رسته‌ها

خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک محارم در روایات زرتشتی

خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک محارم در روایات زرتشتی
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 16 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 3.2
با 16 رای
کتاب خویدوده به قلم غلامرضا نوادری، پژوهشی در پاسخ به ادعای موبد کورش نیکنام درباره‌ی ازدواج با خویشان درجه یک و محارم در روایات زرتشتی است.
این کتاب در پاسخ به این اتهام بی‌اساس موبد نیکنام با تکیه بر منابع زرتشتی، نخست به دنبال اثبات وجود این رسم در میان زرتشتیان متقدم و سپس پاسخی جامع به دفاعیات انجام گرفته تاکنون است.
کتاب خویدوده در هشت فصل تقسیم‌بندی شده است. فصل نخست در شش گفتار تنظیم شده است: پیشینه‌ی پژوهش، منابع، کلیاتی درباره دین و آیین زرتشتی، جایگاه زن در آیین زردشتی، ازدواج و در پایان گفتاری درباره خویدوده که در آن به مفهوم‌شناسی، زادگاه و چرایی پیدایش این رسم می‌پردازد.
در فصل دوم روایات مربوط به ازدواج با نزدیکان در شش دسته طبقه‌بندی شده و در زیر هر دسته روایات چندی ذکر شده است. در فصل سوم به چرایی ازدواج با محارم از دید موبدان کهن پرداخته شده در دو فصل بعدی، مواردی ازاین‌گونه ازدواج‌ها در متون حماسی و موارد معین تاریخی یاد شده است. در فصل ششم به نقد و بررسی مهم‌ترین دفاعیات انجام‌گرفته تاکنون پرداخته شده و فصل هفتم مجموعه‌ای است از یادداشت‌های بیش از هشتاد تن از پژوهشگران ایرانی که به‌گونه‌ای این مسئله را پذیرفته‌اند. فصل پایانی نیز دربردارنده دو پیوست از جناب شهبازی و دو پیوست از نگارنده است.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
344
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
navadeir
navadeir
1401/05/06

کتاب‌های مرتبط

درج دیدگاه مختص اعضا است! برای ورود به حساب خود اینجا و برای عضویت اینجا کلیک کنید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک محارم در روایات زرتشتی

تعداد دیدگاه‌ها:
161
1- sigurd بیراه نمی گوید و من در زمانی معتقد به تفسیر مرحوم علامه غروی در خصوص "ید" بوده ام که الان چنین نظری ندارم. من البته با برداشت شیعیان در اختصاص "ید" به انگشت شاید موافق نباشم ولی اینطور نیست که کارشان بیراه و بی قاعده باشد. چرا که "ید"، از نوک انگشتان تا کتف است و افاده هر بخشی از آن (ولو یک انگشت) مَجاز به علاقه کل به جزء نامیده می شود. یعنی کل را می گویید ولی منظور جزئی از آن کل است. مثلاً وقتی انگشت پایتان به میز برخورد کند، می گویید پایم به میز خورد در صورتی که فقط انگشت پایتان به میز برخورد کرد. ولی چون انگشت پا، جزوی از پا است حرف شما نادرست نیست.
2-به کلام الله تعالی توهین می کند که البته نحوه حرف زدن با پدرش است.
3-در خصوص آیه 33 سوره مائده نیز تا آنجا که من خوانده ام 3 تفسیر وجود دارد. از تفسیر سوم می گذرم. در خصوص تفسیر نخست به این اشاره شده که آیه شریفه بر خلاف آنچه sigurd می گوید "حکم" نداده و فعل امر در آیه بکار نرفته است. بلکه از آنجایی که در 2 آیه دیگر (49 شعراء و 71 طه) فرعون به ساحرانی که به موسی علیه السلام ایمان آوردند وعده بریدن دست و پا بر خلاف جهت می دهد، آیه 33 نور می گوید سزای کسانی که به دشمنی با خدا و رسول برخاسته اند این است که به دست امثال فرعون دچار شوند.
در تفسیر دوم هم گفته شده که اگر کسی در ارعاب مردم مرتکب قتل شد به قتل می رسد. اگر مرتکب جرح شد، دست و پایش به خلاف بریده می شوند و اگر صرف ارعاب بوده، تبعید می گردد.
ولی برداشت sigurd هم بی مبناست. آیه می گوید "کسانی که به محاربه برخاسته اند". بی حجاب مگر به محاربه برخاسته است؟ حتی زناکار که گناهش از بی حجاب بزرگتر است هم محارب نیست و حکم او در قرآن تازیانه است.
همونطور که اون زمان پدر کاربرهای اینجا رو در آوردی که منظور از ید، دست نیست، الان هم اینجا آسمان ریسمان می کنی که چنین است و چنان نیست!!! تا ببینیم چند روز یا چند ماه دیگه باید بگذره تا از این ادعاهای تازه عقب نشینی کنه! معلوم نیست با خودش چند چنده و به این تفسیر و اون تفسیر چنگ میندازه، یه زمانی ماستمالی های غروی بود و الان هم... - این کاربر در زیر کتاب "مسئله حجاب" مراتبی رو برای کسانی قائل شده که باوری به حکم حجاب زوری اسلام ندارند و می نویسه: """"""در نهایت اینکه مجازات فاحشه های بی حجاب، مراتبی دارد. در مرتبه نخست تشویق و تبلیغ حجاب (مثل ۴۳ سال گذشته در مدارس و رسانه ها)، در مرتبه بعدی ارعاب و ترساندن، در مرتبه سوم جریمه نقدی، در مرتبه چهارم محرومیت از حقوق اجتماعی، در مرتبه پنجم تازیانه، در مرتبه ششم حبس، در مرتبه هفتم قطع عضو و در مرتبه هشتم اعدام است. فقط باید مراقب بود که ترتیب به هم نخورد.""""""
"قطع عضو" هم از همین تازی‌نامه در اومده. بند 33 از مائده به محاربه و فسادگستران اشاره داره، قطع عضو مفسد دقیقاً همینه. کسی که پوشش جنایت‌خیز اسلامی رو رعایت نکنه، از نگاۀ اینا نه تنها فاحشه است، بلکه براساس احکام محمد مفسد هم هست و سزاوار "مرتبه هفتم قطع عضو" است. بقیه افاضات این کاربر در زیر اون چرندنامه ی مطهری موجوده. خیلی خوشحالم که ملت ایران هر روز بیشتر با افکار کثیف اینا آشنا میشن. باید بگم که پدر من سگش شرف داره به خدای سادیسم اینا! تمام.
1-جانمایه برخورد امثال شما همین است. کتابناک را که محلی برای گفتگوست با میدان رزم و رو کم کنی اشتباه گرفته ای. در یک گفتگوی دو طرفه، پدر کاربران را در آوردن چه معنایی دارد؟ اینجا محفلی برای تبادل نظر است و نظر مرحوم غروی هم برداشتی بوده و هست که بخشی از حقیقت و استدلال را با خود دارد. هر چند که برداشت طرف مقابل هم همین طور است. شما در برداشت های مختلف قرآنی (اگر قطعیت صدور نداشته باشند) با دلالت ها و استدلال های مختلف مواجه می شوی و آنچه از نظر خودت معقول تر و سازگارتر است را می پذیری. محض اطلاع شما همین امروز با نظری در یکی از آیات -در خصوص کبیره بودن یا نبودن عدم رعایت حجاب- برخورد کردم که برداشتم را نسبت به آن بطور کامل عوض کرد. ده ها سال به باور دیگری معتقد بودم و امروز باورم عوض شد اگر جنابعالی اجازه بفرمایی.
2-خیر قطع عضو از قرآن نیامده. تعزیر است. آنچه در قرآن بیاید را حد می نامند. آنچه در قرآن نیامده ولی به جهت رعایت حرمت احکام الله تعالی به عنوان مجازات از سوی حاکم شرع در نظر گرفته می شود را تعزیر می نامند.
3-کسی از اهل عقل می داند منظور از "پوشش جنایت خیز اسلامی" دیگر چه صیغه ایست؟
4-فاحشه کسی است که مرتکب فحشاء می شود. کلمه ی فحشاء از ریشه فحش است و در کلماتی مثل فُحش یا اختلاف فاحش خود را نشان می دهد و به رفتاری می گویند که زیان آن از فرد تجاوز کرده و به جامعه می رسد. اگر رفتار فقط به خود فرد زیان بزند اسم آن منکر است و اگر به جامعه زیان بزند اسم آن فحشاست. (عربی راهنمایی!)
