رسته‌ها
نمکپاش
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 6 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.7
با 6 رای
از داستان حاجی آقا:
یک کت و شلوار گل و گشاد، یک شکم گنده، یک ته ریش حق به جانب، یک جفت گیوه کرمانشاهی، یک صدای دورگه کلفت، وضعیت جغرافیایی، یک حاجی آقا را تشکیل می دهد.
حاجی آقا صبح که از خانه بیرون می آید، لبهایش مرتبا بهم می خورد و صدای سوت صلوات و جیرجیر دعای یا مجیرش به گوش عابرین می رسد و در همان حال دانه های تسبیح صد دانه گلی را با انگشتهای دست راست گوشمالی می دهد و رشته تسبیح از دست ظلم او سوراخ به سوراخ می گریزد.
حاجی آقا ظاهرا به قصد تمام کردن دعا و صلوات و در حقیقت برای صرفه جویی، پیاده به بازار می رود و پس از نیم ساعت که هیکل نتراشیده خود را عرق ریزان و نفس زنان می کشد، در میان گرد و خاک غلیظ بازار که از جاروب کردن صبحانه رفتگرها در هوا معلق است، وارد بازار می شود...
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
فرمت:
PDF
تعداد صفحات:
185
آپلود شده توسط:
samiyari
samiyari
1401/01/25

کتاب‌های مرتبط

موش و گربه
موش و گربه
4.6 امتیاز
از 213 رای
گزک: ۲۷ داستان طنز
گزک: ۲۷ داستان طنز
4.2 امتیاز
از 10 رای
الاراجیف
الاراجیف
4.1 امتیاز
از 10 رای
ژوکر: مجموعه مطالب زن شناسی
ژوکر: مجموعه مطالب زن شناسی
4.4 امتیاز
از 10 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی نمکپاش

تعداد دیدگاه‌ها:
1
نمکپاش
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک