو فصل بعدی، مواردی ازاینگونه ازدواجها در متون حماسی و موارد معین تاریخی یاد شده است. در فصل ششم به نقد و بررسی مهمترین دفاعیات انجامگرفته تاکنون پرداخته شده و فصل هفتم مجموعهای است از یادداشتهای بیش از هشتاد تن از پژوهشگران ایرانی که بهگونهای این مسئله را پذیرفتهاند. فصل پایانی نیز دربردارنده دو پیوست از جناب شهبازی و دو پیوست از نگارنده است.
آپلود شده توسط:
navadeir
1401/05/06
دیدگاههای کتاب الکترونیکی خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک محارم در روایات زرتشتی
2-به کلام الله تعالی توهین می کند که البته نحوه حرف زدن با پدرش است.
3-در خصوص آیه 33 سوره مائده نیز تا آنجا که من خوانده ام 3 تفسیر وجود دارد. از تفسیر سوم می گذرم. در خصوص تفسیر نخست به این اشاره شده که آیه شریفه بر خلاف آنچه sigurd می گوید "حکم" نداده و فعل امر در آیه بکار نرفته است. بلکه از آنجایی که در 2 آیه دیگر (49 شعراء و 71 طه) فرعون به ساحرانی که به موسی علیه السلام ایمان آوردند وعده بریدن دست و پا بر خلاف جهت می دهد، آیه 33 نور می گوید سزای کسانی که به دشمنی با خدا و رسول برخاسته اند این است که به دست امثال فرعون دچار شوند.
در تفسیر دوم هم گفته شده که اگر کسی در ارعاب مردم مرتکب قتل شد به قتل می رسد. اگر مرتکب جرح شد، دست و پایش به خلاف بریده می شوند و اگر صرف ارعاب بوده، تبعید می گردد.
ولی برداشت sigurd هم بی مبناست. آیه می گوید "کسانی که به محاربه برخاسته اند". بی حجاب مگر به محاربه برخاسته است؟ حتی زناکار که گناهش از بی حجاب بزرگتر است هم محارب نیست و حکم او در قرآن تازیانه است.
"قطع عضو" هم از همین تازینامه در اومده. بند 33 از مائده به محاربه و فسادگستران اشاره داره، قطع عضو مفسد دقیقاً همینه. کسی که پوشش جنایتخیز اسلامی رو رعایت نکنه، از نگاۀ اینا نه تنها فاحشه است، بلکه براساس احکام محمد مفسد هم هست و سزاوار "مرتبه هفتم قطع عضو" است. بقیه افاضات این کاربر در زیر اون چرندنامه ی مطهری موجوده. خیلی خوشحالم که ملت ایران هر روز بیشتر با افکار کثیف اینا آشنا میشن. باید بگم که پدر من سگش شرف داره به خدای سادیسم اینا! تمام.
2-خیر قطع عضو از قرآن نیامده. تعزیر است. آنچه در قرآن بیاید را حد می نامند. آنچه در قرآن نیامده ولی به جهت رعایت حرمت احکام الله تعالی به عنوان مجازات از سوی حاکم شرع در نظر گرفته می شود را تعزیر می نامند.
3-کسی از اهل عقل می داند منظور از "پوشش جنایت خیز اسلامی" دیگر چه صیغه ایست؟
4-فاحشه کسی است که مرتکب فحشاء می شود. کلمه ی فحشاء از ریشه فحش است و در کلماتی مثل فُحش یا اختلاف فاحش خود را نشان می دهد و به رفتاری می گویند که زیان آن از فرد تجاوز کرده و به جامعه می رسد. اگر رفتار فقط به خود فرد زیان بزند اسم آن منکر است و اگر به جامعه زیان بزند اسم آن فحشاست. (عربی راهنمایی!)
5-پیامبر اسلام مفسد نبودند. القاب کس و کارتان را برای خودشان نگاه دارید.
6-حالا به شرافت سگی که فرمودید هم به وقتش خواهیم پرداخت که چنین تحفه ای را تحویل جامعه داده.
2- این کاربر در بحث هاش همه تمرکزش رو روی قرآن میذاره، اما هر زمان که کفگیرش به ته قابلمه بخوره، به ریسمان های خارج از قرآن هم چنگ میندازه! هر بار رنگی عوض میکنه
3- اهل عقل خوب می دونن که پوشش زوری اسلامی در یه سال اخیر چه جنایت هایی به بار آورد. البته کشتن بیش 600 نفر در کف خیابون از کودک و جوان و پیر، تجاوز به ده ها زن و دختر، نابیناسازی، اعدام، حکم های سنگین زندان، زندانی کردن خانواده کشته شدگان و وکلای اونها، محروم کردن از همه چیز، ترور کردن و و و و و و برای تو آمار بالایی نیست و عادیه؛ چون زیر کتاب مسئله حجاب در همین سایت، نوشته بودید: "بر سر حکم حجاب تا ۴۱ میلیون و ۹۹۹ هزار و ۹۹۹ نفر را می توان کشت". حالا فهمیدی "پوشش جنایتخیز اسلامی" چه صیغه ایه؟ برای امثال شما بهش میگن صیغه محرمیت!
4- فاحشه رو ببرید برای اخوی ها و مومن ها و همکیش هات گزاره کن که در کلاس های قرآن و در خیابان و در خلوت و در حرم به همدیگه رحم نمی کنن.
5- نگفتم که محمد مفسد بود، در پیام گفته شد از دید محمد، اینان مفسد فرض شده و حکم برای اونها هم جاریه. امان از این کژفهمی ها.
6- اما به شرافت نداشتۀ خدای سادیسم زیاد پرداخته شده که چنین تحفه هایی با این افکار تحویل جامعه بدبخت ما داده!
2-این کاربر وقتی حرف از اسلام باشد به قرآن متمسک می شود. نه وقتی حرف از مسائل عقلی و سیاسی باشد. شما مثل اینکه تازه چشمانت باز شده.
3-چه چیزش عجیب است؟ عقل مخاطب نرسد تقصیر من نیست. عین جمله من در ذیل کتاب مسئله حجاب را تقدیم می کنم:
"""""" اگر جمعیت ایران را ۸۴ میلیون بگیریم، بر سر حکم حجاب تا ۴۱ میلیون و ۹۹۹ هزار و ۹۹۹ نفر را می توان کشت! نه بر سر حکم حجاب، که بر سر تک تک قوانین قرآنی می توان چنین کرد. البته اگر بغی کرده باشند و مسلحانه (چه سلاح سرد و چه سلاح گرم) قیام کرده باشند. معترض ولی جای تنبه و هشدار دارد نه قتل.""""""
تازه بنده گفتم بر سر تک تک قوانین قرآنی و به نظرم واضح نیست. بر سر قوانین غیر قرآنی نیز هر ببویی که قیام مسلحانه کرده باشد را باید مورد قتال قرار داد. این درسی است که ما از الله گرفتیم.
4-اینکه کسی از مسئولین فحشاء مرتکب شده باشد، از فاحشه بودن بی حجاب ها نمی کاهد.
5-ژست ادب گرفتن جنابعالی هم نوبر است.
6-این هم نوبر است که کاربری که هر بار که مهملاتش را نشر می دهد به الله توهین می کند که از پدر و مادر و زن و فرزند و خود فرد هم برای یک مسلمان عزیزتر است، نگران توهین به بابا جانش است. لابد انتظار داری به خداوند عالم توهین کنی و آنچه زیبنده ات است را نشنوی. هزار برابر علاقه ای که به پدرت داری را من به خدا دارم. برو عزیز دلم این آب غوره ها را جایی بگیر که حنایت رنگ داشته باشد.
شروع کنند
یا کسانی که در زمینه دارو و درمان دزدی می کنند
من شخصا هیچ مشکلی با این آیه ندارم
دوما اگر منظورت سنت گرایی بیابانی دین اسلام است باید عرض کنم که اطلاعات تاریخی فوق العاده ضعیف داری؛این دین نزد پژوهشگران به عنوان دین متمدن شناخته میشود؛مثلا توماس جفرسون این دین بیابانی!!؟را خداپرستی فیلسوفانه نامیده است.
متاسفانه شما آیه ۳۲ مائده که حق مسلم زندگی افراد را نشان میدهد نادیده گرفتی و با توسل به آیه ۳۳ مائده که منظور نامشخصی دارد خواستی نشان بدی که آیه های قرآن مزخرف است!!((آیه ۷ آل عمران در پاسخ به افرادی مثل است))اگر حکومت ارتجاعی ولایت فقیه به جای توسل به محکمات،به متشابهات توسل کرده است دلیل نداره شما به قرآن توهین کنید!اگر تفسیر قرآن به قرآن ا از آیه ۳۳ مائده انجام دهیم مشخص خواهد شد که آیه منظور دیگری داشته است.به جای توهین کردن مطلب مفید ادا کن...
ممنون به خاطر آموزش لغات عربی!!!
در مذهب تشیع ۴ انگشت دست راست سارق بریده میشود،آن هم با شرایطی بسیار؛دزدی مانند آفتی در باغ است که برخلاف جهت تکاملی طبیعت است و اینکه شما این حکم را وحشتناک!!!نامیدی دلیل دیگری به جز تعقل دارد.(حداقل که از مجازات نه مرگ حکومت شاه_خدا ساسانیان و نیزه فرو کردن در مقعد مردم ستمدیده در زمان داریوش که بهتر است)
در جواب یاوه سرایی شما که میتوانید با ارجاع میتوانید بیابانی!!! بودن را اثبات کنید باید بگم که این افراد حداقل تحقیقاتی در این مورد کردند نه اینکه با کپی مطلب از دیگران این نظر جاهلانه بدهند.
به داوری سپردن بقیه متن شبیه فرار است؛جالب نیست؟
2-منظور از علمه البیان این نیست که تنها به انسان بیان داده است. در این آیه هیچ ادات حصری دیده نمی شود.
3-این مغلطه نیست. پاسخ به سوال شماست. جز ازدواج از طریقی که خداوند تعیین فرموده، زناست و پیامبران از چنین رفتاری بری هستند. وقتی آدم علیه السلام جانشین نسل های پیشین است و وقتی ژن نئاندرتال در من و شما هست، پاسخ واضح و روشن است که چه اتفاقی افتاده.
این تداخل ممکن است در نسلها و یا سالهای بعد واقع شده باشد . . .
2- در بند دوم ، خودتان جواب خودتان را دادید ! ! ! پس بیهوده به زرتشتی ها ایراد نگیرید ....
بر خلاف فرمایش شما، خداوند سخن گفتن را در قرآن به موریانه نیز نسبت داده است (18 النمل)
این دیگر چه جور استدلالی است که شما می کنید؟ خداوند انسان را صاحب عقل و خرد تمام قرار داد. مگر قرار است از نئاندرتال هم مثل انسان بازخواست شود؟ مگر سگ های نر با خواهر و فرزند ماده خود جفت گیری نمی کنند؟ انسان بر مبنای شریعت این رفتار را کنار نهاد.
جانشینی خداوند: برخی از مفسران منظور از خلافت در آیه را نمایندگی انسان از جانب خداوند بر روی زمین میدانند و دلیل نظر خود را تعلیم اسماء به آدم و خضوع و سجده ملائکه در برابر او که در آیات بعد آمده است، قرار میدهند.
جانشینی انسانها و موجودات گذشته: بسیاری از مفسران معتقدند امکان جانشینی انسان از جانب خداوند حتی برای پیامبران وجود ندارد؛ زیرا جانشینی خداوند یعنی جانشینی در الوهیت خدا و مستلزم غیبت خدا در زمین است. همچنین انسانی که متصف به خونریزی و فساد است، قابلیت جانشینی خداوند را ندارد. به همین دلیل، آنان منظور از خلافت در آیه را جانشینی انسانها و موجوداتی میدانند که قبلاً در زمین زندگی میکردهاند.
جانشینی فرشتگان: صاحب تفسیر مخزن العرفان با استناد به روایتی از ابن عباس معتقد است قبل از انسان، فرشتگانی به نام نسناس در زمین ساکن بودند و خداوند انسان را جانشین آنها در زمین قرار داد ! ! ! ! ! ! ! ! !
خلافت به معنای حاکمیت: برخی از مفسران ، منظور از خلافت انسان در زمین را به حاکمیت و حکومت او تعبیر کردهاند.
به نظر من نظر آخر صحیح تر و معقول تر است . . .
ولی طبق تئوری شما - نعوذ بالله - حضرت آدم ، رفته کنار غار بغلی و با ایما و اشاره و حرکات
دست، از نئاندرتال های وحشی زبان نفهم اجازه گرفته تا برای شب ، برای خواستگاری تشریف بیاورند
غار آنها
و تازه این از ماجرای خواستگاری برای پسر است در خصوص دختر شما خیلی راحت می تواند
بگویید که نئاندرتال ها آمدند و دختر آدم را دزدیدند و بردند !!!! و این بشر زبان نفهم ،
حاصل همان ازدواج زورکی اولیه است !! ! که البته تا حدودی این حالت دوم ، شاید قابل قبول تر باشد !!!!!