5-پیامبر اسلام مفسد نبودند. القاب کس و کارتان را برای خودشان نگاه دارید.
6-حالا به شرافت سگی که فرمودید هم به وقتش خواهیم پرداخت که چنین تحفه ای را تحویل جامعه داده.
1- درسته که اینجا محفلی است برای گفت و گو، اما نه برای اندیشه های کثیف و جنایت‌بار! از این بخش می گذریم که از این شاخه به اون شاخه پریدن‌های هر ساله شماست.
2- این کاربر در بحث هاش همه تمرکزش رو روی قرآن میذاره، اما هر زمان که کفگیرش به ته قابلمه بخوره، به ریسمان های خارج از قرآن هم چنگ میندازه! هر بار رنگی عوض میکنه
3- اهل عقل خوب می دونن که پوشش زوری اسلامی در یه سال اخیر چه جنایت هایی به بار آورد. البته کشتن بیش 600 نفر در کف خیابون از کودک و جوان و پیر، تجاوز به ده ها زن و دختر، نابیناسازی، اعدام، حکم های سنگین زندان، زندانی کردن خانواده کشته شدگان و وکلای اونها، محروم کردن از همه چیز، ترور کردن و و و و و و برای تو آمار بالایی نیست و عادیه؛ چون زیر کتاب مسئله حجاب در همین سایت، نوشته بودید: "بر سر حکم حجاب تا ۴۱ میلیون و ۹۹۹ هزار و ۹۹۹ نفر را می توان کشت". حالا فهمیدی "پوشش جنایت‌خیز اسلامی" چه صیغه ایه؟ برای امثال شما بهش میگن صیغه محرمیت!
4- فاحشه رو ببرید برای اخوی ها و مومن ها و هم‌کیش هات گزاره کن که در کلاس های قرآن و در خیابان و در خلوت و در حرم به همدیگه رحم نمی کنن.
5- نگفتم که محمد مفسد بود، در پیام گفته شد از دید محمد، اینان مفسد فرض شده و حکم برای اونها هم جاریه. امان از این کژفهمی ها.
6- اما به شرافت نداشتۀ خدای سادیسم زیاد پرداخته شده که چنین تحفه هایی با این افکار تحویل جامعه بدبخت ما داده!
این کاربر که هر بار از ادب بقیه کاربرها چس‌ناله می زد، در اینجا به کس و کار و پدر بنده توهیناتی کرد، بی آنکه من به پدر یا نزدیکان این فرد تیکه انداخته باشم.
1-اگر کتابناک محفلی برای اندیشه های کثیف نیست، پس جنابعالی اینجا چه می کنی؟ برو در منزلت ادب خانوادگی ات را نشان بده دیگر. مطمئناً زبان شما را بهتر از اهالی کتابناک می فهمند.
2-این کاربر وقتی حرف از اسلام باشد به قرآن متمسک می شود. نه وقتی حرف از مسائل عقلی و سیاسی باشد. شما مثل اینکه تازه چشمانت باز شده.
3-چه چیزش عجیب است؟ عقل مخاطب نرسد تقصیر من نیست. عین جمله من در ذیل کتاب مسئله حجاب را تقدیم می کنم:
"""""" اگر جمعیت ایران را ۸۴ میلیون بگیریم، بر سر حکم حجاب تا ۴۱ میلیون و ۹۹۹ هزار و ۹۹۹ نفر را می توان کشت! نه بر سر حکم حجاب، که بر سر تک تک قوانین قرآنی می توان چنین کرد. البته اگر بغی کرده باشند و مسلحانه (چه سلاح سرد و چه سلاح گرم) قیام کرده باشند. معترض ولی جای تنبه و هشدار دارد نه قتل.""""""
تازه بنده گفتم بر سر تک تک قوانین قرآنی و به نظرم واضح نیست. بر سر قوانین غیر قرآنی نیز هر ببویی که قیام مسلحانه کرده باشد را باید مورد قتال قرار داد. این درسی است که ما از الله گرفتیم.
4-اینکه کسی از مسئولین فحشاء مرتکب شده باشد، از فاحشه بودن بی حجاب ها نمی کاهد.
5-ژست ادب گرفتن جنابعالی هم نوبر است.
6-این هم نوبر است که کاربری که هر بار که مهملاتش را نشر می دهد به الله توهین می کند که از پدر و مادر و زن و فرزند و خود فرد هم برای یک مسلمان عزیزتر است، نگران توهین به بابا جانش است. لابد انتظار داری به خداوند عالم توهین کنی و آنچه زیبنده ات است را نشنوی. هزار برابر علاقه ای که به پدرت داری را من به خدا دارم. برو عزیز دلم این آب غوره ها را جایی بگیر که حنایت رنگ داشته باشد.
اگر برای قطع کردن دست ، از دزدهای رده بالا
شروع کنند
یا کسانی که در زمینه دارو و درمان دزدی می کنند
من شخصا هیچ مشکلی با این آیه ندارم
کلاً از مسائل خرافی و داستان های افسانه ای قرآن که بگذریم، همین Khwanirath در جایی تو همین سایت کتابناک گفته بود که منظور دست فیزیکی نیست و منظور از ید، قدرت دزده که باید جلوش رو گرفت!!!!!!!!!! حالا رنگ عوض کرده و میگه "حکم قطع دست سارق، هنوز هم با شرایط فعلی جوامع بشری همخوانی و سازگاری دارد...همین امروز هم در عربستان اجرا می شود"!!!!! جوامع بشری که "عربستان" بشه، یعنی پس دیگه باید این حکم وحشتناک الله رو در این مملکت جاری کرد! حقاً روی مسائل اقتصادی و رفاهی و... عربستان کاری ندارم که بن سلمان خوب داره جلو میره و سنت‌گرایی بیابانی رو کم کم داره کنار می ذاره. نگاهی هم باید به سوره مائده آیه ۳۳ انداخت که حکم به بریدن دست و پا برخلاف هم‌دیگه داده، مفسد در این آیۀ محمد هم که مشخصه به چه افرادی گفته میشه، مثلا همین حجاب زوری اسلامی در محدودۀ همین حکم قراره داره. اون آخوند تروریست و مفت خوری که گفته بود دست و پای این معترضان رو ببرید، براساس همین آیه مزخرف الله تعالی استناد می کرد! حالا گوش کنید تفسیرهای (شما بخونید ماستمالی) حضرات رو!
اولا چرا از مسائل خرافی میگذری،برای ما هم مشخص کن تا ما هم ببینیم کدام افسانه است با چیزی که ایشون گفته کاری ندارم ولی مغلطه نکن؛زیرا طوری به نویسنوه القا کردی که دزدی کار خوبی است و حکم این که بریدن انگشتان است وحشتناک است!
دوما اگر منظورت سنت گرایی بیابانی دین اسلام است باید عرض کنم که اطلاعات تاریخی فوق العاده ضعیف داری؛این دین نزد پژوهشگران به عنوان دین متمدن شناخته میشود؛مثلا توماس جفرسون این دین بیابانی!!؟را خداپرستی فیلسوفانه نامیده است.
متاسفانه شما آیه ۳۲ مائده که حق مسلم زندگی افراد را نشان میدهد نادیده گرفتی و با توسل به آیه ۳۳ مائده که منظور نامشخصی دارد خواستی نشان بدی که آیه های قرآن مزخرف است!!((آیه ۷ آل عمران در پاسخ به افرادی مثل است))اگر حکومت ارتجاعی ولایت فقیه به جای توسل به محکمات،به متشابهات توسل کرده است دلیل نداره شما به قرآن توهین کنید!اگر تفسیر قرآن به قرآن ا از آیه ۳۳ مائده انجام دهیم مشخص خواهد شد که آیه منظور دیگری داشته است.به جای توهین کردن مطلب مفید ادا کن...
سرگذشت پیامبران خرافه کم ندارد، از تبدیل چوب خشک به مار زنده بگیر تا.... ! البته کُندذهنی از خصائص شماست که هر چه که به ذهنتون میرسه به طرف مقابل می چسبونید! من کی گفتم دزدی کار خوبیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یادمون باشه که یَد در عربی به معنی انگشته و نه دست!! انگشت هم از ماستمالی های همون "حکومت ارتجاعی ولایت فقیه" است. ببینید گرفتار چه قومی شدیم که بریدن دست رو هم از کرامات می دونن! اگه قرار باشه برای اثبات چیزی به حرف این و اون ارجاع بدیم که همه می تونن چنین کنند! داوری درباره بقیه پیامت هم به خوانندگان وا گذار می کنم
از کی جهل به موضوع خرافه شده است؟!به جای مغلطه اتهام به شخص جواب راست و حسابی به محتوای روایت بده نه اینکه با توهین کردن به فرد بعد در توهم خودمان خوشحال باشیم که جواب دادیم.
ممنون به خاطر آموزش لغات عربی!!!
در مذهب تشیع ۴ انگشت دست راست سارق بریده میشود،آن هم با شرایطی بسیار؛دزدی مانند آفتی در باغ است که برخلاف جهت تکاملی طبیعت است و اینکه شما این حکم را وحشتناک!!!نامیدی دلیل دیگری به جز تعقل دارد.(حداقل که از مجازات نه مرگ حکومت شاه_خدا ساسانیان و نیزه فرو کردن در مقعد مردم ستمدیده در زمان داریوش که بهتر است)
در جواب یاوه سرایی شما که میتوانید با ارجاع میتوانید بیابانی!!! بودن را اثبات کنید باید بگم که این افراد حداقل تحقیقاتی در این مورد کردند نه اینکه با کپی مطلب از دیگران این نظر جاهلانه بدهند.
به داوری سپردن بقیه متن شبیه فرار است؛جالب نیست؟
اگه کسی تبدیل یه چوب خشک به جانور زنده رو نپذیره، میشه "جهل به موضوع"! حتی مفهوم این رو هم نمی دونی!!! مغلطه اتهام رو تو انجام دادی که جمله "دزدی کار خوبیست" رو به من نسبت دادی! مذهب تشیع زر مفت زیاد میزنه، نمونه اش همین استفاده یَد برای چهار انگشت! آخر کدوم عربی برای انگشت، واژه یَد رو به کار می بره!!! جواب این کاربر اینه: مذهب تشیع! محمد هم وقتی می گفت، یَد، منظورش دقیقاً دست بود! لابد از نظر این کاربر حراف و مذهب تشیع بریدن پا در آیه سی و سه مائده هم یعنی انگشت پا!!! نیزه فرو کردن در مقعد مردم ستمدید توسط داریوش هم مثل همون حرفیه که به ناف من بستی؟! مگه داریوش بابای منه که شکایتش رو پیش من آوردی، ابله؟!!!! دوبله آیه ۷ آل عمران هم یه چیزی تو این مایه هاست که من خردمند نیستم که تبدیل چوب خشک به مار رو از خرافات انسان های پیشین می دونم!!! این تازه یه نمونه است و قرآن از این چیزها کم نداره.
1-من هیچگاه یادم نمی آید از زرتشتی ها ایراد گرفته باشم یا اصلا در رد یا تاییده خویدوده حرفی زده باشم. تا آنجا هم که می دانم در خصوص اینکه خویدوده دینی به معنی ازدواج با محارم بوده و یا خویشاوندان نزدیک (مثل دختر/پسر عمو و دختر/پسر عمه و دختر/پسر خاله و دختر/پسر دایی) بین باستان پژوهان و حتی زرتشتیان امروز اختلاف نظر وجود دارد. در اینکه در متون پهلوی ازدواج محارم روا و بلکه محبوب است تردیدی نیست و بخش زیادی از ایرانیان (همچون بسیاری ملل) این رسم را داشته اند. تفاوت در این است که در بین ایرانیان نه تنها رواج داشته، بلکه یک نوع استحبابی در آن بود. ولی اینکه آیا زرتشت چنین گفته باشد یا اگر گفته، منظور او ازدواج محارم باشد محل تردید است.
2-منظور از علمه البیان این نیست که تنها به انسان بیان داده است. در این آیه هیچ ادات حصری دیده نمی شود.
3-این مغلطه نیست. پاسخ به سوال شماست. جز ازدواج از طریقی که خداوند تعیین فرموده، زناست و پیامبران از چنین رفتاری بری هستند. وقتی آدم علیه السلام جانشین نسل های پیشین است و وقتی ژن نئاندرتال در من و شما هست، پاسخ واضح و روشن است که چه اتفاقی افتاده.
سئوال ما از اولین ازدواج فرزندان آدم بود
جواب حضرات اینه که در افسانه آدم و حوا، پسر این دو تا با یه دختر یکی از همین نئاندرتال ازدواج کرده و برای همینه که ژن‌شون تو بدن ماست. مدیونی اگه فکر کنی که برای فرگشت بوده!
بله . . . ژن نئاندرتال ها هست ولی شما مغلطه می کنید ! ئوال ما از اولین ازدواج فرزندان آدم بود
این تداخل ممکن است در نسلها و یا سالهای بعد واقع شده باشد . . .
1- پس منظور از آیات : خلق الانسان / علمه البیان چیست ؟
2- در بند دوم ، خودتان جواب خودتان را دادید ! ! ! پس بیهوده به زرتشتی ها ایراد نگیرید ....
محض اطلاع به عرض می رساند که ژن نئاندرتال در همه انسان ها وجود دارد.
بر خلاف فرمایش شما، خداوند سخن گفتن را در قرآن به موریانه نیز نسبت داده است (18 النمل)
این دیگر چه جور استدلالی است که شما می کنید؟ خداوند انسان را صاحب عقل و خرد تمام قرار داد. مگر قرار است از نئاندرتال هم مثل انسان بازخواست شود؟ مگر سگ های نر با خواهر و فرزند ماده خود جفت گیری نمی کنند؟ انسان بر مبنای شریعت این رفتار را کنار نهاد.
خداوند در آیه مورد نظر شما خطاب به ملائکه از جانشینی انسان بر روی زمین سخن می‌گوید. مفسران درباره اینکه منظور از جانشینی انسان در آیه چیست، چند احتمال مطرح کرده‌اند: جانشینی خداوند، جانشینی انسان‌ها و موجودات گذشته، جانشینی فرشتگان و تفسیر خلافت به حاکمیت.
جانشینی خداوند: برخی از مفسران منظور از خلافت در آیه را نمایندگی انسان از جانب خداوند بر روی زمین می‌دانند و دلیل نظر خود را تعلیم اسماء به آدم و خضوع و سجده ملائکه در برابر او که در آیات بعد آمده است، قرار می‌دهند.
جانشینی انسان‌ها و موجودات گذشته: بسیاری از مفسران معتقدند امکان جانشینی انسان از جانب خداوند حتی برای پیامبران وجود ندارد؛ زیرا جانشینی خداوند یعنی جانشینی در الوهیت خدا و مستلزم غیبت خدا در زمین است. همچنین انسانی که متصف به خون‌ریزی و فساد است، قابلیت جانشینی خداوند را ندارد. به همین دلیل، آنان منظور از خلافت در آیه را جانشینی انسان‌ها و موجوداتی می‌دانند که قبلاً در زمین زندگی می‌کرده‌اند.
جانشینی فرشتگان: صاحب تفسیر مخزن العرفان با استناد به روایتی از ابن عباس معتقد است قبل از انسان، فرشتگانی به نام نسناس در زمین ساکن بودند و خداوند انسان را جانشین آنها در زمین قرار داد ! ! ! ! ! ! ! ! !
خلافت به معنای حاکمیت: برخی از مفسران ، منظور از خلافت انسان در زمین را به حاکمیت و حکومت او تعبیر کرده‌اند.
به نظر من نظر آخر صحیح تر و معقول تر است . . .
ضمناً خداوند در قرآن ، علم بیان و توانایی سخن گفتن را منحصر به انسان و نوع بشر دانسته که از سوی خدا به او اعطا شده
ولی طبق تئوری شما - نعوذ بالله - حضرت آدم ، رفته کنار غار بغلی و با ایما و اشاره و حرکات
دست، از نئاندرتال های وحشی زبان نفهم اجازه گرفته تا برای شب ، برای خواستگاری تشریف بیاورند
غار آنها
و تازه این از ماجرای خواستگاری برای پسر است در خصوص دختر شما خیلی راحت می تواند
بگویید که نئاندرتال ها آمدند و دختر آدم را دزدیدند و بردند !!!! و این بشر زبان نفهم ،
حاصل همان ازدواج زورکی اولیه است !! ! که البته تا حدودی این حالت دوم ، شاید قابل قبول تر باشد !!!!!
خویدوده: ازدواج با خویشان درجه یک محارم در روایات زرتشتی
عضو نیستید؟ ثبت نام در کتابناک